درس سيزدهم .... حيات حضرت اسماعيل (ع)

روز سه شنبه مورخ 22/04/89 ، و در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری ، در مسجد قباء پاوه با حضور علاقمندان درس يكصد و پانزدهم  از سلسله مباحث تاریخ انبيا(ع) با موضوع حيات حضرت اسماعيل(ع)  ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده علاقمندان درج شده است .

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس يكصـــــد و پانزدهم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس سيزدهم
حیات انبياي الهي

 

** موضوع درس **

** حيات حضرت اسماعيل(ع) ** 

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَبِيًّا  ( آيه 54 سوره مريم )

 

حضرت اسماعيل يكي از پيامبران مرسل است . خداوند متعال در قرآن كريم 12 بار نام اين شخصيت بزرگوار را ذكر كرده است .

حضرت ابراهيم همچنانكه عرض شد مدتها فرزندي نداشت تا با اجازه همسرش ساره خانم با هاجره خاتون ازدواج كرد و نتيجه ازدواج آنان حضرت اسماعيل بود كه به فرموده ابن عباس سال تولد اسماعيل در زماني بود كه عمر حضرت ابراهيم به 99 سال رسيده بود.

با ولادت اسماعيل كانون خانوادگي ابراهيم گرمتر شد . حضرت ابراهيم توجهش به اسماعيل و هاجره خاتون بيشتر شد و اين امر باعث ناراحتي ساره خانم گرديد و  شدت حسادت بين اين دو زن باعث ناراحتي حضرت ابراهيم گرديد . يك روز حضرت ابراهيم (ع) نزد خداي متعال از دست ساره دهان به گله و نارضايتي باز كرد . خداوند متعال فرمود : اي ابراهيم زن همچون چوب خشك منحني است اگر بخواهيد با فشار آنرا مستقيم كنيد شكسته مي شود صلاح اين است با وي بسازيد و بسوزيد لذا اي ابراهيم ، صلاح خانواده شما اين است هاجره و اسماعيل را از فلسطين دور كنيد تا حساسيت ساره فروكش كند .

حضرت ابراهيم فرمود : آنها را به كجا ببرم . خداوند متعال فرمود :‌به وادي القري مكه . ابراهيم فرزند عزيز و همسر محبوب خود را به  سرزمين سوزان و خشك  مكه برد و آنها را در محل مسجد الحرام فعلي مستقر نمود كه در محل استقرار ابراهيم قطر‌ه‌اي آب نبود و هيچ انساني و حيواني و پرنده اي وجود نداشت.

ابراهيم (ع) در حساسترين آزمايش الهي قرار گرفت و به هاجره خاتون فرمود : مي خواهم به فلسطين برگردم بايد شما اينجا بمانيد . هاجره خاتون به اطراف خود نگاه كرد غير از كوه و خشكي چيزي نديد گفت : ابراهيم ما را در اين دره تنها مي گذاري ؟ چگونه به خود اجازه مي دهيد جگر گوشه ات اسماعيل را در اين سرزمين خالي از سكنه رها كني! حضرت ابراهيم فرمود : امر خداست . هاجره خاتون فرمود : چون امر خداست من تسليم هستم حتماً خداوند مرا تنها نخواهد گذاشت و هرگز ما را به حال خود رها نخواهد كرد . ابراهيم به هاجر و اسماعيل و هاجر و اسماعيل به همديگر نگاه كردند و به هم خيره شدند و اشك محبت ريختند و از هم جدا شدند .  حضرت ابراهيم در تپه ذي طوي كه مشرف بر محل استقرار اسماعيل وهاجر بود  به هاجر و اسماعيل آخرين نگاه خداحافظي را كرد و فرمود : الهي خانواده ام را به امر تو در مكه غير ذي زرع رها كردم . خدايا آنها را محفوظ بفرما .

هاجره خاتون به دنبال آب چند بار در بين دو كوه صفا و مروه رفت و آمد كرد  اما آب نيافت .آخرين بار كه به طرف اسماعيل كه در حال گريه كردن بود برگشت ديد اسماعيل خيلي تند گريه مي كند و پاهايش مقداري در زمين چاله كوچكي درست كرده و آبي خيلي روشن كم كم  در آن جاري مي شد . هاجره خاتون خيلي خوشحال و مقداري خاك و شن در اطراف آب ريخت و آب را در حد استفاده خود جمع كرد و گفت : « يا ماء زمزم » ( اي آب آرام آرام حركت كن) و از آن تاريخ نام آن آب به آب زمزم مشهور شده است . سپس كم كم قبائلي  آمدند و در مكه مستقر شدند .

حضرت ابراهيم هر چند مدتي يكبار با طي كردن راه طولاني از خانواده اش سركشي مي كرد . اسماعيل به حدود سن بلوغ رسيد ، آزمايش ديگر فرا رسيد و به ابراهيم امر شد بايد اسماعيل را در ايام حج قرباني كنيد . پدر و مادر و پسر هر سه مطيع و تسليم و اعلام آمادگي كردند كه تفصيل موضوع در حيات ابراهيم (ع) بيان شد .

بعد از نجات از آزمايش مهم ذبح اسماعيل ، حضرات ابراهيم و اسماعيل مورد لطف و مرحمت يزدان قرار گرفتند و سپس خداوند متعال به پدر و پسر امر فرمود : خانه كعبه را كه در اثر طوفان زمان حضرت نوح آسيب ديده  و خراب شده بود و اصلاً آثار آن مشخص نبود از نو بناء كنند و به امر و اشاره خداوند متعال كعبه به دست مبارك ابراهيــم و اسماعيــــــــل طـــبق دستور « أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ »     )آيه  ١٢5 سوره بقره    (     ساخته شد.

بعد از ساخت كعبه ابراهيم (ع) به فلسطين برگشت و مدتها طول كشيد موفق به ديدار از مكه نشد عاقبت زمينه ديدار فراهم شد و روزي عازم مكه گرديد زماني كه به مكه رسيد اطلاع يافت كه اسماعيل ازدواج كرده است و با سرور و فرحي عجيب عازم منزل پسرش گرديد  خود را معرفي نكرد و وارد منزل شد و از اسماعيل سوال كرد همسرش گفت : به خارج مكه رفته است حضرت ابراهيم فرمود : من مسافر هستم و مهلت ماندن در مكه كوتاه است اگر لقمه ناني داريد براي من بياوريد عروس حضرت ابراهيم گفت : هيچي نداريم و خيلي بد برخورد كرد و چيزي به وي نداد و به عنوان مهمان هم  او را احترام نكرد . حضرت ابراهيم تصميم گرفت از منزل خارج شود و به عروسش گفت : اگر اسماعيل آمد به ايشان بگو فردي به نام ابراهيم مهمان ما شد و گفت : در منزلش را عوض كند .

حضرت اسماعيل (ع) حدود بين 127 تا 180 سال (بنا به اختلاف مورخين) عمر كرد و سپس دار فاني را وداع گفت . 

 

 

** نتيجه **

1-حضرت اسماعيل يكي از پيامبران صادق ، صابر ، مطيع الهي و فرمانبردار دستورات پدر محترمش حضرت ابراهيم بود و در اصلاح خانواده و جامعه با جديت كوشش مي كرد و به همين دليل خداوند متعال در آيات 54 و 55 سوره مريم حضرت اسماعيل را فردي صادق الوعد و نبي و داعي صادق معرفي كرده است

« وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَبِيًّا * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا  »

 

2-حضرت اسماعيل اسوه و از جوانان نمونه تاريخ است چه در صبر و چه در مقاومت در برابر مشكلات و چه در اطاعت از دستور پدر مثلاً زماني كه حضرت ابراهيم فرمود :

« إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ  .. »

(در خـــــواب  به من امـــــر شده اســـت شــــما را قرباني كنم ) اسماعيــــل فـــرمـــود :

« يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ »

 ( اي پدر دستور خدا را انجام ده من را صابر و مطيع خواهيد يافت )

 

البته خواب انبياء با خواب ساير افراد متفاوت است و خواب انبياء جزئي از وحي الهي است  ، همچنين تبعيت  از اين خواب از جواني بين 13 الي 14 ساله مهم است و جاي تامل  و نشانه اخلاص ، صداقت ، ايمان و اطاعت  است .

خداوند به همه جوانان و فرزندان ما اخلاص ، ايمان و اطاعت را عطا فرمايد . انشاء الله

 

 « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn