روز سه‌شنبه مورخ 10/12/89 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه درس يكصد و سي و هشتم از سلسله مباحث تاریخ ( درس سي‌و ششم تاريخ انبيا(ع) ) با موضوع ادامه حيات حضرت عيسي(ع) ارائه شد.
در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان مباحث تاريخي درج شده است.
مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء
توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري
درس يكصـــــدو سي و هشتم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس سي و هشتم حیات انبياي الهي
*************
لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ
به تحقيق در بيان سرگذشت پيامبران براي صاحبان خرد عبرتي هست ( آيه 111 يوسف )
** موضوع درس **
ادامه حیات حضرت عيسي (ع)
حضرت عيسي(ع) بنا بوظيفه خود بصورت مستمر مردم را به توحيد و رسالت خود دعوت و درجهت اقناع مخالفين خود مرتباً ميگفت : من رسول خداوند هستم خداوند بر من كتابي نازل فرموده است بنام انجيل و طبق مفاد آيات اين كتاب وظيفه دارم از دين خداوند و رسالت پيامبران قبل از خود و كتابهاي نازل شده دفاع كنم و در راستاي هــدايت مخالفين ، خداوند معجزات عديده‌اي به من داده است تا افراد ضعيف الايمان و فاقد ايمان را با ارائه معجزات پنجگانه قانع كنم و مكرراً ميفرمود: من به اذن خداوند از گل مجسمه پرندگان ميسازم و مانند پرندگان ديگر پرواز ميكنند ، چشم نابينا را بينا ميكنم ، ابرص(پيسي) را شفا مي دهم ، مرده را زنده ميكنم و هر آنچه را شبانه روز در خانه‌هاي خود ميخوريد ميتوانم بشما بگويم .
مخالفان بجاي قبول دعوت و نصايح پيامبر خدا حضرت عيسي (ع) در مقابل وي ايستادند و او را تهديد كردند. و در جهت تضعيف دعوت حضرت مسيح(ع) ، يهوديان بيت المقدس به پايتخت روم سفر كردند و عليه حضرت عيسي نزد قيصر سعايت نمودند و گفتند جناب قيصر اگر جلوي عيسي گرفته نشود تبليغ و اقدام و حركت وي منتهي به زوال حكومت و قدرت شما خواهد شد.
قيصر بدون تحقيق گزارش يهوديان را قبول كرد و فوراً دستور دستگيري حضرت عيسي را صادرنمود. يهوديان بيت المقدس با سپاهيان قيصر تصميم گرفتند شب هنگام حضرت عيسي و حواريون و همفكران و پيروان وي را به قتل برسانند. در اين ميان يك نفر منـــافق از نزديكان حضرت عيسي بنام يهودا كه از نظر شكل و سيما شبيه به عيسي (ع) بود مرتب اخبار و تصميمات و برنامه هاي حضرت عيسي و پيروان وي را به مخالفان انتقال ميداد.
يك شب حضرت عيسي(ع) همراه حواريون و پيروانش در باغي مشغول عبادت و ذكر خدا بودند كه گروهي از يهوديان متعصب همراه جمعي از سربازان قيصر به محل اقامت عيسي(ع) حمله كردند. يهوداي منافق در بين پيروان عيسي بود. خداوند به كرم خــود عيسي(ع) و حــواريون را نجات داد و حمله كننده‌‌گان يهودا را به تصور اينكه عيسي است گرفتند ، خداوند زبانش را لال كرد و نتوانست صحبت كند او را صلب و به قتل رساندند و كف زدند و به خود آفرين گفتند و بخيال خود عيسي (روح خدا) را به قتل رسانده‌اند.
قرآن كريم در رد ادعاي سربازان جاهل روم و يهوديان متعصب ( اين قاتلان انبياء) در آيه 157 سوره نساء ميفرمايد: قطعاً حضرت عيسي به قتل نرسيده و آنكه به قتل رسيده و مصلوب شده شبيه عيسي و شخص يهوداي منافق بوده است :
وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ (دشمنان قطعاً عيسي را به قتل نرسانده و او را صلب نكرده‌اندو آنكه كشته شده شبيه عيسي بوده است)
اينجا سئوالي مطرح است و آن اين است كه اگر عيسي(ع) به قتل نرسيده پس نهايت او به كجا منتهي شده است ؟
ما مسلمانان در خصوص نهايت حضرت عيسي دو نظر داريم نظر اول مربوط به اكثر فقها و مفسرين و علماء است كه به استناد ظاهر قرآن و حديث صحيح نبوي حضرت عيسي به قتل نرسيده و خداوند او را از شر اشرار نجات و نزد خود به آسمان برد و هنوز حي و زنده است و در آخر زمان همراه امام مهدي از اسلام و دين رسول خدا پاسداري و دفاع خواهد نمود و سپس فوت نموده و در جوار قبر رسول خدا(ص) دفن خواهد شد. راي دوم اين است حضرت عيسي به نص قران به قتل نرسيده است و بعد از حمله شبانه دشمنان نجات يافته و مدتها زندگي كرده است و سپس دنيا را وداع و خداوند مقام او را رفعت بخشيده است. آنچه مسلم است براي ما معيار قول اول است. اما يهوديان اتفاق نظر دارند كه عيسي را به قتل رسانده‌اند و آنرا براي خود يك افتخار ميدانند و مسيحيان نيز به دو گروه تقسيم مي شوند ، اكثر بالاتفاق مسيحيان مثل يهوديان معتقدند كه حضرت عيسي صليب شده و به قتل رسيده است و جمع كمي در بين مسيحيان اعتقاد دارند كه حضرت مسيح به قتل نرسيده و مدتها زيسته و سپس فوت كرده است.
« اللهم وقفنا لما تحب و ترضي يا رب العالمين »
« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و اصحابه اجمعین »
این مطلب را به اشتراک بگذارید
