درس سوم...آیات 27 الی 44 سوره کهف

روز سه شنبه مورخ 05/ اسفندماه/1393 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملاقادر قادری در مسجد قباء پاوه درس دویست و هشتاد و هفتم تفسیر قرآن کریم (درس سوم تفسیر سوره مبارکه کهف) با موضوع آیات 27 الی 44 ارائه شد.

در ادامه، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان كلام الهي درج شده است.

کلاس تفسیــر قــرآن کـریـم توسط حاج ماموستا ملا قــادر قــادري

درس دویست و هشتاد و هفتم

درس سوم سوره مبارکه کهف آیات 27 الی 44

*موضوع درس *

1) امر به تلاوت قرآن

2) امر به همراهی با فقراء مسلمان

3) ابلاغ دین به افراد، ضروری و تکلیف است

4) افـــراد در انتخاب راه و طریق عقیدتی مختــــار و در قیامـت مسئول­اند

5) بحث زندگی یک فرد کافر و مغرور و یک فرد مومن و مسرور

** ترجمــه­ آيـــات**

وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا﴿27﴾

آنچه را از کتاب آسمانی، خداوند بر تو نازل کرده است منظم و مرتب تلاوت کن. هیچ چیزی و هیچ کتاب و افرادی توان مقابله با آیات و کلمات آنرا نخواهند داشت، تنها خدای نازل کننده قرآن، اول و آخر و پناهگاه انسانهاست.

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴿28﴾

در زندگی روزانه با فقراء جامعه و با کسانی که صبح­ها و شب­ها به دعا و عبادت خدا مشغول­اند و غیراز کسب رضای حق نیت دیگری ندارند همراه باش و به آنان پشت مکن و به خاطر جلب قدرتمندان و ثروتمندان به مومنین فقیر و بی ادعا پشت مکن و با کسانیکه با خدا نیستند همراه مباش. اینها پیرو هوا و هوس­اند و راه و مسیرشان قابل پیروی نیست.

وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴿29﴾

ای محمد(ص) بدون پرده و کتمان برنامه خداوند را به مردم ابلاغ و به صورت صریح به همگان اعلام کن راه حق و درست همین راه خداوند و قرآن است. هرکس علاقه­مند به پیروی از راه حق است بفرماید و هرکس دنبال راه غیر خداست آزاد است ولی باید بدانند خداوند برای منحرفین و پویندگان راه باطل آتش دوزخ را آماده کرده است که به تمام معنا کافران را میسوزاند و فرا می گیرد و اگر تقاضای نجات و خلاص و آب کنند بـــــرای آنان آبی می آورند مانند فلز گداخته صورت آنان را بریان می کند و محل و خوراکی و نوشیدنی آنها بدترین محل و بدترین خوردنی و آشامیدنی است.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا﴿30﴾

بدون تردید کسانی که اهل ایمان و باور درست باشند و اعمال شایسته انجام دهند خدا به آنان پاداش نیک خواهد داد و حق آنان را ضایع نخواهد کرد.

أُولَٰئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ ۚ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴿31﴾

خداوند میفرماید: این افراد مومن مورد اشاره به پاداش ایمان و عملشان بهشت جاویدان خواهیم داد که در کنار آن باغهای عالی و نهرهای زیبا در زیر درختان و قصرهای آن جاری است و در بدن آنها لباس های زیبا و فاخر و سبزرنگ از حریر نازک و با دست بندهایی از طلا آراسته می شوند و بر تختهایی مجهز تکیه می کنند. این پاداش، بهترین پاداش است و این نوع زندگی، بی نظیرترین زندگی است.

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا﴿32﴾

ای محمد(ص) برای اهل ایمان و اهل کفر مثالی را بزن و ضرب المثلی را بیان و مقایسه­ای انجام ده و بگو: دو مرد را در نظر بگیرید به یکی از آنها که کافر است دو باغ زیبا با انواع انگورها عطا کنیم و اطراف آن دو باغ را درختان خرما محاصره کنند و در بین این درختان زراعت پر برکتی قرار دهیم.

كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا﴿33﴾

این دو باغ از دادن ثمر و میوه شایسته خود دریغ و کوتاهی نکنند و در کنار آنها چشمه هایی در حال جریان فراهم و از هر حیث منظَر و مَظهَر خیرات قرار دهیم.

وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا﴿34﴾

و صاحب این باغ، که ثروتمند و از هر جهت خود را در رفاه و زندگی و آرامش می­بیند و رفیقش که وضعیت زندگی وی پایین­تر است با هم شروع کند به گفتگو کنند، ثروتمند به جای شکر خدا و ترحُّم به رفیقش میگوید: من ثروت دارم و صاحب پایگاه و جایگاه و از هر جهت وضعیت من بهتر از شماست.

وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَٰذِهِ أَبَدًا﴿35﴾

این فرد هروقت و زمانی به باغش وارد شود از روی غرور بگوید و یا می گوید: این ثمر و ثروت هرگز تمام شدنی نیست و از بین نخواهد رفت و نابود نخواهد شد.

وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا﴿36﴾

این فرد ظالم در اثر غرور مالی به جایی می رسد و اعلام کند گمان نمی کنم قیامتی و معادی باشد و حتی اگر باشد خداوند مرا دوست دارد و بیش از این ثروت و امکانات دنیا، به من جایگاه خواهد داد.

قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا﴿37﴾

سپس دوست مومنش بعد از شنیدن این مطالب به دوست غافلش می­گوید: چرا شما به جای شکر و عبادت خداوند راه کفر را انتخاب کرده­اید؟ چرا غافل هستید و خدائی که شما را از خاک و نطفه­ای ضعیف خلق کرده و به چنین وضعیتی رسانده­است انکار می کنید؟

لَٰكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا﴿38﴾

اگرچه من مثل شما وضعیت زندگی­ام فراهم نیست ولی من اعلام می­کنم پروردگارم، الله رب العالمین است و هرگز برای وی شریک قائل نیستم.

وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا﴿39﴾

ای دوست، بهتر این بود هرگاه به باغت وارد میشدی خدای نعمت دهنده را شکر می کردید و می گفتید: « ماشاء الله و لا حول و لا قوة الا بالله» این عقیده من است اگر چه مال و ثروتم کم است.

فَعَسَىٰ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا﴿40﴾

ای دوست از شما انتظار کفر را نداشتم از خدای خود خواستارم به من پاداش بهتر از دو باغ شما را به من بدهد و چون تو شکرگزار نیستید امیدوارم شما را تنبیه و ثروت شما را که وسیله انحراف شما شده است نابود و باغهای شما را مبدل به باتلاق کند.

أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا﴿41﴾

و یا آب باغهای شما خشک شود و به زیر زمین فرو رود و هرگز نتوانی آن را به دست آوری.

وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَىٰ مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا﴿42﴾

دعای فرد مومن قبول واقع شد و به امر حق، میوه های باغ فرد منکر قیامت نابود شد و یک روز صبح به باغش وارد شد دید آثاری از باغ نمانده، آهی کشید و دستهایش را به هم می مالید و مرتب تکرار میکرد: ای کاش برای خدا شریک قرار نمی دادم و کفران نمی کردم.

وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا﴿43﴾

این فرد ظالم و غافل در بدترین حالت گرفتار شد و در این لحظات حساس کسی نبود او را کمک کند و خودش هم توان دفاع از خود را نداشت.

هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ ۚ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا﴿44﴾

در این قصه و ضرب المثل برای هر انسان صاحب عقیده و خرد مشخص شد فقط خدا و ایمان و شکر نعمت در زندگی موثرند و غیر از خدا و راه رسولان، سایر راهها به ترکستان است.

*** توضیح، نکــات و نتــایــج درس ***

توضیح آیات 27 تا 31: خداوند متعال در این پنج آیه، پنج موضوع را به رسول الله(ص) امر و توصیه فرموده که هر یک از این اوامر الهی و توصیه­های آسمانی برای اهل ایمان درس و برنامه زندگی هستند:

1) تلاوت مرتب قرآن کریم به جهت تنویر فکر و قلب 2) همراهی و نشست و برخاست با فقراء و اهل ایمان و خداپرستان صادق و حاضران در نمازهای صبح و شب 3) تبلیغ واقعیات دین باید قاطعانه به مردم ابلاغ گردد. 4) بعد از ابلاغ پیام الهی، انتخاب راه به دست افراد است و نباید فراموش شود خداوند منحرفین از راه خدا و رسول را در قیامت عذاب خواهد داد 5) اهل ایمان و عمل صالح، در آخرت در برابر ایمان و اعمالشان بهترین پاداش را خواهند گرفت.

توضیح آیات 32 تا 44: این آیات بیان مناظره و مجادله و مقایسه بین دو فکر و دو شخص مومن و کافر است. در این 13 آیه خداوند متعال برای پیامبر خدا و امتش یک مناظره و مجادله را بیان و ذکر فرموده تا در طول قرون مختلف درس و عبرت باشد.

اصل قصه بدین قرار است: دو مرد و دو برادر در یک عصر و در همسایگی همدیگر زندگی می­کردند. یکی از آنها دارای دو قطعه باغ مهم و مثمر بود باغ اول شامل درختان انگور و زمین زراعتی مفصلی بود و باغ دوم نخلستانی عظیم بود که اطراف باغ انگور و زمین زراعتی را پوشانده و یک جوی آب مهم از درون باغ همیشه جاری بود. این دو باغ و زمین کشاورزی واقع در وسط باغ هر ساله انواع ثمر و میوه و حبوبات بی حدّ و حصری تقدیم صاحب باغ میکردند. قرآن کریم میفرماید:«كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا»( هر دو باغ سالیانه میوه­های فراوانی داشتند و از هر آنچه خواست واردین به باغها بود فروگذار نمی­کردند و بی­نظیر و بی­بدیل بودند)

یک روز بین دو برادر صحبت و جدال شد. صاحب دو باغ با کِبر و فخر و خودبینی گفت: « أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا » (من ثروت و قدرت و عِدّه و عُدّه ام بیشتر از شماست) شما فردی ندار و مستضعف و فاقد قدرت هستید و در هیچ مسئله­ای در ردیف من نیستید و ادعای دین و خداپرستی شما در اثرِ نداری و بیکاری است. با این غرور و خودخواهی وارد باغش شد و به اطراف خود نگاهی کرد شیطان او را دچار وسوسه کرد و با خود گفت: این ثروت و امکاناتی که من دارم تمام شدنی نیست قیامت و آخرت و روز جزاء که بعضی­ها شعار آن را می­دهند، اساس و پایه ندارد « قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَٰذِهِ أَبَدًا » (با خود صحبت میکرد و میگفت: هرگز گمان نمی کنم این باغهای من نابود شوند و حتی اگر قیامت هم باشد بدون تردید در قیامتِ مورد ادعایِ فقرا، باز من نزد خداوند جایگاه خوبی دارم) با این طرز تفکر به زندگیش ادامه داد تا اینکه یک روز دیگر با همسایه فقیر و برادر ندارش مجدداً شروع به گفتگو کردند؛ مرد فقیر و خداشناس او را نصیحت کرد و گفت: از شاخ شیطان پایین بیا خداوند شما را از خاک خلق کرده و در اصل نطفه­ای بیش نبوده­اید که خداوند شما را به اینجا رسانده است ثروت و قدرت غیر خدائی ارزشی ندارد من اگر چه فقیرم ولی « هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا » (من کسی هستم که «الله» پروردگار من است و هیچکس را شریک پروردگارم قرار نمی دهم) و به فرد ثروتمند و مغرور گفت: چرا زمانی که باغهایت را دیدید به جای کفر و انکار قیامت « ماشاء َاللهُ و لا حولَ و لا قوةَ الا باللهِ» نگفتید؟ باز ادامه داد و گفت: گوش کن : هرچند من فقیرم اما بدان به خدا سوگند هرآنچه شما دارید را با یـــک لحظـــه از عبادات و معنویت خود معاوضه نمی­کنم و آنچه شما دارید اگر خداوند اراده کند با یک امر «کُن فَیَکُن» تبدیل به خاکستر خواهد شد. ثروتمند مغرور در مقابل مطالب برادرش خندید و موضوع را شوخی گرفت و آن شب خوابید. صبحگاهان که از خواب بیدار شد به منظور سرکشی و بهره گیری از محصولات باغ و زمینش به سوی آنها حرکت کرد همین که نزدیک شد با منظره وحشتناکی روبرو گشت. آب دهانش در دم خشک شد و شروع به آه کشیدن کرد و دو دست خود را مرتب بـــه هم می زد و داد مــــی زد و می گفت: « يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا» ( ای کاش کسی را شریک پروردگارم قرار نداده بودم)

خلاصه کلام خداوند در یک شب باغ ها را خشک و تمامی ثروت وی را به خاکستر تبدیل کرد و صاحب جنتین و دو باغ در اثر غم و غصه از دنیا رفت.

وصلي الله تعالي علي سيدنا و مولانا محمد و علي آله و اصحابه و من دعا بدعوته الي يوم الدي

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn