«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه
«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه

کلاس سیره و حیات پیامبر گرامی اسلام (ص)

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس ششم

تاریخ : 11/10/86

موضوع  درس :

1 – هجرت جمعی از یاران حضرت به حبشه به جهت حفظ عقیده

2 – عام الحزن(سال غصه و ناراحتی در اثر فوت دو حامی رسول الله(ص)خدیجه کبری وابوطالب )

 

متن درس :

بعد از شکست حصر و برگشت از شعب ابوطالب و تحمل زحمات سه ساله علیرغم اسلام آوردن مردان بزرگی چون حضرات عمر فاروق و حمزه اسداله (رضی الله عنهما) وکثرت عدد مسلمانان هر روز فشار و آزار بیشترمیشد و حمایت و دلجوئی ایمان آورندگان برای پیامبر اسلام غیر مقدور گردید و در نهایت یک روز پیامبر اسلام(ص) به یارانش پیشنهاد هجرت به حبشه را فرمود و آنان را به هجرت به جهت حفظ عقیده و شخصیت دعوت فرمود پیشنهاد مورد قبول واقع شد و تعدادی بیش از هشتاد نفر مرد وزن از جمله حضرات عثمان بن عفان وخانم رقیه زوجه‌اش ابو حذیفه و همسرش ، زبیربن عوام ، مصعب بن عمیر ، عبدالرحمن بن عوف و جعفر بن ابیطالب وغيره از طریق دریای سرخ به حبشه هجرت فرمودند.

مشرکان قریش عبداله بن ربیعه و عمروبن عاص را همراه هدایای زیادی به حبشه فرستادند تا پادشاه حبشه (نجاشی) را وادار به تسلیم مهاجرین نمایند .

نمایندگان مشرکین به حبشه رسیدند و بعد از صحبت ، نجاشی گفت: باید مهاجرین را ببینم و صحبت آنها را بشنوم مهاجرین به جلسه آمدند و در جلسه مردان معروفي هم از حبشه حاضر بودند نجاشی علت مهاجرت را از اصحاب ومهاجرین سوال کرد به نمایندگی مهاجرین جعفر بن ابیطالب(رض) گفت: « ایها الملک » جناب پادشاه ما قومی بودیم جاهل و بی آگاه بجای خدا بت را پرستش می کردیم و گوشت مرده می خوردیم ،‌در جامعه ما از عفت خبری نبود از صله رحم و رعایت حقوق همسایه خبری نداشتیم و حقوق ضعفارا پایمال می کردیم .شخصیتی که اورا می شناختیم ودر صداقت وامانت معروف بود ازجانب خداوند متعال مبعوث و قرآنی بر او نازل شده است بوسیله آن عقیده ما را توحیدی و چهره ما را دگرگون و حيات ما را تغيير داد. و به همین دلیل مشرکان اهل مکه عقیده ما را تحمل نکردند و تحت فشار و آزار آنها مجبور به ترک وطن و به حبشه پناهنده شدیم نجاشی گفت: آیاتی از قرآنی که بر محمد نازل شده است را برای ما بخوانید. جعفر اوائل سوره مریم را که در خصوص حضرات مریم و عیسی(ع) صحبت میکند با صدايی شیوا قرائت کرد نجاشی تحت تاثیر قرار گرفت گریه کرد و با چشمان پر از اشک گفت: مصدر این قرآن و کتاب نازل شده بر عیسی (ع) یکی است و خطاب به نمایندگان قریش گفت: تسلیم این قوم ممکن نیست و آنها را همراه هدایا به مکه برگردانید.

سال دهم بعثت فرارسید و در این سال خدیجه کبری به جوار حق شتافت و بعد از چند ماه از فوت خدیجه ، حامی دوم رسول الله(ص) یعنی ابوطالب فوت کرد و با فوت این دو نفر ( وزیر صادق و مهربانش خدیجه و حامی و پاسدار دلسوزش ابوطالب ) فشار قریش دو چندان شد و رسول الله(ص) خیلی نگران و ناراحت و محزون شد و این سال را عام الحزن نام نهاد.

 

نتیجه  درس :

1-      عقیده بالاترین دست آورد انسان است و در راه حفظ آن باید زحماتي را تحمل کرد تا در نتیجه مومن صابر و غیر صابر مشخص شود .

 

2- هجرت در راه عقیده از سنت پیامبران و عادات موحدان است مومن واقعی نگهبان عقیده است وبرای حفظ آن هر کجا و هر نقطه ممکن باشد حتی اراضی کفار و همجواری کافران باید رفت.

 

 3- همسر همفکر و قوم و دوستان صادق و طایفه و عشیره باغیرت نعمت اند و وجود آنها عزت و سربلندی و فقدان آنها غصه است و حزن پیامبر ما حق داشت با از دست دادن همسر مهربانش خدیجه و عموی باغیرتش ابوطالب محزون شود و یکسال از حیاتش را سال حزن نامگذاری کند .

 

 4- وجود سخنگو و نماینده خوب یک نعمت است نماینده و رهبر باید عاقل ، آگاه ،‌ شجیع و زمان شناس باشد همچنانکه در جعفر(رض) دیدیم .

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس پنجم

تاریخ : 4/10/86

موضوع  درس :

دعوت دین بصورت آشکار

متن درس :

در درس قبل گفیتم پیامبر اسلام(ص)سه سال به صورت سرّی و مخفیانه و بصورت فردی و در منزل ارقم بن ابی الارقم امر دین را ابلاغ و سپس دستور دعوت آشکار نازل شد و به پیامبر اعــلام گردید :  فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ  ( آیه 94 حجر ) یعنی دعوت را آشکار و از مشرکین دوری کن بعد از صدور دستور رسمی از جانب خداوند دایر بر دعوت آشکار و نزول آیه : وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأقْرَبِينَ  ( 214 شعراء ) امر به دعوت عشيره و خانواده پیامبر (ص) بشرح ذيل مأموريت خود را شروع كردند :

 

1 – یک روز صبح روی کوه صفا قرار گرفت و تمامی عشيره‌هاي قریش را بنام و لقب مورد خطاب قرار داده و با جملاتی چون یا بنی قمر و یا بنی عبدی مناف و یا بنی عدی و یا فلان و يافلان .... در نتيجه جمع زیادی را به صفا و به دور خود دعوت و جمع نمود و سپس فرمود: شما من را به خوبی می شناسید گفتند : بله شما را اصالتاً و شخصاً میشناسیم که فردی صادق و امین هستید و آنگاه فرمود: « انی رسول الله الیکم » من فرستاده خداوند هستم و شما را به پرستش خداوند دعوت و از پیمودن راه شیطان که منتهی به دوزخ است هشدار میدهم . از میان جمعیت ابولهب عموی پیامبر اسلام بلند شد و نسبت به پیامبر اسلام بی ادبی نمود و آنگاه سوره لهب یا مسد در ذم ابولهب نازل شد .

 

2 – بعد از اظهار دین و دعوت بصورت آشکار آزار و اذیت مسلمین بیشتر غیر قابل تحمل شروع شد در روز و شب و در آمد و رفت و در منزل و در کنار کعبه و در همه جا پیامبر اسلام و یارانش مورد تعذیب و آزار قرار گرفتند و مشرکین از هیچ اقدام تبلیغی سیاسی و گفتگو و تشویق در واگذاری ریاست و ثروت و زن که شاید از دعوت عقب نشینی کند کوتاهی نکردند ولی هیچیک از اقدامات نتوانست این داعی حق را از دعوت منصرف و یا تحت تأثیر قرار دهد.

 

3 – بعد از اینکه کفار و مشرکین از انصراف و عقب نشینی و قطع دعوت مأیوس شدند ، تصمیم قتل پیامبر اسلام را گرفتند و از بنی هاشم تسلیم وی را خواستار شدند ، بنی هاشم در مقابل خواست مشرکان مقاومت کردند و زمانی از قتل مأیوس شدند تصمیم بر محاصره اقتصادی پیامبر اسلام و حامیان و پیروان وی  گرفتند و طی جلسه و با امضاء قطعنامه‌ای پیمانی را امضاء کردند كه ظرف مدت 3 سال رابطه خود را از تمامی جهات با محمد و پیروان و حامیان وی قطع و برگ قطعنامه در کعبه آویزان  تا برای تمامی مشرکین حجت باشد .

 

4 – بعد از اقدام فوق الاشاره پیامبر اسلام با حامیان و پیروان خود در اوّل محرّم سال هفتم بعثت به شعب ابوطالب واقع در شرق کعبه و جنوب غربی مکه آن زمان کوچ کردند و مدت سه سال در بـــدترین وضعیت بسر بردند و سپس خداوند متعال مکر ماکرین را نقش بر آب بدستور خداوند موریانه تمامی کلمات قطعنـــامه غیر اسم الله خداوند ( باسمک اللهم ) را خورد و آن را محو و این موضوع باعث شکست توطئه و آزار رسول الله و حامیان وی گردید و محاصره خاتم يافت و پيامبر اسلام و حاميان وي بعد از 3 سال قبول محنت به مكه برگشتند

 

‍‍« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس چهارم  

تاریخ : 27/9/86

متن درس :

 

در درس قبل گفتیم  حضرت محمد (ص) هر ساله مدتی را در غار حرا سپری می کرد و 4 سال از آمد و رفت به غار حرا گذشت و در مقدمه سال پنجم در حالی که حضرت (ص) چهل سال از حیاتش گذشته بود ، در ماه مبارک رمضان سال 610 میلادی ، پیک آسمان و رابط خدا و رسولان حضرت جبریل ، پیام رسالت را با 5 آیه از سوره علق به محمد (ص) رساند ، حضرت جبریل در صورت یک انسان زیبا شکل به حضرت محمد (ص) فرمود :

اقرأ باسم ربک الذی خلق * خلق الانسان من علق * اقرأ و ربک الاکرم * الذی علّم بالقلم * علّم الانسان ما لم یعلم .

 بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید * همان کسی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد * بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است * پروردگاری که بوسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را که نمی دانست آموخت .

بعد از امر بخوان ، حضرت محمد (ص) فرمود: من قاری نیستم ، جبرئیل مجدداً تکرار کرد اقرأ و باز فرمود : من درس نخوانده ام و قاری نیستم ، جبرئیل نزدیک شد و او را در بغل گرفت و فرمود : اقرأ... تا آخر 5 آیه را قرائت نمود و آنگاه جبرئیل رفت و محمد به سرعت محل را ترک و به منزل آمد و خطاب به همسرش خدیجه فرمود : دثرونی ، دثرونی (مرا بپوشانید) . خدیجه علّت را سوال کرد ، محمد (ص) ماجرا را توضیح داد و فرمود :  مقداری ناراحت هستم و دچار ترس شده ام ، خدیجه فرمود : هرگز ترس را به خود راه ندهید ، شما دارای صفات حمیده هستید ، صله رحم را به جا آورده اید ، اهل زحمت و غریب نواز و مهماندار و از مظلوم دفاع می کنید ، هرگز شما و هر کسی اینچنین باشد دچار زحمت نخواهد شد ، شما استراحت کنید تا به ورقه بن نوفل عمو زاده ام که آشنایی به انجیل و دیگر کتب دارد مراجعت کنم و نسبت به ماجرای پیش آمده تحقیق نمایم . خدیجه به منزل ورقه رفت و ماجرا را بیان کرد ، ورقه گفت : خدیجه خوشا به حالت ، آن کس در حرا با محمد ملاقات کرده است ناموس دهر یعنی جبرئیل و وحی الهی را به محمد ابلاغ نموده ، ای کاش جوان بودم و می ماندم و در کنارش بودم زمانی که قومش او را اخراج می کنند . پیامبراکرم (ص) می فرماید : تازه چشمانم به خواب رفته بود ، همان شخصی که در حرا بنده را ملاقات کرد مجدداً ظاهر شد و گفت :

یا ایّها المدّثّر * قم فانذر * وربک فکبر * وثیابک فطهّر * والرجز فاهجر *

بعد از این امر ، حضرت محمد (ص) دعوت رادر مدت سه سال بصورت سرّی و فردی انجام می داد و دین تازه را مخفیانه ابلاغ و قبل از هر کس حضرات خدیجه کبری  ، علی بن ابیطالب و زید بن حارثه (غلام رسول الله) و ابوبکر صدیق ایمان آوردند . وسپس حضرات عثمان بن عفان ، زبیر بن عوام ، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص به اسلام گرویدند و به صورت مخفیانه و سرّی خدا پرستی و ذکر خداوند را در مخفیگاه و درّه های مکه انجام می دادند تا تعداد آنها به 30 نفر رسید و آنگاه منزل ارقم بن ابی الارقم را برای محل عبادت و تعلیم و ملاقات تعیین و انتخاب فرمود و در مدت خیلی کوتاهی تعداد آنها به 40 نفر زن و مرد رسید و در مکه قدرتی شدند ولی باز به صورت سرّی تبلیغ می کردند و در انتظار امر خدای خود بودند

 

 

‍‍« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس سوم

تاریخ : 20/9/86

 

متن درس :

1 – بعد از سفر شام یک روز ابوطالب به برادر زاده 12 ساله اش گفت : بهتر است در مکه کارهایی انجام  دهید که هم برای شما و خانواده و عمویت مفید و موثر باشد . محمد ( ص ) مخلصانه و صادقانه پیشنهاد را قبول کرد و از انجام هیچ کاری ابا و دریغ نداشت و در میان همه کارها به شغل چوپانی بیشتر علاقه داشت ، فلسفه این کار این بود تا از اداره حیوانات شیوه اداره انسانها و صبر و زحمت در مقابل سرکشی و تند روی ، وآرام راه رفتن و مدارا را یاد بگیرد . و همچنین بود تا روزها از فرهنگ حاکم در مکه دور و شاهد ابتذال و حرکات ضد اخلاقی و ضد فطرت مشرکان  مکه نباشد .

2 – بعد از 13 سال صبر و تحمل و درس و تجربه در سن 25 سالگی همراه کاروان تجارت بانوی معروف مکه خدیجه بنت خویلد و همراه میسره غلام خدیجه به شام رفت در این سفر سود و ربح بیشتری عاید گردید و میسره بر خلاف سفرهای قبل قضایای عجیب و غریبی را دید از جمله مشاهده سایه ابر بر سر محمد ( ص ) در سفر شام و بعد از این سفر بود خدیجه پیشنهاد ازدواج با محمد را مطرح و ازدواج بین این دو نفر در حالی که محمد 25 سال و خدیجه 40 سال داشت تحقق یافت .

3 – در عمر 36 سالگی در بناي کعبه نام خود را در تاریخ به ثبت رسانید ، قضیه بدین قرار بود : در حدود سال 605 میلادی سیلاب کعبه را تخریب کرد و سال بعد 4 طایفه معروف مکه اقدام به احداث و بناي کعبه نمودند و به جهت افتخار آینده هر یک از اقوام می خواست حجرالاسود به دست ایشان در محل خود نصب گردد و بر سر این موضوع اختلافی پیش آمد و قرار گذاشتند هر کس اولین با وارد مسجد الحرام شود ، حكميت را به وي واگذار كنند ، در اين لحظه محبوب خداوند حضرت محمد(ص) وارد شــد و موضوع را برایش شرح و بیان کردند، دستور فرمود: یک سجاده 4 گوشه آماده کنید و حجرالاسود را در آن قرار دهید و هر طایفه یک گوشه آنرا بگیرد و هر چهار طایفه آنرا بلند و محمد (ص) آنرا در محل مورد اشاره نصب فرمود و به اختلاف چهار طایفه خاتمه داد و نام خود را در تاریخ حکما ثبت نمود .

4 – سی و شش سال از عمر مبارکش سپری شد و در حالت ظاهری و درونی وی نشانه‌های خاصّی ظاهر و نمایان شد از جمله اصلاً علاقه به حضور در میان جامعه مکه نداشت و به همین دلیل هر ساله بمدت یک ماه یا بیشتر به غار حرا در جبل النور می رفت  و با روش دین ابراهیم (ع) با خدای خود راز و نیاز می کرد و این امر 4 سال ادامه داشت و در نهایت پیام آسمانی و خلعت نبوی به وی ابلاغ و هدیه گردید .

نتیجه درس :

در این درس ، ما درس تجارت و کار و فلسفه چوپانی و حکمت در برخورد و عمل و عزلت و مبارزه با فرهنگ ابتذال و شناخت خداوند از روی انفس و آفاق را فرا ميگيريم .

 

‍‍« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس دوم

تاریخ : 13/9/86

مشخصات درس :

1 – زمانی که پیامبر اسلام ( ص ) متولد شدند از تاریخ ولادت آخرین پیامبر قبل از حضرت محمد ( ص ) 570 سال گذشته بود اگر 33 سال از حیات حضرت عیسی را از آن کسر کنیم یعنی 537 سال رابطه بین آسمان و زمین و خالق و مخلوق قطع بود و در این مدت یا آثاری از دین پیامبران نمانده بود و یا اگر دینی در جامعه بین مردم مطرح بود دستخوش امیال و آرزوهای اهل زور و تزویر گشته بود .

2 – پیامبر بزرگوار اسلام ( ص ) در عام الفیل سال 570 میلادی از پدری به نام عبدالله بن عبدالمطلب و از مادری به نام آمنه دختر وهب که هر دو از خانواده اصیل و محترم و معروف مکه بودند بنا به قول ارجح در روز دوشنبه 12 ربیع الاول متولد شدند . هفت ماه قبل از ولادتش پدر گرامیش فوت کرد و زمانی به دنیا آمد در اطراف خود پدر و برادر و خواهری ندید و به جای ابی ابی ، ربّی ربّی گفت . 

3 – در همان دوران کودکی به خاتون حلیمه دختر ابوذؤیب معروف به حلیمه ی سعدیه از طایفه ی بنی سعد یکی از قبایل بادیه نشین حومه مکه سپرده شد حدود 5 سال و شش ماه با خانواده حلیمه زندگی کرد و سپس بعد از حادثه شق صدر ایشان را به مکه آوردند و تسلیم مادر مهربانش نمودند .

4 – در شش سالگی در سفر به مدینه مادرش را از دست داد و کفالت وی به جد بزرگوارش عبدالمطلب سپرده شد و در سن 8 سالگی جدش را از دست داد سپس کفالت و سرپرستی وی به عموی مهربانش ابوطالب سپرده شد .

5 – در سن 12 سالگی همراه عمویش ابوطالب به شام و شهر بصری رفت و در این سفر نشانه های عجیب وغریبی از این جوان  پاک مشاهده گردید از جمله : قصه ی معروف بحیرا که به ابوطالب در خصوص نگهداری و حفاظت از محمد و آینده ی مهم وی بیان داشت و حقد یهود نسبت به برادر زاده اش را هشدار داد .

 

وصلی الله علی محمد و آله و صحبه اجمعین

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

جلسه اول

تاریخ : 6/9/86

 

الحمد الله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین مولانا محمد و آله و صحبه اجمعین

 

مراد از درس سیرت تنها گذری بر تاریخ حیات پیامبر عظیم الشأن اسلام نیست بلکه مراد از درس سیرت رسول الله ( ص ) آگاهی به 2 موضوع ذیل است .

    1 ) شناخت اسلام عملی         

    2 ) شناخت شخصیت واقعی رسول الله ( ص )

با شناخت این دو اصل اسلام عملی و شخصیت واقعی رسول الله ( ص ) هر انسان مومن اگر بخواهد می تواند به مصداق آیه شریفه « ولکم فی رسول الله اسوه حسنه » سیرت رسول الله ( ص ) را قدوه و منهج حیات خود قرار دهد و در نتیجه به نکات و نتایج ذیل خواهد رسید .

1 ) درک و فهم کلام آسمانی و مصحف منزل بر محمد المصطفی ( ص )

2 ) آشنایی به فرهنگ و ثقافه اسلام در بعد عقیده و اخلاق و احکام

3 ) آشنایی با دعوت صحیح و تربیت درست و مدارا و صبر و جهاد و ایثار و قناعت و معامله درست با بنی آدم و آشنایی به حقوق خود و دیگران

بزرگان ما فرموده اند : تعلیم و تعلّم سیرت و حیات پیامبر اسلام بعد از فرایض و احکام دین ، اعظم مطالب برای مومن است . از خداوند متعال توفیق یادگیری و تمسک به سیرت رسول الله ( ص ) را خواهانیم .

 

اطلاعات تماس با دفتر

استان کرمانشاه ، شهرستان پاوه ، خیابان امام محمد غزالی، دفتر امام جمعه پاوه

شبکه های اجتماعی

Template Design:Dima Group