«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه
«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه

روز سه‌شنبه مورخ 23/09/89 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه درس يكصد و بيست و هشتم  از سلسله مباحث تاریخ ( درس بيست‌ و ششم تاريخ انبيا(ع) ) با موضوع ادامه حيات حضرت موسي (ع)  ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان مباحث تاريخي درج شده است .

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس يكصـــــدو بيست و هشتم  از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس بيست و ششم  
حیات انبياي الهي

 

** موضوع درس **

ادامه حیات حضرت موسي(ع)

در درس قبل گفتيم با غرق فرعون تاريخ ظلم و استبداد فرعونيان در هم پيچيده شد و حضرت موسي و بني اسرائيل نفس تازه‌اي كشيدند و خورشيد جديدي طلوع كرد و زمان آن رسيد كه بني اسرائيل به‌شكرانه نجات خود زندگي تازه‌اي همراه با طاعات صادقانه خداوند در مسير دين و اطاعت از موسي (ع) سپري كنند ولي ظاهراً قوم بني اسرائيل اين چنين نبودند و چنان نكردند.

زماني كه قوم بني اسرائيــــل از درياي احمر بسوي بيت المقدس راهي شدند در مسير راه قومي را ديدند كه خيلي خاضعانه مشغـــــول بت پرستي بودند قـــوم بني اسرائيل كه قبلاً بت پرست بودند وبه تازگي ايمان آورده بودند و ايمان جديد كاملاً در قلب و روح و فكر آنها رسوخ نكرده بود به ياد بت پرستي قديم افتادند و به حضرت موسي پيشنهاد كردند او نيز معبودي براي آنها قرار دهد:  قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

حضرت موسي عصباني شد وآنها را سرزنش كرد و فرمود شما مردم نادان و بي خردي هستيد بجاي اطاعت از خدايي كه شما را از شر فرعون نجات داد از من درخواست بت داريد و تمايل به بت پرستي و شرك داريد بحقيقت قومي هستيد جاهل . با اين تذكر و سرزنش تا حدي كوتاه آمدند .

مدتي گذشت و خداوند نعماتي براي بني اسرائيل فراهم نمود وآرامشي پيش آمد .در اين مدت خداوند متعال به موسي امر فرمود لازم است به كوه طور رفته و كتاب و دستوراتي را كه همانا احكام الهي است به جهت اصلاح و راهنمائي بني اسرائيل دريافت كند .

حضرت موسي به امر خداوند به كوه طور رفت و بني اسرائيل را به برادرش حضرت هارون سپـــــــرد كه آنها را حفاظت و راهنمائي و ارشاد نمايد حضرت موسي چهل روز در ميقات و كوه طور به امر حق توقف كرد و در اين مدت كتاب تورات بر وي نازل شد و در لوحه‌هاي متعدد كلمات تورات ترسيم گرديد چون غيبت حضرت موسي طولاني شد قوم بني اسرائيل دچار شك و حيرت شدند.

يكي از منافقين بني اسرائيل بنام سامري از فرصت و وضعيت خسته و پريشان و نقاط ضعف بني اسرائيل سوء استفاده كرد و با زيور آلات مجسمه اي بشكل گوساله ساخت و در درون آن وسيله‌اي گذاشت كه از خود مانند صداي گوساله صدا توليد ميكرد اين منافق مردم عوام و ساده و گرفتار زندگي را فريب داد و گفت اين خدايي است كه موسي به ديدار وي رفته و ديگر موسي بر نخــــواهد گشت و راه نجات شما پرستش اين خداي گوســـــاله شكــــــل است در نتيجه 50 درصد از نيروهاي بني اسرائيلي حاضر در محل مرتد شدند و شروع به گوساله پرستي كردند خداوند حضرت موسي را از ماجرا آگاه ساخت و دستور داد بدون فوت وقت به ميان بني اسرائيل بازگردد.

حضرت موسي با ديدن وضعيت بني اسرائيل از دهشت و ناراحتي الواح تورات را به زمين انداخت و بسوي برادرش هارون رفت و از شدت خشم سر و ريش هارون را گرفت و گفت چرا به وظيفه خود عمل نكردي چرا از من پيروي نكرديد و چرا اجازه داديد اين مــــردم منحرف و مرتد شوند و سپس به دنبال منافق بني اسرائيل سامري رفت و گوساله را تخريب و سامري را از محل اخراج و سپس حضرت موسي با آرامش و طمأنينه گزارش سفر و مفاد الواحي كه متن تورات روي آنها نوشته شده بود را براي بني اسرائيل تشريح و قوم منحرف شده برگشتند و توبه كردند و خداوند توبه آنان را قبول فرمود.

حضرت موسي از شر فرعون و سامري نجات پيدا كرد اما شر سومي گريبانش را گرفت كه همانا شـر قارون بود . قارون فاميل حضرت موسي بود خداوند ثروت سرشاري بوي ارزاني داشته بود كه تنها كليدهاي خزانه و ثروت او را(بنا به روايتي) چهل رأس قاطر حمل ميكردند. قرآن در اين خصوص ميفرمايد: وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّة ِ (سوره قصص‌آيه 76 ) ( ما آنقدر ثروت به قارون داديم كه حمل كليدهاي آن  براي يك گروه زورمند  مشكل و زحمت بود)  قارون با همدستان خود تصميم گرفت برنامه اي عليه حضرت فراهم كند يك زن بدكاره را پيدا كردند و پول در اختيار او قراردادند تا در يك مجلس و در انظار مردم اعلام كند كه حضرت موسي با وي عمل شنيع زنا انجام داده است.

سپس قارون نزد حضرت موسي رفت و گفت بني اسرائيل همه جمع شده‌اند و در انتظار ارشاد و موعظه شما هستند حضرت موسي به ميان قوم بني اسرائيل رفت و در خصوص غيبت و سرقت و قتل و زنا صحبت كرد و كيفر هر يك از آنان را تشريح نمود در بين سخنراني حضرت موسي (ع) قارون بلند شد و گفت اي موسي اگر شما هم عمل زنا انجام دهيد كيفر شما هم تازيانه و رجم است موسي (ع) فرمود: بله . قارون گفت:  قوم بني اسرائيل معتقدند كه شما با خانمي تماس حرام داشته‌ايد حضرت موسي بشدت اتهام را رد و فرمود اگر آن زن اقرار كند حاضر براي مجازات هستم. قارون به زن روسپي اشاره كرد و زن روسپي بلند شد و گفت اي مردم قارون بمن پول داده است تا بر عليه موسي اقرار كنم اشهد بالله موسي صادق است و قارون دروغگو و كاذب.

حضرت موسي فوراً سجده شكر برد و خداوند را شكر كرد كه آبرويش محفوظ ماند و عاجزانه در حضور خداوند قارون را نفرين كرد خداوند متعال دعاي حضرت موسي را قبول فرمود و يك شب با يك زلزله شديد مسكن و ثروت و شخص قارون را نابود كرد.

بعد از اين قضايا حضرت موسي و بني اسرائيل با مشكل ديگري كه قتلي مشكوك بود روبرو شدند. اصل ماجرا اين چنين بود در بين بني اسرائيل پيرمرد ثروتمندي زندگي ميكرد كه تنها يك پسر داشت و زماني كه از دنيا رفت تمامي ثروت وي در يد پسرش قرارگرفت يك شب جمعي از بني اعمام وي از راه حسد او را به قتل رساندند و جسد او را در يك محله پرجمعيت انداختند و زماني كه جسد پيدا شد قاتلين خاك بر سر كردند و چند نفر بي گناه و بي چاره را بعنوان قاتل معرفي و زنداني نمودند اين قتل فتنه‌اي در بين بني اسرائيل فراهم كرد خانواده افراد بي گناه متهم به قتل خدمت حضرت موسي رفتند و درخواست قضاوت و ريشه يابي موضوع را كردند .

حضرت موسي از خداي خود كشف موضوع را درخواست كرد خداوند متعال فرمود اي موسي به بني اسرائيل اعلام كن با شرايط تعرفه شده از سوي پروردگار گاوي را ذبح كنند و زبان گاو را بر مقتول بزنند مقتول زنده خواهد شد و قاتل خود را معرفي خواهد كرد . شرايطي را كه خداوند متعال بيان كرده بود بني اسرائيل را دچار زحمت كرد و خيلي به آن طرف و اين طرف دويدند تا بلاخره گاو مورد نشانه وتعرفه شده را در منزل يك خانواده فقير و يتيم يافتند و آنرا با هزينه گزافي خريداري و آنرا ذبح و به دستور حضرت موسي (ع) عمل كردند و مقتول زنده شد و افراد بي گناه آزاد و مقصرين گرفتار وخانواده يتيم صاحب گاو كه فقير بودند غني شدند و فتنه بني اسرائيل فروكش كرد .

سپس خداوند متعال دستور داد  بني اسرائيل به بيت المقدس هجرت كنند و در بيت المقدس ساكن شوند بني اسرائيل به حضرت موسي گفتند يك قوم ظالمي در بيت المقدس ساكن اند تا آنها خارج نشوند ما داخل نخواهيم شد .

هر چه حضــــرت مـــوسي اصرار  فرمود بني اسرائيل توجهي نكردند و گفتند ما توان جهاد و حوصله درگيري با قوم عمالقـــه را نداريم : فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ  ( اي موسي شما و خداي رب العالمين آنها را سركوب و بمحض نابودي قوم ظالم عمالقه ما به قدس وارد خواهيم شد) خداوند متعال از شيوه برخورد اين قوم جاهل خيلي عصباني شدو دستور داد اين قوم بايد 40 سال در صحراي سينا سرگردان بمانند تا به امر خداوند عذابي سخت و تلخ لمس كنند.  .........................  ادامه دارد

 

 

 « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و اصحابه اجمعین »

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

نوشتن دیدگاه

• از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .
تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید


اطلاعات تماس با دفتر

استان کرمانشاه ، شهرستان پاوه ، خیابان امام محمد غزالی، دفتر امام جمعه پاوه

شبکه های اجتماعی

Template Design:Dima Group