روز سه شنبه مورخ 4/12/88 ، و در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه با حضور علاقمندان درس نود و نهم از سلسله مباحث تاریخ با موضوع حیات دو نفر از سلاطین عثمانی ، سلـــطان سلیم ســوم و سلـــطان محمود دوم ارائه شد.
در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده علاقمندان درج شده است .
مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ خلافت سلاطین عثمانی
توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري
درس نودو نهم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس بیست و یکم حیات سلاطین عثمانی
موضوع درس :
** حيات بیست و هشتمین و بیست و نهمین سلطان عثماني **
1- سلــــــطان سلــــيم ســــوم 2- سلــــطان محـــــمود دوم
* حيات بيست و هشتمين سلطان عثماني سلطان سليم سوم *
سليم فرزند مصطفي سوم است و بعد از فوت عمويش سلطان عبدالحميد اول در سال 1203 هجري عهده دار سلطنت گرديد . سليم با توجه به اوضاع ملتهب و نابسامان حاكم و مشكلات و فساد داخلي قبل از هر اقدامي شروع به اصلاحات داخلي نمود و سپس ناوگان نظامي را تقويت كرد ، سلطان سليم با دو مشكل خارجي مواجه بود:
1- جنگ با روسيه كه سالها قبل شروع شده بود و تا زمان سليم ادامه داشت
2- انقلاب كبير و صنعتي فرانسه در ســــال 1789 ميلادي (1204 هجري ) اين انقلاب در اروپا و جهان تحولاتي ايجاد كرد و تا حد زيادي دولت عثماني نيز تحت تاثير آن قرار گرفت .
سلطان سليم بر احياء جهاد اصرار داشت و صلحنامه هاي امضاء شده قبل از خود را در صلاحيت امپراطوري عثماني نمي ديد و معتقد بود بايد در مقابل مخالفان ايستاد و در مقابل تهاجم روسيه مقاومت كرد ولي چون جو حاكم به نفع روسيه بود روسيه در جنگ با عثماني ها موفق شد عاقبت به پيشنهاد انگليس و آلمان و هلند بين روسيه و عثماني قرار داد صلحي به تاريخ 1206 به نام صلحنامه ياسي امضاء گرديد .
درست در همين اوان بود مصر كه اقليمي از امپراطوري عثماني بود تو.سط فرمانده نظامي اشغالگر فرانسه به نام ناپلئون اشغال گرديد . اگر چه مدت اشغال مصر توسط فرانسه فقط سه سال بود و سپس علماء الازهر و متدينين مصر ، حجاز و شام عليه فرانسه قيام كردندو فرانسه به ظاهر بعداز سه سال تخريب ، نیروهای نظامي خود را از مصر بیرون برد، ولي با ايجاد تفرقه و اعزام جوانان مصري به فرانسه به جهت تحصيل و تشكيل حزب فراماسونري در قاهره ، شام و حتي تركيه توانست تخم خيانت و پايه ضد ديني و ضد اخلاقي را در دنيا ي اسلام پايه ريزي كند كه بعد از سه قرن زخم آن ترميم نشده است .سلطان سليم در جهت اصلاح داخلي و مبارزه با فساد اداري و ايجاد آرامش در ممالك تحت نفوذ خود چون مصر و حجاز بخصوص در مبارزه با فرانسه بسيار كوشيد ولي نيروهاي داخلي بويژه انكشاريه (قوات ويژه) با اصطلاحات سليم بخصوص قضيه احياء جهاد مخالفت كردند و بعد از بيست سال سلطنت او را عزل و عمويش مصطفي چهارم را در جاي وي تعيين و بعد از سه ماه او را نيز عزل كردند .
* حيات بيست و نهمين سلطان عثماني سلطان محمود دوم *
محمود فرزند سلطان عبدالحميد بعد از عزل سليم و مصطفي چهارم در سال 1223 هجري و در سن 24 سالگي قدرت امپراطوري عثماني را به دست گرفت .
اولين اقدام وي انحلال تشكيلات قوات ويژه ( انكشاريه ) بود و آنها را كاملاً سركوب كرد . محمود در دوران قدرت خود شاهد جنگ خونيني در مرزهاي روسيه ، اتريش و روماني بود و مستقيماً با سه كشور مورد اشاره روبرو شد و از طرف ديگر با توجه به انقلاب صنعتي فرانسه و انقلابات ديگري كه به پيـروي از انقلاب فرانسه به وقوع پيوستند ، در كشورهاي اروپائي اوضاع كاملاً در حال تغيير بود و هر روز در اثر حمله و هجوم پياپي از طريق روسيه و نيروهاي داخلي ، استانبول تحت محاصره قرار مي‌گرفت و روسيه تا وسط تركيه پیش روی و شهر ادرنه را اشغال كرد . دولتهاي اروپايي از ترس اينكه استانبول در اشغال روسيه قرار گيرد شروع به ميانجيگري كردند و بين عثماني ها و روسيه آتش بس و صلحنامه در سال 1226 امضاء شد و روسيه با گرفتن امتيازاتي تا حد زيادي بر تركيه صاحب نفوذ گرديد
سلطان محمود بعد از امضاء صلحنامه شروع به سركوبي جنبش هاي تجزيه طلبانه داخلي در مصر و عراق و ليبي و حجاز نمود . و در جهت مبارزه با جنبش وهابيون حجاز و سركوبي آل سعود به محمد علي والي مصر و نماينده سلطان محمود دستور داد كه به حجاز رفته و مخالفين را به شدت سركوب نمايد .
محمد علي كه فردي ظالم و اهل خدعه و در باطن با اروپائيان تمايل داشت به حجاز حمله كرد و براي حرمين شريفين احترامي قائل نشد و بعد از قتل و تخريب زياد و ايجاد امنيت نسبي در حرمين فرزندش طوسون را به عنوان حاكم در حجاز تعيين و خود به مصر برگشت . طوسون به مركز حكومت سعودي ها در شهر درعيه حمله كرد و امير عبدالله يكي از حكام وقت آل سعود را دستگير و به استانبول فرستاد سه روز او را در استانبول در انظار مردم نمايش دادند و سپس او را اعدام كردند . سلطان محمود به تقليد از غرب دستور داد علماء به جاي عمامه از تربوش استفاده كنند سپس دستور داد لباس فرم غربي را به عنوان لباس رسمي نظاميان جايگزين كنند . در سالهاي اواخر قدرتش براي حفظ جايگاه خود خيلي كوشيد ولي اقدامات وي با توجه به تحريكات فرانسه و شيطنت هاي انگليس و روسيه و جنبش ملي و مذهبي داخلي به جايي نرسيد و در سال 1255 فوت كرد .
** نتيجه و توضيح قسمتي از درس **
1- نــاپلــئون 2- فـرامـاسـونــري 3- وهــابــــيون
1- ناپلئون فردي مسيحي و متعصب و يكي از جهانگشايان تاريخ است . وي بعد از اتمام تحصيلات ، در ارتش فرانسه وارد شد و در سال 1223 هجري به مصر حمله كرد و ادامه عمليات خود را بعد از تسخير و اشغال مصر تا غزه و لبنان كشاند و در ملاء عام و به جهت فريب مردم متدين و عوام مصر اعلام كرد دين اسلام را قبول كرده و قرآن و پيامبر اسلام را قبول دارد . در ظاهر مسلمانان را آرام و در باطن به صورت سري و محرمانه اقدام به تشكيل لژ و جمعيت فراماسونري در مصر و شام نمود و سپس جمعي از دانشجويان مصري را به فرانسه فرستاد كه بعد از خاتمه تحصيل اكثر با فكر ضد ديني به مصر برگشتند و بعضاً كتابها عليه اسلام و آزادي زن نوشتند و لكه سياهي در جامعه ديني تشكيل دادند. و اين حركت باعث ضربه به پيكر دين از داخل گرديد
2- ماسوني يا به اصطلاح ما ايرانيان فراماسونري يك سازمان سري يهودي صهيونيستي ضد كليه اديان آسماني است كه ابتداء توسط 9 نفر يهودي ضد خدا در انگليس تشكيل و با شعار برادري ، آزادي و مساوات خود را به مردم معرفي و اهداف نهائي خود را كه عبارت بود از : مبارزه با اديان آسماني بخصوص اسلام ، بدون واهمه به اعضاء خود اعلام و كار آنها بيشتر ايجاد فاصله بين انسان و خداوند متعال و اشاعه فحشاء و فساد و برهنه كردن و بيرون آوردن لباس از بدن زنان مسلمان در جامعه بود . اين جمعيت خبيث و شيطاني در قرن 18 و در سال 1798 ميلادي در دنياي اسلام خود را نشان داد و امثال محمد علي والي مصر و مصطفي آتاترك و رضاخان و افراد معروف ديگري جزء اين جمعيت شيطاني قرار گرفتند . و به پيكر اسلام ضربه شديد وارد كردند. .
3-وهابيون : موسس اين تشكيلات محمد فرزند عبدالوهاب است . وي در سال 1111 هجري در شهر عيينه در منطقه نجد حجاز متولد و بعد از اتمام تحصيلات ديني و دروس و علوم عربي به شهرهاي مكه و مدينه و بصره سفر كرد و به محض برگشت به نجد شروع به بيان مطالب عجيبي نمود كه براي مردم و بسياري از علماي حجاز قابل هضم و قبول نبود لذا بسياري از علماء و متنفذين با وي مخالفت كردند . عاقبت به جهت پيشبرد اهداف خود با يكي از اميران سعودي به نام محمد بن سعود حاكم در عيينه به توافق رسيد كه با هم عليه دولت عثماني و اوضاع حاكم در حجاز جهاد كنند در صورت توفيق كرسي ديني از آن محمد بن عبدالوهاب و كرسي دنيوي از آن آل سعود باشد و با اين توافق حركت خود را شروع و تا حدي موفقيتي به دست آوردند ولي قبل از اخذ نتيجه نهائي محمد در سال 1207هـ فوت كرد و نام اين حركت به وهابي يا سلفي معروف گرديد .
سپس پيروان محمد بن عبدالوهاب با استفاده از ظاهر آيات قرآن كريم و احاديث نبوي شريف كه سبب نزول اكثر آيات مورد استفاده مشركان مكه است ولي آنها مصداق را بر مسلمانان تطبيق ميدادند و همچنين و با استفاده از ظاهر احاديثي مانند حديث « لعن الله زائرات القبور» (خداوند زائران قبور را لعنت كرده است) به جان مردم و ابنيه و قبور صالحين افتادند .
اول به مكه مكرمه و مدينه منوره حمله كردند و غير از قبر پيامبر اسلام «ص» تمامي قبور و مراقد بزرگان دين را با خاك يكسان و سپس به نجف اشرف و شهر كربلا حمله كردند ولي توفيقي نصيب آنها نشد و در اين مسير خون هاي زيادي به ناحق ريخته شد و بسياري از افراد بي گناه كشته و قرباني شدند و آثار اين تندروي در عصر ما در گوشه و كنار دنياي اسلام مشهود است . هشياري و بصيرت راه ايستادگي و گرفتار نشدن در مقابل اين نوع تندروي است .
« ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا في امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الكافرين »
« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »
درس بیست و یکم .....حیات دوم نفر از سلاطین عثمانی ، سلطان سلیم سوم و سلطان محمود دوم
این مطلب را به اشتراک بگذارید
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .