روز سه شنبه مورخ 18 /مهر /1396 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملاقادر قادری در مسجد قباء پاوه درس سیصد و شصت چهارم تفسیر قرآن کریم (درس سوم تفسیر سوره مبارکه قصص) با موضوع آیات 14 الی 22 ارائه شد.
در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان كلام الهی درج شده است.
کلاس تفسیــر قــرآن کـریـم توسط حاج ماموستا ملا قــادر قــادری
درس سیصدو شصت و چهارم
درس سوم سوره مبارکه قصص آیات 14 الی 22
*موضوع درس *
1- ادامه قصه حضرت موسی (ع) و فرعون
** ترجمــه آیـــات**
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿14﴾
زمانی که موسی در منزل فرعون بزرگ و نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او عطا کردیم. کار ما اینچنین است به نیکوکاران پاداش میدهیم.
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ﴿15﴾
در یک روز تعطیل موسی داشت در بازار مصر گذر میکرد دید دو نفر باهم درگیرند. زمانی که نزدیک شد مشاهده نمود یکی از آنها از بستگان قومی وی است و دیگری از مخالفان و قوم قبطی. فرد بنیاسرائیلی از موسی طلب کمک نمود. موسی جلو رفت و فرد مخالف را با مشتی عقب زد. طرف زمین افتاد و فوت کرد. موسی خیلی ناراحت شد و گفت این عمل کار شیطان بود و شیطان گمراهکنندۀ آشکاری است.
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿16﴾
موسی از حادثه متأثر شد و گفت: پروردگارا به خود ظلم کردم و راضی به این عمل نبودم. از محضرت عذر میخواهم و درخواست عفو و غفران دارم. خداوند عذرش را قبول کرد و از عملش چشمپوشی نمود و او را عفو کرد زیرا خداوند غفور و رحیم است.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾
سپس گفت: پروردگارا به شکرانۀ حکمت و دانش و نعمتی که به من عطا کردهاید مِنبعد هر گز پشتیبان مجرمان و ظالمان نخواهم بود.
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالأمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ ﴿18﴾
موسی با ترس و خوف در شهر آمدورفت میکرد و هرلحظه در انتظار حادثهای بود. ناگهان دید همان شخص بنیاسرائیلی که روز گذشته او را کمک کرده بود با کس دیگری درگیر و در حال نزاع است. موسی به وی گفت شما بدون تردید فردی ماجراجو و گمراه و بیادب هستید.
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالأمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلا أَنْ تَکُونَ جَبَّارًا فِی الأرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ﴿19﴾
زمانی که موسی به آنها نزدیک شد خواست آنان را از هم جدا کند. بنیاسرائیلی گفت: میخواهید مرا هم بکشید؟ مانند کسی که دیروز او را کشتید؟ شما میخواهید قدرتمند روی زمین شوید. قصد نداری مصلح و خدمتگزار جامعه باشی.
وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلأ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾
حادثۀ قتل قبطی فاش شد. دایرۀ مشکلات موسی تنگتر شد و حاکمیت تصمیم دستگیری و برخورد را گرفت. یکی از هواداران موسی محرمانه موسی را از تصمیم حاکمیت آگاه کرد و گفت: حاکمیت تصمیم قطعی گرفته است شمارا از بین ببرند. من دلسوز شما هستم. مصلحت است شهر را ترک کنید.
َخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾
موسی مصر را ترک کرد و از خدای خود درخواست کرد او را از دست ظالمین نجات دهد.
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿22﴾
لحظهای که بهسوی شهر مدین (شهری در جنوب شام (سوریۀ فعلی)) درحرکت بود گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت و راهنمایی فرماید.
*** توضیح و تفسیر آیات و نتایج درس***
توضیح آیات ۱۴ تا ۱۷: در این ۴ آیه خداوند متعال به دو مسئلۀ مهم اشاره دارد.
اول در خصوص رشد و ترقی دوران جوانی موسی در بیت فرعون است. خداوند میفرماید: موسی در بیت فرعون بزرگ شد و دوران جوانی را سپری کرد.
دوم به پاداش زحمات خود و خانوادهاش به احسن وجه به او دانش و حکمت دادیم.
آیۀ ۱۵ به یک صفت مهم موسی اشاره دارد. «حمایت از مظلومان و فقرای جامعه» برای نمونه یک روز موسی از بازار گذر میکرد مشاهده نمود یک نفر قبطی یکی از بستگان موسی و از قوم بنیاسرائیل را مورد ضربوجرح قرار داده است به آنها نزدیک شد و به دفاع از فرد مستضعف بنیاسرائیلی پرداخت و مشتی به فرد مزاحم زد و به زمین افتاد و فیالفور فوت کرد. موسی خیلی ناراحت و محزون شد و عمل را شیطانی خواند و علیرغم اینکه قصد کشتن او را نداشت طرف فوت کرد. موسی از درگاه حق معذرت خواست و درخواست عفو و غفران و بخشش نمود و چون عمل موسی عمدی نبود خداوند توبۀ ایشان را قبول کرد.
توضیح آیات 18 تا 22: در این قسمت به بخش دیگری از سرنوشت موسی اشاره شد که موسی از قتل مرد قبطی خیلی ناراحت و نگران بود و با خوف و ناراحتی وقت خود را سپری میکرد و میترسید موضوع قتل فرد قبطی کشف و موجب گرفتاری وی شود. در این حالت نگرانی در بازار گذر میکرد دید همان مرد بنیاسرائیلی با یک نفر دیگر درگیر شده است. موسی به بنیاسرائیلی گفت: به حقیقت شما ماجراجو، ناجوانمرد و گمراه هستید. مرد بنیاسرائیلی خیلی نامردی کرد و گفت: موسی؛ شما میخواهید مرا هم بکشید؟ همچنان که روز گذشته مرد قبطی را کشتید و به قتل رساندید. موضوع قتل مرد قبطی کشف و خبر به حاکم مصر رسید و حاکم مصر دستور تعقیب و پیگیری موضوع را صادر کرد.
در آیۀ ۲۰ میفرماید: یکی از طرفداران دلسوز موسی که به قدرت حاکم نزدیک بود، محرمانه به موسی ابلاغ نمود دنبال شما هستند و قصد کشتن شمارا کردهاند. توصیه کرد از شهر خارج شود. موسی بدون وقفه مصر را بهطرف شام و شهر مدین ترک کرد.
نکتـــــــه: در تمامی عصور و زمانهایی که بنیآدم زندگی کردهاند، همواره در جامعه مرد و نامرد زندگی کردهاند که در درس امروز هم مرد را می بینیم و هم نامرد را. مهم این است انسان مخلص و خدمتگزار جامعه در عمل روزانۀ خود احساس خستگی نکند و با توکل به خدا و به پشتیبانی مردان مخلص جامعه اگرچه ازنظر تعداد هم کم باشند، راه خود را ادامه دهد و از حرکت بهسوی مقصد لحظهای دریغ نکند و با نیّت پاک و توکل به خدا و با بصیرت لازم حرکت نماید و از حرکت ایذائی نامردان تاریخ نهراسد و موسی وار با استقامت حرکت کند. بدون تردید عاقبت پیروز خواهد شد
ا تَقَبَّلْ منّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَتُبْ عَلَینَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
وصلي الله تعالي علي سيدنا و مولانا محمد و علي آله و اصحابه و من دعا بدعوته الي يوم الدين