درس سیزدهم ..... حیات حضرت علی (رض)

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون حيات خلفای راشدین (رض)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس چهل و نهم از سلسه مباحث تاریخ
درس سیزدهم حیات خلفا : حیات حضرت علی (رض)

تاریخ : 1/11/87

موضوع  درس :

1- جنگ نهروان            2- صفات و عقايد خوارج        3- شهادت حضرت علی « رض»        4- نتیجه

توضیح درس :

 

جنگ نهروان

بعد از امضاء مفاد حکمیت گروهی از سپاه حضرت علی «رض» نارضایتی خود را به صورت غیر علنی اعلام کردند و به محض اعلام نتیجه حکمیت که همه کوشیده بودند پرونده را به ضرر حضرت علی «رض» تمام کنند جمعی از سپاه علوی جبهه گرفتند و از سپاه امام علی جدا شدند و از اطاعت حضرت علی «رض» خارج و به نهروان رفتند و آنجا را مرکز خود قرار دادند « نهروان منطقه ای است در شرق بغداد بین بغداد و واسط ».

سپس همفکران آنها از دور و نزدیک به آنها پیوستند و نیرویی بین حدود 6 تا 14 هزار نفر حسب اختلاف مورخین در نهروان جمع شدند و عبد الله راسبی را به عنوان امیر و رهبر خود تعیین کردند . حضرت علی «رض» حضرت عبدالله بن عباس دانشمند و فیلسوف امت حضرت محمد «ص» را به نهروان فرستاد تا آنها را دعوت کند به سواد اعظم اسلام و اطاعت امیر المومنین برگردند ، ابن عباس با سران خوارج ملاقات نمود و از آنها علت خروج و جبهه گیری را خواستار شد . خوارج در جواب ابن عباس گفتند : به سه دلیل علیه خلیفه چهارم قیام کرده اند و دلایل خود را یکی بعد از دیگری بیان کردند و در راس دلائل و علت خروج خود ، تحکیم و حکمیت را مطرح کردند و اظهار داشتند با وجود قرآن کریم حکمیت افراد وجاهت ندارد و شعار « لاحکم الا لله » سر دادند . ابن عباس آرام و مستدل به اعتراض و ابهامات و سوالات آنها جواب داد و با استناد به قرآن و سنت نبوی «ص» دلائل آنها را رد کرد و در نتیجه دو هزار نفر از عمل خود نادم و پشیمان شدند و به کوفه و اطاعت حضرت علی «رض» برگشتند و بقیه کماکان مخالفت و ایستادگی نمودند . سپس از جانب حضرت علی«رض» نامه ای به سران خوارج نوشته شد به این عنوان اگر شما نسبت به حکمیت و نتیجه و نظر حکمان ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص ناراحت و عصبانی هستید ما هم نتیجه حکمیت را قبول نداریم و با شما در این موضوع هم عقیده هستیم لذا لازم است تجدید نظر کنید و مجدداً بیعت نمائید و بحران دیگری فراهم نکنید . خوارج در برابر دعوت حضرت علی «رض» جبهه گرفتند و جواب نامه را رد و حکم به کفر سپاه حضرت علی و کسانی که به حکمیت باور داشتند را صادر کردند . در اقدام دیگری حضرت علی«رض» قیس بن سعد بن عباده و ابو ایوب انصاری را نزد خوارج فرستاد تا به آنان تذکر دهند که جبهه گیری آنها اشتباه و اتهام کفر به اهل ایمان ظلم عظیم و بزرگ است و باید از این فکر و روش توبه کنند و اضافه کردند حضرت امیر المومنین فرموده اند : چنانچه به فکر جنگ و درگیری باشند ما شروع کننده نخواهیم بود . خوارج در جواب حضرات قیس و ابو ایوب انصاری اعلام کردند اطاعت و بیعت دیگر محال است و ما راه صحیح را انتخاب کرده ایم و برگشت غیر ممکن است و آنگاه خود را برای پیکار آماده کردند و رسماً اعلام کردند حاضر به پیکار هستند . حضرت علی «رض» به نیروهای تحت فرمان خود ، فرمان آماده باش را صادر فرمود و حسب نوشته مورخین 80 هزار نیروی مخلص و مطیع آماده شدند و از دو جهت عازم نهروان گردیدند و سپاه نهروان را محاصره کردند ، در نهایت چند نفر از سران کلیدی خوارج و جمع زیادی از سپاه آنان کشته شدند و باقیمانده خوارج یا تسلیم و یا از محل فرار کردند و در نهم صفر سال 38 هجری ، جریان نهروان به ظاهر خاتمه یافت .  

 

صـفـات و عـقـایــد خــوارج

1-در عقیده تند و افراطی بودند

2- نسبت به علوم شرعی و فقهی بی اطلاع بودند

3 - دشمن سرسخت تقلید بودند

4- آیات مخصوص کفار را بر مسلمانان انطباق می دادند

5 - انبیاء را معصوم نمی دانستند

6- به بزرگان دین خیلی ساده طعن می زدند

7- نسبت به علماء و بزرگان قبل از خود و یا زمان خود بی احترام بودند و می گفتند ما انسان هستیم و آنها هم انسان

8-  نسبت به مسلمانان سوء ظن داشتند

9- هر مسلمانی که مرتکب گناه کبیره ای چون قتل و زنا می شد او را کافر می دانستند

10- مخالفین عقیده خود را کافر و خون و مال آنها را حلال می دانستند

11- اطاعت از امیر و خلیفه مسلمانان را جدی و لازم نمی دانستند .      

 

شــهـــادت حـضــرت علی«رض

بعد از واقعه نهروان و بعد از ایجاد دو قطب مخالف در شام و کوفه و ایجاد بحرانهای مستمر توسط سپاه شام در سالهای 38 و 39 ، این دو سال برای امام علی سالهای بحرانی و بروز فتنه های عدیده ای بودند و نیروهای باقیمانده خوارج در اینجا و آنجا شروع به قتل و تخریب نمودند بخصوص زمانی که در مصر فرماندار قهرمان وی محمد بن ابی بکر به دست سپاه شام شهید شد و این امر سبب ناراحتی شدید روحی  حضرت علی «رض» گردید و یک روز در خطبه جمعه بعد از درد دل و اظهار تاسف زیادی از پیمان شکنان در آخر خطبه چند دعایی فرمود به این مضمون : الهی از این قوم دلگیر ، ناراحت و خسته هستم و آنها هم از ایستادگی و صداقت من به تنگ آمده اند . الهی من تحمل فکر آنان را ندارم و آنها هم حاضر به اطاعت و پذیرش من نیستند .« اللهم ارحنی منهم» . الهی این عبد خود را از دست اینان آرامش ده .

چند روز بعد ازاین خطبه به شهادت رسید .  قابل ذکر است نیروهای منحرف خوارج در سال 40 هجری به فکر انتقام شکست اسلاف خود در آمدند و تصمیم گرفتند سه نفر از سران مشهور عصر خود را به قتل برسانند تا به زعم آنها دنیای اسلام را از دست آنها نجات و وحدت از دست رفته را دوباره احیاء کنند و روز جمعه هنگام نماز صبح 17  رمضان را تعیین کردند این سه نفر خارجی عبارت بودند از 1- عبد الرحمن پسر ملجم مرادی   2- بٌرک فرزند عبدالله   3- عمرو پسر ابوبکر تمیمی .

عبدالرحمن مامور قتل حضرت علی گردید و برک مامور قتل معاویه بن ابی سفیان و عمرو مامور قتل عمرو پسر عاص فرماندار وقت مصر گردیدند . دو نفر بعدی موفق نشدند و هردو کشته شدند و عبدالرحمن مرادی عمل ناجوانمردانه و فعل شیطانی خود را انجام داد . محمد فرزند حضرت علی «رض» معروف به محمد بن حنفیه می فرماید : برای نماز صبح در مسجد بزرگ کوفه بودم ، پدرم وارد مسجد شد و چندی نگذشت صدایی به گوشم خورد که شخصی می گفت « الحکم لله لا لک یا علی و لا لاصحابک » حکم از آن خداست ، نه شما و نه اصحابت ای علی . و آنگاه شمشیر خائنانه اش را کشید و به پیشانی پدر بزرگوارم ضربه ای وارد کرد و پدرم به زمین افتاد و فرمود « فزت و رب الکعبه» ( راحت شدم و به فوز دست یافتم قسم به صاحب کعبه ) « فانا لله و انا الیه راجعون » و آنگاه قاتل را دستگیر و پدرم را به منزل منتقل کردیم . پدرم فرمود : اگر ماندم در خصوص ضاربم تصمیم خواهم گرفت و اگر حیات وفا نکرد تصمیم به عهده ورثه است .   

 

**نتيجه درس **

1-حضرت علی «رض» مدت 4 سال و نه ماه و سه روز به عنوان خلیفه بر حق مسلمانان در خدمت اسلام و قرآن و سنت رسول و خدمت امت اسلامی بود و از ابتداء زندگی تا روز 17 یا 19 رمضان سال 40 هجری حسب نظر مورخین که بعضی روز ضربه را 17 رمضان و جمعی 19 رمضان می دانند ، صادقانه و مخلصانه در صراط مستقیم دین الهی حرکت کرد و با ایمان و جهاد و دفاع و شهادت خود به اسلام و رسول الله «ص» و امت اسلامی خدمت کرد .

 

 2- حیات حضرت علی «رض»همه اش درس است . همراهی عمو و استاد و مرشدش حضرت ختمی مرتبت در مکه ، جهاد و شجاعتش در مدینه، صبر و حکمتش در دوران حضرات ابوبکر و عمر و عثمان «رض» ، دافعه و جاذبه و استقامت و احترام و حفظ حدود دین در سه معرکه جمل و صفین و نهروان از صفات برجسته حضرت علی «رض» بودند وهریک در جای خود درس و عبرتی هستند .

 

3- جمله ای از حضرت علی «رض»در باره قرآن « اعلموا ان هذا القرآن هوالناصح لا یغش و ما جالس هذا القرآن احد الا قام بزیاده او نقصان ، زیاده فی هدی و نقصان من عمی » ( بدانید این قرآن واعظی است که به مخاطبینش غش و خیانت نمی کند ، کسی هم جلیس قرآن شود به زیاده و نقصان از مجلس خارج می شود ، زیاده در هدایت و نقصانی در بیراهه وگناه و انحراف) .        

 

‍‍ « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn