روز سه شنبه مورخ 29/04/89 و در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری ، در مسجد قباء پاوه با حضور علاقمندان درس يكصد و شانزدهم از سلسله مباحث تاریخ انبيا(ع) با موضوع حيات حضرات اسحاق و يعقوب(ع) ارائه شد.
در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده علاقمندان درج شده است .
مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء
توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري
درس يكصـــــد وشانزدهم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس چهاردهم حیات انبياي الهي
** موضوع درس **
** حيات حضرات اسحاق و يعقوب(ع) **
** حيات حضرت اسحاق ( ع ) **
همچنانكه در درسهاي قبل عرض شد عمر حضرت ابراهيم به حدود يكصد سال رسيد مع الوصف فرزندي نداشت و مجبور شد اقدام به تجديد فراش و انتخاب زوجه دوم نمود و هاجره خاتون را به عنوان زوجه دوم خود انتخاب و نتيجه ازدواج آنان حضرت اسماعيل (ع) بود كه شرح حيات وي گذشت . بعد از اينكه خداوند چشمان حضرت ابراهيم را با فرزند عزيزش اسماعيل روشن كرد مدتي گذشت پيام آسماني از جانب چند مامور الهي آمد و به خانواده ابراهيم و زوجه محترم وي ساره اعلام شد كه عن قريب صاحب فرزندي خواهيد شد كه به رسالت ونبوت نائل خواهد آمد « فبشرناها باسحاق و من وراء اسحاق يعقوب»
ساره خانم كه عمرش به 98 سال و شوهرش حضرت ابراهيم به بيش از يكصد سال رسيده بود از شنيدن اين خبر تعجب كرد و با هر دو دست به صورتش زد « فَصَكَّتْ وَجْهَهَا » « قَالَتْ يَا وَيْلَتَا أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ » آيه 72 سوره هود ( به صورتش ضربه اي وارد كرد و گفت : بدبختي براي من ، من پيرزن و ابراهيم پيرمرد كجا و فرزند كجا )
مدتي گذشت حضرت ابراهيم و ساره خانم داراي فرزند دوم شدند و مانند حضرت اسماعيل زماني كه به سن كفايت وتوان رسيد به نص آيه « وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ » (آيه١١٢سوره صافات) اسحاق به پيامبري رسيد و وفق دستورات آسماني به ماموريت خود مشغول شد و زوجه اي انتخاب كرد و خداوند فرزندي به وي عطا كرد كه نام او را يعقوب نهاد كه خداوند از آسمان اين اسم را براي فرزند اسحاق انتخاب كرده بود و از حيث سابقه تاريخي اسحاق پدر بزرگ تمامي پيامبران بني اسرائيل و حضرت اسماعيل پدر بزرگ تمامي پيامبران عرب از جمله حضرت محمد المصطفي (ص) است .
قرآن كريم در خصوص حيات حضرت اسحاق و حتي فرزند محترمش حضرت يعقوب (ع) زياد ذكري به ميان نياورده است غير از چند مورد كوتاه از جمله قصه فقدان فرزند عزيزش يوسف (ع) كه انشاء الله در بحث حيات يوسف به آن اشاره خواهيم كرد . ولي در كتب تاريخي مواردي در خصوص حضرات اسحاق و يعقوب آمده است كه به جهت اطلاع دوستان به صورت اختصار اشاره خواهم كرد . حضرت اسحاق حسب گفته مورخين حدود 180 سال عمر كرده و سپس دار فاني را وداع گفته و در حبرون( الخليل ) دفن گرديد ( سلام الله عليه ) .
** حضرت يعقوب (ع) **
اگر چه نام حضرت يعقوب 16 بار در قرآن آمده است اما به صورت جداگانه حيات وي مانند ساير انبياء ذكر نشده است ولي در تاريخ به صورت اجمال به حيات اين بزرگوار اشاره شده است از جمله :
بعضي از مفسرين ذيل آيه 32 سوره نساء كه ازدواج با دو خواهر را منع كرده است گريزي زده اند كه قبل از اسلام ازدواج با دو خواهر منع نبوده همچنان كه حضرت يعقوب با دو دختر از دختران لابان در يك آن واحد ازدواج كرده است .
نكته ديگر : يعقوب فرزند اسحاق است و ملقب به اسرائيل كه اسراء به معني عبد و ايل هم به معني خدا يعني عبدالله و فرزندان او را بني اسرائيل يعني فرزندان و طايفه يعقوب و عبدان خدا مي گويند .
مطلب ديگري كه قرآن آن را از زبان يعقوب نقل كرده است اين است كه قبل از مرگ حضرت يعقوب تمامي فرزندان خود را جمع كرد و به پسران خود وصيت نمود همراه دين و توحيد زندگي كنند و با دين بميرند.
حضرت يعقوب داراي چهار زن بود و از آنها دوازده پسر داشت كه در سوره يوسف به جريان فرزندان حضرت يعقوب اشاره شده است . حضرت يعقوب در زندگي ناملايمات و زحمات زيادي متحمل شد . عاقبت در سن 147 سالگي در مصر از دنيا رفت و جنازه او را به بيت المقدس و فلسطين آوردند و در كنار قبر حضرات ابراهيم و اسحاق دفن گرديد .
قرآن از يعقوب به عنوان عبد صالح ياد كرده است جمعي از مورخين علت آن همه گرفتاري يعقوب را در اثر يك غفلت و يك خلاف الاولي مي دانند ماجرا بدين شرح است : حضرت يعقوب يك شب گوسفندي را ذبح كرده بود و با فرزندان و خانواده خود در نهايت شادي سفره را پهن كرده بودند در اين فاصله فقير و سائلي جلو خانه آنها آمد و چند بار گفت گرسنه هستم مرا درك كنيد همه شنيدند و زياد توجه نكردند . فقير رفت آهي كشيد و گفت : الهي اين را قبول نكنيد .بيت حضرت يعقوب بيش از نياز خود غذا پخته بودند و آن را در كنار منزل ريختند . شب در خواب به حضرت يعقوب اعلام شد چرا بنده مرا از در خانه ات رانديد ؟ او فقير بود و به كمترين مال دنيا قانع بود مگر نمي دانيد كه عقوبت من به دوستان من زودتر مي رسد ؟ قسم به عزت و جلالم تو و فرزندانت هدف تيرهاي مصائب قرار خواهيد گرفت .
** نتيجه **
1-خداوند متعال براي اصلاح بشر و نجات انسانها از مسير كفر و الحاد و نجات از ظلمت و تاريكي از زمان خلقت آدم تا زمان بعثت حضرت محمد (ص) پيامبراني را براي امت ها و ملتهاي مختلف مبعوث و ارسال فرموده است بعضي هدايت الهي نصيب آنها شده و به نداي پيامبران جواب مثبت دادند و اكثر افراد جامعه در غير خط و مسير انبياء حركت كرده اند و با بعثت آخرين رسول و نزول آيه « مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ... » نبوت ختم شد و اين علماء دين هستند بايد و به مصداق حديث « علماء امتي كانبياء بني اسرائيل » صادقانه انجام وظيفه نمايند و نگذارند شيطان و شياطين الانس بندگان خدا را بنده شيطان كنند .
2- در هر لحظه بندگان خداوند در حال آزمايش اند حتي زماني كه در منزل خود نشسته و سفره اي پهن كرده ايد و به خيال راحت مشغول صرف غذا مي باشيد باز شما در حال آزمايش هستيد بايد هشيار باشيد ، شاكر باشيد زكات مال و سفره و حيات و دارايي خود را اداء كنيد . نسبت به فقراء و مساكين و مراجعين و محتاجين بي توجه نباشيد . چه بسا بعضي از فقراء و مراجعين مامور هستند و به جهت آزمايش ما آمده اند قرآن كريم مي فرمايد « وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ » آيه 10 سوره الضحي(فقير و گدا را هرگز نرانيد) و اگر با يك خرما هم بوده او را دلخوش كنيد .
خداوند به همه ما شعور ، هشياري و شريعت را عطا فرمايد .
« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »
این مطلب را به اشتراک بگذارید
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .