روز سه شنبه مورخ 5/ بهمن/1395 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملاقادر قادری در مسجد قباء پاوه درس سیصد و چهل و هشتم تفسیر قرآن کریم (درس دوم تفسیر سوره مبارکه  شعراء) با موضوع آیات  23الی 48ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان كلام الهی درج شده است.

کلاس تفسیــر قــرآن کـریـم  توسط حاج ماموستا ملا قــادر قــادری

درس سیصدو چهل و هشتم

                            درس دوم سوره مبارکه شعراء آیات 23 الی 48                             

 *موضوع درس *

1-ادامه گفتگوی حضرت موسی و هارون با فرعون .

                                                                                                                                     ** ترجمــه­ آیـــات**

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿23﴾

 (زمانی که موسی (ع) به فرعون گفت: من رسول خدای رب‌العالمین هستم، بنی‌اسرائیل را آزاد کنید دنبال من بیایند) فرعون گفت: پروردگار عالمیان چیست و کیست؟

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿24﴾

موسی (ع) گفت: خدای این عالم، پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌هاست، می‌باشد. اگر اهل درک و اهل قبول واقعیت و یقین هستید.

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿25﴾

فرعون به اطرافیان خود گفت: شنیدید و می‌شنوید چه می‌گوید؟

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿26﴾

موسی (ع) ادامه داد و فرمود رب‌العالمین پروردگار شما و آبا و اجداد شماست.

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿27﴾

فرعون به حاضرین جلسه‌اش گفت: پیامبری که برای شما فرستاده شده دیوانه است.

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿28﴾

 موسی (ع) به توضیح خود ادامه داد و گفت: خدای من، پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در بین مشرق و مغرب است، می‌باشد. اگر شما اهل عقل و فکر باشید.

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿29﴾

فرعون ناراحت شد و گفت: اگر معبود و خدایی غیر از من را انتخاب و معرفی کنی، تو را زندانی خواهم کرد.

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ ﴿30﴾

حضرت موسی (ع) در برابر تهدید فرعون گفت: اگر خداوند را با دلیل و برهان روشن معرفی کنم، باز ایمان نمی‌آورید؟

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿31﴾

فرعون گفت: اگر راست‌گو هستید دلایلت را بیان کنید و نشان دهید.

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿32﴾

موسی (ع) عصای خود را به زمین گذاشت به یک مار عظیم و بزرگ تبدیل شد.

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿33﴾

دست خود را بیرون آورد مانند چراغ روشن شد و شعله داد.

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿34﴾

فرعون وضعیت را دید به اطرافیان خود گفت: این شخص ساحر ماهری است.

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿35﴾

می‌خواهد شمارا از سرزمینتان بیرون کند. نظرتان چیست؟

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿36﴾

گفتند: موسی و برادرش هارون را مدتی مهلت بده و مأموران خود را به همۀ شهرها بسیج و روانه کن.

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿37﴾ تا تمامی ساحران ماهر مملکت را به اینجا بیاورند.

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿37﴾

تا تمامی ساحران ماهر مملکت را به اینجا بیاورند.

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿38﴾

مأموران فرعون رفتند و تمامی ساحران را در یک روز مشخص جمع‌آوری کردند و در روز خاصی همگی جمع شدند.

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿39﴾

سپس به مردم اعلام شد: آیا شما هم حاضر به شرکت در این جلسه هستید؟(ای مردم همۀ شما شرکت کنید)

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿40﴾

امید است ساحران ما بر موسی چیره و پیروز شوند و ما هم آنان را تشویق و همراهی کنیم.

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿41﴾

قبل از شروع برنامه، ساحران به فرعون گفتند: اگر بر موسی پیروز شویم، پاداش می‌خواهیم.

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿42﴾

فرعون گفت: مطمئن باشید اگر پیروز شوید، از نزدیکان من خواهید بود و شمارا تشویق خواهم کرد.

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُّلْقُونَ ﴿43﴾

حضرت موسی (ع) به ساحران فرمود: شما شروع کنید و آنچه را در نظر دارید، انجام دهید.

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿44﴾

از طناب و عصا هر چه داشتند، به زمین ریختند و گفتند: به عزت و مدد فرعون ما پیروزیم؛ و تمامی طناب‌ها و عصاها به مار و اژدها تبدیل و به حرکت درآمدند.

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿45﴾

سپس حضرت موسی (ع) عصایش را به زمین گذاشت به اژدهایی عظیم تبدیل و تمامی وسایل و اژدها و مارهای مصنوعی آن‌ها را بلعید.

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿46﴾

تمامی ساحران فرعون، فوراً به سجده افتادند.

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿47﴾

گفتند و اعلام کردند ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم.

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿48

پروردگار موسی و هارون.

   *** توضیح و تفسیر آیات و نتایج درس***

در ترجمۀ آیات آنچه لازم به ذکر بود، به سمع عزیزان رسید و به جهت توضیح بیشتر به چند نکته اشاره می‌کنم.

نکتــــــۀ اول: کار تبلیغی انبیاء بیشتر به‌صورت گفتمان بوده و در بحث و مجادلۀ فی‌مابین حضرات موسی و هارون با حاکم مستبد مصر می‌بینیم گفتمان و جدال آنان خیلی روان و مشخص و لذت‌بخش است. نکتۀ قابل‌ذکر این است سفیران الهی گر چه در هیچ مدرسه‌ای درس نخوانده و به هیچ دانشگاهی وارد نشده‌اند، هر یک استاد کاملی در گفتار و سخن گفتن بوده‌اند. اهل خرد و فکر از حق‌گویی و شجاعت و استدلال آن‌ها لذت می‌برند. رسولان خدا در مدرسۀ الهی درس خوانده‌اند و معلم آن‌ها خدای رب‌العالمین است و هر کس معلم وی خداوند متعال باشد، قطعاً در همۀ میدان‌ها موفق است.

نکتــــــۀ دوم: باید این اصل را قبول کنیم انسان که از مسیر فطرت و توحید منحرف شد، در خط شیطان قرار می‌گیرد و به‌جایی می‌رسد که می‌گوید: من حاکم مطلق هستم و هرکس غیر مرا اطاعت کند، او را اخراج و تبعید و زندانی خواهم کرد. این موضوع استدلالِ تمامی مستبدان تاریخ بوده است و فرعون که طاغی و یاغی بود به روش و سنت ظالمان تاریخ، حضرت موسی را به زندان تهدید کرد.

نکتــــــۀ ســـوم: در این درس شاهد یک مناظره بین حضرت موسی (ع) موحد و خداشناس و فرعون ظالم و کافر و جبار هستیم و می‌بینیم زمانی که فرعون از هر نوع توان و قدرت در مناظره خلع شد، موسی (ع) را به حبس تهدید کرد. حسب آنچه در تاریخ آمده است، حبس زمان فرعون اشد عذاب بوده است؛ زیرا هرکس به زندان می‌رفت تا مرگ آنجا بود. مع‌هذا حضرت موسی (ع) ترسی به خود راه نداد.

نکتــــــۀ چهارم: حضرت موسی (ع) 2 معجزۀ خود را به فرعون و فرعونیان نشان داد. عصا و ید بیضاء؛ فرعون هر دو معجزه را سحر معرفی کرد و مشاوران ریاکار وی به‌جای تسلیم در برابر دعوت سفیر رب‌العالمین، پیشنهاد بسیج ساحران کشور را برای مقابله با موسی دادند.

نکتــــــۀ پنجم: خداوند زمینۀ یک انقلاب را فراهم کرد و قبل از انقلاب توحیدی، حادثۀ عظیمی در دولت فرعون رخ داد. قرآن کریم این حادثه را برای عبرت دیگران ثبت کرده است. در این حادثۀ مهم، ده‌ها هزار نفر در میدانی در برابر دو نفر (حضرات موسی و هارون) گرد هم آمده­ و می‌خواستند نور خدا را خاموش کنند. خداوند تمامی مکر مکاران را خنثی کرد و نور الهی خود را نشان داد.

ساحران یک مملکت تادندان‌مسلح آمده بودند تا فرعون را پیروز کنند و تمامی آهن‌ها را خم نمایند و حضرات موسی و هارون را مغلوب و شکست دهند. حضرت موسی با توکل به خداوند عظیم و به‌قصد اعتلای حق جلو آمد و به یاری خداوند انقلاب کرد و صدای «آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ - رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ» ساحران، در میدان طنین‌انداز گردید و تمامی ساحران ایمان آوردند و انقلابی را در مصر فرعون به همگان اعلام کردند.

نکتــــــۀ ششم: پیام آ خر این است هر کس صادقانه با خدا باشد و دستور خداوند را اجرا کند اگر دنیا دشمن او باشد، قطعاً پیروز خواهد شد. قرآن کریم در این خصوص می‌فرماید: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ

   ربنا تَقَبَّلْ منّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ وَتُبْ عَلَینَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

وصلي الله تعالي علي سيدنا و مولانا محمد و علي آله و اصحابه و من دعا بدعوته الي يوم الدين

این مطلب را به اشتراک بگذارید

نوشتن دیدگاه

نام

تصویر امنیتی جدید