درس پانزدهم .... حيات حضرت شعيب (ع)

روز سه شنبه مورخ 05/05/89 و در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری ، در مسجد قباء پاوه با حضور علاقمندان درس يكصد و هفدهم  از سلسله مباحث تاریخ انبيا(ع) با موضوع حيات حضرت شعيب (ع)  ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده علاقمندان درج شده است .

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس يكصـــــد وهفــدهـم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس پانزدهم
حیات انبياي الهي

 

** موضوع درس **

** حيات حضرت شعيب(ع) ** 

حضرت شعيب فرزند نابت بن مدين است . در قرآن كريم 11 بارنام اين بزرگوار در چند سوره مختلف آمده است . خداوند متعال اين پيامبر بزرگوار را براي اصلاح اهل مدين و ايكه در منطقه شام مبعوث فرمود . اهل مدين عرب زبان و در مرز شام و حجاز ، حدود اردن و حجاز فعلي زندگي مي كردند . اين قوم ضمن اينكه بت پرست بودند از نظر اخلاقي هم مريض بودند  از جمله در معاملات با مشتريان خود خيانت مي كردند و در كيل و وزن ، صداقت نداشتند ، بر عليه افراد راه زني مي كردند و در كوچه و بازار مزاحم نواميس مردم  مي شدند  .

 خداوند متعال به شعيب با اين مضمون ماموريت داد « و الي مدين اخاهم شعيباً » ( به شعيب امر و فرمان صادر شد كه قوم مدين را به سوي توحيد ، صفا ، صميميت ، صداقت ، عدالت و درستي در امر معاملات دعوت نمايد )

اين بزرگوار با صراحت و فصاحتي كه داشت  كه به تعريف پيامبر بزرگوار اسلام « كان شعيب خطيب الانبياء » ( شعيب در بين انبياء بالاترين خطيب بود ) و با اين توان و قدرت بيان فرمود : اي قوم مدين خداي تنها را پرستش كنيد و در بيع و معاملات و خريد و فروش اهل خيانت نباشيد  و در زمين فساد نكنيد و در كوچه و بازار مزاحم ديگران نشويد و الا به سرنوشتي كه قوم نوح و لوط و هود گرفتار شدند شما هم گرفتار خواهيد شد

قوم مدين با گستاخي در مقابل دلسوزي حضرت شعيب ايستادند و بي شرمانه گفتند : اي شعيب شما فاقد عقل و فهم هستيد فكرت ارتجاعي و قديمانه است و به خاطر نمازي كه مي خوانــد  مسخره مي كردند و او را به اخراج تهديد نمودنــــد.

بـــــه فرموده قرآن « لنخرجنك يا شعيب » ( اخراجت مي كنيم اي شعيب ) . « و لولا رهطك لرجمناك »  ( اي شعيب اگر به خاطر طايفه ات نباشد تو را خواهيم كشت )

حضرت شعيب سالها و در طول شب و روز جهد نمود ولي قوم جاهلش توجهي نكردند عاقبت  از ايمان قومش نااميد شد و از خداوند متعال خواست آنان را به كيفر اعمالشان برساند.

خداوند دعاي حضرت شعيب را اجابت فرمود و با زلزله اي شب هنگام قوم مدين را نابود كرد . سپس حضرت شعيب به منطقه ايكه رفت و قوم ايكه را نيز به خدا پرستي دعوت نمود ولي قوم ايكه مانند قوم مدين در مقابل رسالت حضرت شعيب ايستادگي كردند و او را به جهل و فاقد عقل متهم نمودند و حاضر نشدند هيچيك از سخنان اين رهبر دلسوزو معلم مخلص و پيامبر صادق را قبول كنند و در مقابل امر خدا و رسول عصيان كردند . خداوند متعال يك هفته به صورت شبانه روزي گرماي عجيبي را در منطقه  حاكم كرد كه همه چيز گرم شد و وضعيت قابل تحمل نبود . يك روز قطعه ابري در آسمان ظاهر شد تصور اهل ايكه اين بود كه فرجي در راه است و همه زير سايه ابر جمع شدند يك دفعه از آسمان به جاي باران ريزه هايي از آتش سوزان بر سر مردم نازل شد و همه مردم ايكه به مصيبت مردم مدين گرفتار و نابود و هلاك گرديدند .

 

** نتيجه **

1-انبياء پيشين با تمامي انحرافات و مشكلات عقيدتي ، اخلاقي و اجتماعي جامعه مبارزه كرده اند. پيامبر بزرگــــوار مــــا فـــــرمــــــــــــــوده است : « علماء امتي كانبياء بني اسرائيل » ( علماء امت من بايد همچون انبياء بني اسرائيل عمل كنند )

لذا علماء امت رسول الله (ص) بايد با تمامي مشكلات اجتماعي مبارزه كنند چه عقيدتي ، چه اجتماعي ، چه اخلاقي و چه امنيتي مانند حضرت شعيب كه هم با بت پرستي مبارزه مي كرد و هم با گران فروشي و كم فروشي و هم با راه زني و فساد اخلاقي و اجتماعي .

 

2-در اسلام دعوت به اصلاح حد و حدودي دارد و نسبت به هر فرد شرايط فرق مي كند

در حديث است بعضي كه قدرت دارند بايد با قدرت با منكرات مبارزه كنند و جمعي با زبان و افراد ضعيف الايمان حداقل در درون بايد ناراحت  شوند و همراهي نكنند . حضـــــرت شعــــــيب مــــــي فـــرمــــــــود : « ان اريد الا الاصلاح ما استطعت » ( هدف من فقط اصلاح افراد جامعه است و بيش از اين توان ندارم ). كار من تبليغ زباني است و در اين امر پيش خواهم رفت و به خدا توكل خواهم نمود هر آنچه نتيجه كارم شود آنرا از خدا مي دانم .

 

  3-هميشه كار دشمن ايجاد شبهه و ايستادگي در مقابل برنامه خداوند و ايجاد جنگ رواني در جامعه است نبايد داعيان صادق از هياهو و جنگ رواني دشمن واهمه داشته باشند چون ايجاد شبهه و جنگ رواني عليه داعيان دين مانند بمب دود زا و نارنجك حامي دود است فقط در مدت كوتاهي محل را تاريك مي كنند و سپس محل روشن و دروغگو افشاء وشرمنده خواهد شد .

لهذا لازم است داعيان دين محتاط و پرهيز كار و مقيد باشند چه در گفتار ، چه در كردار و حتي در خوردن و پوشيدن لباس بايد محتاط باشند و نظارت بر خانواده و دوستان خود داشته باشند .

در يك جمله رهبر دين بايد مقيد ، هادف و با برنامه و مقصدش روشن و بيانش شفاف و اميدش به خدا و نتيجه كار و توفيق خود را از خداوند متعال بداند و از هياهو نهراسد . راه دفاع از دين سخت و تلخ است ولي اثر شيرين دارد .

  « اللهم وفقنا لخدمه دينك يا رب العالمين »

 

 « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

به عرض برادران محترم مي رسد اين آخرين درس ماست و  تا بعد از ماه مبارك رمضان جلسه تفسير و تاريخ نخواهيم داشت.

« ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم »

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn