روز سهشنبه مورخ 3/ خرداد /1390در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه درس يكصد و چهل و ششم از سلسله مباحث تاریخ ( درس ششم قصص القرآن ) با موضوع يأجوج و مأجوج ارائه شد.
در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان مباحث تاريخي درج شده است .
مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون قصص قرآن
توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري
درس يكصـــــد و چهل و ششم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس ششم « يأجوج و مأجوج »
*************
** موضوع درس **
يأجوج و مأجوج
در درس قبل گفتيم ذوالقرنين (كه لقب اسكندر مقدوني يا كوروش هخامنشي يا يكي از شاهان يمن است) به شرق آسيا رسيد و در محدوده سمرقند و بخاراي فعلي با قبائلي آرام ، سالم و تا حدي مظلوم مواجه شد. اين قبايل بعد از اعلام همبستگي ، عاجزانه و ملتمسانه ، در حضور وي از اقوامي شرور و قاطع طريق و مفسد بنام يأجوج و مأجوج شكايت كردند و گفتند « يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ » ( يأجوج و مأجوج مفسد و ظالماند) خواست ما اين است جلوي تجاوز و تخريب و افساد آنها را فراهم فرمايي و ما حاضريم هزينه زحمات شما را تقبل نماييم .
ذوالقرنين از پيشنهاد آنها استقبال كرد و گفت هزينهاي نميخواهم « مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ » (با ثروت وقدرتي كه خداوند بمن داده است اقدام خواهم كرد) فقط با من از نظر نيروي مردمي كمك كنيد.
ذوالقرنين با توكل بر خدا و مديريت و برنامهريزي دقيق وهمكاري مردمي سد محكمي در مسير يأجوج و مأجوج احداث نمود و مردم مسير قفقاز تا مازندران و آذربايجان را از شر اين افراد شرور و عاصي نجات داد. مشهور اين است احداث سد در سال 559 قبل از ميلاد بوده است و تا سال 625 هجري يعني حدود 1129 سال قوم يأجوج و مأجوج توان عبور از سد را نداشتند و بعد از آن تاريخ از سد عبور و ممالك اسلامي را ويران و امپراطوري عباسي را ساقط كردند.
با ذكر اين مقدمه به صورت اختصار به قصه يأجوج و مأجوج و فلسفــه ذكر نام آنان در قرآن كريم اشاره خواهم كــرد. در قرآن كريم در دو سوره نام يأجوج و مأجوج آمده است: در سوره كهف آيه94 و در سوره انبيا آيه96 .
آنچه از تفسير آيات و نوشته مورخان استفاده ميشود يأجوج و مأجوج نام دو قبيله خونخوار و متجاوز به حقوق ديگران و همسايگانشان بودهاند و در اصل از نژاد ترك اند. يأجوج يعني مغول و مأجوج يعني تتار اين دو قوم در منطقه مغولستان و تبت چين ساكن بودند و هر چند سال يكبار به غرب چين و ممالك غربي خود هجوم ميبردند كه تر و خشك و انسان و حيوانات، درختان مثمر و غير مثمر واراضي ديم و آبي را از بين ميبردند.
قرآن كريم ازاين قوم بعنوان افراد دور از معرفت و حضارت و منطق و متجاوز به حقوق ديگران نام برده و حركت و عمل آنان را نكوهش نموده است.
بدينوسيله از سرگذشت اين دو قوم مطالب ذيل را بعنوان نتيجه و فلسفه موضوع به عرض ميرسانيم :
1- در طول تاريخ مرداني با حكمت و درايت و صاحب قدرت و دولت بودهاند كه به خداي واحد الاحد ايمان داشتهاند و با توكل به خدا ، در خدمت خلق خدا بودهاند و خداوند به پاس زحماتشان نام آنان را در قرآن كريم ذكر كرده است تا درس و عبرت و الگو باشند براي آيندهگان. مانند ذوالقرنين ، لقمان و...
2- امنيت در طول تاريخ جزو خواست بشر بوده و امنيت براي جامعه مقدم بر نان و آب مردم است. بر حاكمان و مسئولان جامعه (در خصوص امنيت فيزيكي) و بر مديران و علما و فرهنگيان (در جهت ايجاد امنيت اجتماعي) تكليف و واجب است دست به دست هم داده و در مقابل يأجوج و مأجوج زمان خود سدي مستحكم چون سد ذوالقرنين احداث نمايند،تا شهروندان از دست نيروهاي متجاوز به اراضي ، نواميس و امنيت جامعه در امان باشند.
ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه وقنا عذاب النار
« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و اصحابه اجمعین »