درس هشتم: آیات 92 الی 104 سوره طه

روز سه شنبه مورخ 5/ آبان /1394 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملاقادر قادری در مسجد قباء پاوه درس سیصد و پنجم تفسیر قرآن کریم (درس هشتم تفسیر سوره مبارکه طه) با موضوع آیات 92 الی 104 ارائه شد.

در ادامه، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان كلام الهي درج شده است.


کلاس تفسیــر قــرآن کـریـم توسط حاج ماموستا ملا قــادر قــادري

درس سیصد و پنجم

درس هشتم سوره مبارکه طه آیات 92 الی 104

 

* موضوع درس *

1-برخورد موسی(ع) با برادرش هارون

2-برخورد موسی(ع) با سامری و سرنوشت وی

3-تهدید کسانی که در مقابل دستورات الهی مخالفت می‌کنند

** ترجمــه­ آيـــات**

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿92﴾

بعد از تذکر به قوم بنی‌اسرائیل، موسی (ع) خطاب به برادرش هارون فرمود: زمانی که دیدید بنی‌اسرائیل گمراه شدند، چرا ساکت شدید و تذکر ندادید؟

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿93﴾

چرا از دستورات من پیروی نکردید؟ و چرا از فرمان و دستور من سرپیچی کردید؟ چه می‌شد به دنبال من می‌آمدید؟

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿94﴾

هارون در دفاع از خود گفت: ای پسر مادرم (ای برادرم، موی ریش و سرم را مگیر. اگر سکوت کرده‌ام به این دلیل بوده است که مبادا وسیله تفرقه شوم) و ترسید شما بگویید: تو باعث تفرقه شده‌اید و دستور مرا پیاده نکرده‌اید.

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿95﴾

آنگاه موسی (ع) به سامری گفت: ای سامری چرا شما این کار را کردید؟

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿96﴾

سامری گفت: من به چیزی رسیدم که آن‌ها به آن نرسیدند. من قسمتی از آثار و دستورات رسول خدا را گرفتم و سپس آن را افکندم و این‌چنین گرفتار هوای نفس شیطانی شدم و این عمل را انجام دادم و آنان را منحرف کردم.

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿97﴾

حضرت موسی (ع) به سامری فرمود: از همین لحظه ما را ترک کن و ازجمله موحدین جدا شو و حق تماس با کسی را ندارید و هرکس هم قصد تماس با شمارا داشته باشد باید اعلام کنید با من تماس نگیرید و در انتظار عذاب الهی باشید و به معبود باطلت (گوساله) نگاه کن که چگونه ما آن را به آتش می‌کشیم و سپس آثار آن را به دریا می‌اندازیم.

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿98﴾

بدان معبود واقعی شما (الله) خدای واحد و بی‌شریک است؛ و هیچ معبودی جز او وجود ندارد و او بر همه موجودات آگاه و خبیر است.

كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا ﴿99﴾

این‌چنین است ما همچنان که قصه موسی (ع) و فرعون را برای شما بازگو کردیم، بعضی از قضایا و اخبار امت‌های پیشین را برای شما (ای محمد) بیان و بازگو می‌کنیم و از جانب خود ذکر و کتاب و قرآنی به شما نازل کردیم تا همگان از کلمات و مطالب آن بهره گیرند.

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ﴿100﴾

هرکس به دستورات کتاب آسمانی عمل نکند و به آن پشت کند، در روز آخرت بار سنگینی از گناه حمل خواهد کرد.

خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاء لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿101﴾ و به جزای پشت کردن به کتاب آسمانی، جاودانه در دوزخ خواهد ماند.

يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿102﴾

قیامت روزی است که اسرافیل در صور می‌دمد و بندگان خدا همگی در محشر آماده و مجرمین برای محاکمه مهیا می‌شوند.

يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا ﴿103﴾

در روز قیامت کافران به‌صورت مخفی به یکدیگر می‌گویند: شما چند روز در دنیا و عالم برزخ زندگی کردید؟ ده روز یا بیشتر؟

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا ﴿104﴾

ما به آنچه آن‌ها مخفیانه به یکدیگر می‌گویند از همه آگاه و خبیرتریم و زمانی که افراد صاحب‌نظر و رأی آن‌ها، اعلام می‌کنند حدود یک روز در دنیا زندگی کرده‌ایم، بیان این مطالب به خاطر طولانی بودن قیامت است که این‌چنین تصور می‌کنند در دنیا یک روز یا ده روز زندگی کرده‌اند.


*** توضیح و تفسیر آیات***

توضیح آیات 92 تا 94: در این سه آیه خداوند متعال گوشه‌ای از برخورد حضرت موسی (ع) با برادرش حضرت هارون (ع) را برای ما نقل کرده است که حضرت موسی (ع) زمانی که از میقات و ملاقات پروردگار برگشت الواح و دستورات مکتوب الهی را زمین گذاشت درحالی‌که خیلی عصبانی بود، ریش و موی سر هارون را با دست راست و چپ می‌کشید. هارون (ع) شروع به دفاع کرد و حضرت موسی (ع) را آرامش ‌داد. حضرت موسی (ع) به دفاع برادرش گوش داد و حرف‌های او را قبول کرد.

توضیح آیات 95 تا 98: مفاد این آیات در خصوص سرنوشت سامری است که بعد از یک محاکمه کوتاه و قبول اتهام از جانب وی، حضرت موسی (ع) او را مجرم شناخت و ضمن تبعید سامری، او را از تکلم با مردم منع کرد. حتی به وی هشدار داد اگر کسی بخواهد با وی صحبت کند باید بگوید: (لا مساس) «من صحبتی ندارم»

توضیح آیات 99 تا 104: در این شش آیه خــداوند متعال به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) اطمینان می‌دهد که همچنان که قصه و اخبار موسی (ع) و فرعون و سامری را برای وی بازگو کرده است، بعضی دیگر از اخبار امت‌های پیشین را برای شما بازگو خواهیم کرد تا هم تسلی حال و هم درس و عبرت باشد و اعلام فرموده است: هرکس از برنامه خدا و رسولش سرپیچی کند نهایتش به دوش گرفتن گناهانِ زیاد است و رفتن و ماندن در جهنم. زمان قیامت به حدی طولانی است که انسان‌ها زمان آن را با حیات خود در دنیا مقایسه می‌کنند. چنان تصور می‌کنند یک روز تا ده روز زندگی کرده‌اند.


*** نکات و نتایج درس ***

1- حسب مفاد این آیات و آیات دیگری از قرآن کریم، حضرت موسی (ع) پس از رستگاری از دست فرعون، هفتاد نفر از بزرگان قومش را انتخاب و به شوق دیدار پروردگارش به کوه طور رفت و با شتاب و سرعت حرکت کرد و قبل از قومش به میقات رسید. قرار بود مدت غیبتش 30 روز باشد. مدت ماندنش 40 روز شد. این تأخیر مورد سوءاستفاده سامری قرار گرفت و شروع به شیطنت کرد و قوم بنی اسرائیل را فریب داد.

2-موسی (ع) به فرموده خداوند در آیه 142 سوره مبارکه اعراف به هارون فرموده بود: «اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین» (در مدت عدم حضور من، به‌جای من باش و به اقامه امور آن‌ها بر اساس عدالت و اعتدال و اصلاح بپرداز و از راه منحرفین پیروی نکن). قوم بنی‌اسرائیل که ایمان در درون آن‌ها کاملا مستقر نشده بود بعد از رفتن موسی (ع) در مقابل هارون ایستادند و ازنظر فکری سقوط کردند و گوساله‌پرست شدند.

3-سامری فرد منافقی بود از زیورآلات موجود در بین قوم بنی‌اسرائیل گوسالــه‌ای ساخت و گفت این خدای موسی است و اکثر قوم موسی (ع) شروع به عبادت و رقص در اطراف گوساله کردند و زحمات چندین ساله حضرت موسی (ع) و هارون را به باد دادند و از آزادی خود سوءاستفاده کردند و در حقیقت لیاقت حریت و آزادی را نداشتند و به بت‌پرستی برگشتند.

4-حضرت موسی (ع) به محض برگشت خیلی ناراحت بود و قومش و برادرش هارون را سرزنش کرد و سامری را تبعید نمود. هارون در دفاع از خود گفت: من نخواستم وسیله تفرقه بین قوم بنی‌اسرائیل شوم. برخورد آرام من دلیل بر تأیید آن‌ها نیست. آنچه لازم بود به‌آرامی به آنها منتقل کردم و همین حد توان داشتم. حضرت موسی (ع) دفاعش را قبول کرد و او را آزاد نمود.

5-در کل تاریخ رهبران دینی دو دسته بوده‌اند: 1- قاطـــع و ایستـــاده و سازش‌ناپـــذیر و تا حـــدی افراطی و مبارز مانند حضرت موسی (ع) 2- آرام و معتدل و میانه‌رو و وحدت طلب و صاحب عاطفه و امیدوار به وحدت و آرامش مانند حضرت هارون (ع).

در جامعه اسلامی ما امروز این دو روش وجود دارد؛ نیاز عصر ما می‌طلبد هر دو خط به‌تنهایی حرکت نکنند و به هم نزدیک شوند و باهم حرکت کنند تا به مقصد برسند و اِلاّ توفیق نخواهیم داشت.

رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

وصلي الله تعالي علي سيدنا و مولانا محمد و علي آله و اصحابه و من دعا بدعوته الي يوم الدين

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn