درس بيست و هفتم .... ادامه حيات حضرت موسي (ع)

روز سه‌شنبه مورخ 30/09/89 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه درس يكصد و بيست و نهم  از سلسله مباحث تاریخ ( درس بيست‌ و هفتم تاريخ انبيا(ع) ) با موضوع ادامه حيات حضرت موسي (ع) – درس‌آخر  ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان مباحث تاريخي درج شده است.

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس يكصـــــدو بيست و نهم  از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس بيست و هفتم  
حیات انبياي الهي

 

** موضوع درس **

1-آخرین قسمت از حیات حضرت موسی ( ع ) ( دیدار حضرت موسی با حضرت خضر )

2- نتیجه و نکات مهم در حیات حضرت موسی (ع )

حسب آنچه درتاریخ و درآخر سوره کهف آمده است یک روز حضرت موسی در بین بنی اسرائیل خطبه‌ای خواند سپس از وی سوال شـــــد چه کسی  در دنیا از همه دانا تر است ؟ حضرت موسی فرمود: من! . خداوند به موسی (ع) وحی کرد از شما چنین انتظاری  نمی رفت ، شمــــــا عالم‌ترين نیستید«وَفَوْقَ كُلِّ ذِي‌عِلْمٍ عَلِيمٌ » (از هر عالمی در دنیا عالم بالاتری وجود دارد ) و در مجمع البحرین عبد صالحی مقیم و ساکن است که از شما که کلیم‌الله هستید عالم تر است ( مجمع البحرین یعنی محل اتصال دو دریا احتمالاً محل اتصال دو خلیج عقبه و خلیج سوئز است یا محل اتصال دریای احمر و اقیانوس هند )

حضرت موسی(ع) بعد از دریافت وحی تا حدی جا خورد و نسبت به اظهارات خود ناراحت شد و فرمود الهی به من اجازه دهید نزد آن عبد صالح بروم و مدتی در خدمتش تلمذ نمایم. خداوند متعال فرمود: بشما اين اجازه را میدهم ، طريق رفتن به نزد آن عبد صالح هم اين است :‌ یک ماهی در یک زنبیل بگذاريد و در کنار دریا تا محل اتصال و جمع دو دریا سفر کنید هر جایی ماهی از زنبیل فرار کرد و وارد بحر شد همانجا عبد صالح من ساکن است.

 حضرت موسی همراه جوانی بنام یوشع بن نون یک ماهی را در یک زنبیل قرار دادند و عازم مجمع البحرین شدند در وسط راه استراحت کردند و بخواب رفتند در این فاصله ماهی از زنبیل خارج و وارد دریا شد بعد از بیداری راه را ادامه و در کنار صخره‌اي به جهت صرف غذا توقف و به زنبیل نگاه کردند ، اما ماهی را ندیدند. حضرت موسی به یوشع گفت کجا و کی ماهی از زنبیل خارج شده است یوشع گفت احتمالاً در محلی که استراحت کردیم سپس به محل استراحت و خواب برگشتند و مقداری جستجو کردند در کنار صخره‌ای فردی را دیدند پارچه ای در خود پیچیده است موسی(ع) جلو رفت و سلام کرد ،‌عبد صالح كه معروف «خضر» است ، سلام را جواب داد و فرمود: شما موسی هستید. حضرت موسی فرمود: بله خضر فرمود شما پیامبر هستید و خداوند بشما علمی تعلیم داده كه من نمیدانم و بمن علمی تعلیم داده است که شما آنرا نمی‌دانید.

حضرت موسیفرمود بمن اجازه دهید مدتی در خدمت شما باشم و از علم و دانش شما بهره مند شوم. خضر فرمود گمان نمیکنم توان تحصیل علم و دانش را نزد من داشته باشید ، موسی(ع)  فرمود انشاءالله صبر خواهم کرد و از خداوند متعال میخواهم به من توان صبر و همراهی را بدهد.

حضرت خضر فرمود اگر من را دنبال کردی هرگز از کارهایی که انجام میدهم علت را سؤال نکن، بعداً علت را بشما خواهم گفت. با هم توافق کردند و دو نفری به کنار دریا رفتند و در یک کشتی نو سوار شدند صاحبان کشتی حضرت خضر را شناختند و پولی بابت کرایه نگرفتند مدتی راه رفتند حضرت خضر شروع کرد به سوراخ کردن کشتی. حضرت موسی(ع) دستش را گرفت و گفت چه کار میکنید این اقدام اتلاف مال غیر است و سبب غرق مسافران خواهد شد. حضرت خضر ناراحت شد و گفت نگفتم شما توان همراهی من را ندارید حضرت موسی فرمود دیگر اعتراض نخواهم کرد آنگاه به راه خود ادامه دادند و زمانی که از کشتی پیاده شدند در ساحل به پسر بچه ای رسیدند حضرت خضر بوی نزدیک شد و وی را به قتل رسانید حضرت موسی خیلی ناراحت شد و گفت قتل افراد بی گناه چه توجیهی دارد و قابل تأوبل و قبول نیست. حضرت خضر فرمود من به شما گفتم كه توان همراهی و کسب دانش را ندارید. حضرت موسی فرمود مرا ببخشید دیگر اعتراض نخواهم کرد.

کم کم به راه خود ادامه دادند تا به روستایی رسیدند خیلی خسته و کوفته و گرسنه بودند درخواست نان و غذا کردند هیچکس حاضر به پذیرائی از آنها نشد و هر چه اصرار کردند احدی از اهالی به خواسته آنها توجهی نکرد عاقبت به یک خانه مخروبه پناه بردند تا مدتی در آن استراحت کنند مدتی گذشت حضرت خضر به حضرت موسی(ع)  فرمود دیوار این خانه در حال فرو ریختن است باید آنرا باسازی کنیم حضرت موسی فرمود اهالی روستا حاضر نشدند لقمه نانی بما بدهند و حاضر نشدند به ما رحم کنند با چه توجیهی دیوار نیمه مخروبه آنها را مجاناً باسازی نمایم حضرت خضر فرمود ای موسی دیگر حوصله من بسر رفت ، اول ديوار را ترميم كنيم ، آنگاه فلسفه و علت سه اقدام خود را برای شما بیان ميکنم و بعد از استماع ، توصیه من اين است از چه راهی آمده‌ای  ، ‌از همانجا برگرد . خدا یارت باشد « هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ » . سپس حضرت خضر علت اقدامات خود را اينگونه براي موسی(ع)  ‌بيان كرد :

علت سوراخ کردن کشتی : خداوند متعال به من الهام فرمود حاکم ظالمی در ساحل دریا به مأمورانش اعلام کرده است هر کشتی نوی از محل گذر کند او را به نفع شاه ظالم مصادره و ضبط کنند کشتی که ما بر آن سوار بودیم مربوط به چند خانواده فقیر بود و به امر خداوند من آن را سوراخ کردم تا مأمورین شاه بعنوان کشتی غیر سالم قلمداد کنند و آن را غضب نکنند .

قتل پسر بچه‌: آن پسر فرزند فرد صالحی بود خداوند بمن الهام فرمود در علم خداوند آمده است این پسر زمانی که بزرگ شد کافر خواهد شد و سبب انحراف و کفر خانواده و پدر صالحش خواهد شد صلاح این است فرع قرباني اصل شود . و من به امر خداوند او را به قتل رساندم.

علت باسازی دیوار: خداوند متعال بمن امر فرمود دیوار را باسازی کنم زیرا دیوار متعلق به دو نفر یتیم بود. آن دو يتيم پدر صالحی داشته‌اند كه در زمان حیاتش مقداری گنج داشته زیر دیوار منزل قرار داده  تا یتیمان وی بزرگ شوند و در وقت باسازی و تعمیر منزل گنج پدر در دست آنها قرار گیرد دیوار منزل در حال فرو ریختن بود اگر ما آنرا باسازی نمیکردیم دیوار خراب میشد و گنج در دست دیگران قرار میگرفت

« وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا » ( آيه 82 کهف )

من کارها را خود سرانه انجام ندادم همه به امر خداوند بود. و این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهي.

 در روایت آمده است حضرت محمد پیامبر بزرگوار ما (ص) فرمود : ای کاش موسی صبر بیشتری داشت تا علم بیشتری کسب میکرد.

 

**** نتایج و نکات درس****

1- زندگی یکسان نیست روزی عسر و روزی یسر . روزی ناراحتي و روزی فرح به نص قرآن كريم « إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا » در صورت صبر و مقاومت بعد از هر عسر و ناراحتی شاهد یسر و فرج و پیروزي خواهم بود خداوند به مادر موسی الهام فرمود: موسی را به آب نیل پرتاب کن آنرا به آغوش شما بر خواهم گردان و سفیر خود خواهم کرد. مادر موسی اگر چه خیلی دلهره مادری داشت با توکل به خدا و صبر، عسر وی به یسر مبدل گشت و این امر برای همه ما درسي است كه در وقت ناراحتي و عسر با صبر خود توفيق و پيروزي بدست آوريم .

2- حضرت موسی در حیات خود با سه مظهر فساد و سه پرچم دار زور و زر و تزویر روبرو بود. با توکل به خدا با زور فرعون و زر قارون و تزویر هامون و سامری مبارزه کرد .

3- میشود در خانواده‌های صالحی چون خانواده حضرت لوط زنش همراه با کافران باشد و در خانواده کافری چون فرعون زن پاک و عفیفه و خداپرستی رشد کند که خداوند در قرآن وی را در آیه 11 سوره تحریم ستوده است.

4- در دعوت و ارشاد و راهنمائی مردم وظیفه داعی و رهبر این است آرام صحبت کند خداوند به حضرات موسی و هارون میفرماید« اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا » ( نزد فرعون بروید فرعون در حال ظلم و طغیان است ولی با آرامی و متانت با وي صحبت کنید) این روش به پیروزی نزدیکتر است .

5- درس دیگری که در حیات موسی می‌فهمیم این است که اگر کسی دختری داشته باشد و فرد صالح و هم كفء را شناسائی کند میتواند پیشنهاد ازدواج دخترش را بوی بدهد با شرایطی. همچنانکه حضرت شعیب پیشنهاد ازدواج دخترش را به حضرت موسی داد بشرطی که 8 سال برای وی کار کند .

6- به نص قرآن اگر عبد خداوند را بسبب انجام ظلم و تعدی وکفر و تجاوز به حدود دیگران عصبانی و ناراحت کند خداوند از او انتقام خواهد گرفت همچنانکه در غرق فرعون شاهد آن بودیم . در سوره الزخرف آیه55 آمده است « فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ »

7- در خصوص حضرت خضر اگر چه در سوره کهف فقط نام عبد صالحی‌آمده است ولی در احادیث ودر تاریخ و نظر بزرگان ما آمده است که آن عبد صالح که حضرت موسی بوی مراجعت کرد حضرت خضر بود.

8- در نهايت همه ما به این نتیجه رسیدیم قوم یهود ، قومی هستند بهانه‌جو كه هيچگاه اهل جهاد و مقاومت نبوده و نيستند و دوران رسالت حضرت موسي(ع)  اين خصلت آنها را به اثبات رسانده‌است. همچنين نكته مهم ديگر در حیات پرفراز و نشيب حضرت موسی اينست كه اين دوران پر ماجرا و مهم ،  قوم یهود و فضاحت و بداخلاقي بني اسرائيل را كاملاً روشن کرده است .ما هم باید  در هر حال هشیار توطئه این قوم خبیث باشیم.

رژیم صهیونیستی و ظلم 50 ساله آنها در فلسطین نمونه بارز از عملكرد این قوم ظالم در عصر ماست.

 

 

 « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و اصحابه اجمعین »

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn