روز سه‌شنبه مورخ 19/11/89 در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه درس يكصد و سي‌ و پنجم از سلسله مباحث تاریخ ( درس سي‌و سوم تاريخ انبيا(ع) ) با موضوع حيات حضرت عيسي(ع)  ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان مباحث تاريخي درج شده است.

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون تــاریــــــخ انبيــــــاء

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس يكصـــــدو سي‌‌ و پنجم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس سي‌ و سوم  حیات انبياي الهي

*************

لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ

به تحقيق در بيان سرگذشت پيامبران براي صاحبان خرد عبرتي هست ( آيه 111 يوسف )

** موضوع درس **

 حیات حضرت عيسي (ع)

حضرت عيسي بن مريم يكي از پيامبران اولو العزم است و نام مباركش در قرآن 25 بار آمده است 12 بار بنام عيسي و 13 بار بنام مسيح اين بزرگوار 2011 سال قبل از امروز و 571 سال قبل از ولادت حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي (ص) چشم به جهان گشود.

ولادت اين پيامبر عظيم الشأن بطور معجزه آسا و به اذن خداوند متعال و بدون پدر رخ داده مادرش حضرت مريم دختر عمران و نام مادر مريم حنه خانم است پدر مريم فردي پارسا و عارف و عابد و از نسل حضرت سليمان و مادر مريم حنه خانم جزو زنان شايسته، پاكدامن ، صديقه و معروف در بين بني اسرائيل بوده است.

حضرت مريم مادر عيسي در قران كريم نام مباركش 34 بار آمده و يك سوره قرآن بنام مريم است و از آيه 16 تا 36 سوره مريم به ماجراي ولادت حضرت عيسي اشاره شده است. لازم است قبل از ذكر حيات عيسي(ع) به حيات مريم (ع) اشاره مختصري داشته باشيم و آنگاه به حيات و رسالت و نهايت حضرت عيسي اشاره خواهم كرد.     

** حيات مريم (ع) **

عمران پدر مريم از بزرگان بني اسرائيل بود خانمش حنه خانم نازا و عقيم بود مشتركاً نزد خداوند خيلي خاضعانه دعا كردند ونذر نمودند اگر خداوند فرزندي به آنان عطا كند او را در خدمت بيت المقدس خواهند گذاشت.

خداوند دعاهاي آنان را قبول كرد و از حنه خانم مريم متولد شد اگر چه دختر حسب فرهنگ حاكم صالح به خدمتگزاري در بيت المقدس نبود ولي والدين وي از عطاي خداوند خوشحال و خداوند را شكر كردند و  نام دختر را مريم نهادند عمران به رحمت يزدان رفت و همچنانكه در حيات حضرت زكريا اشاره كرديم حضرت زكريا سرپرستي مريم را به عهده گرفت و اجازه داده شد مريم هم جزو خدمه بيت المقدس باشد حضرت زكريا در مسجد محلي را براي وي تعيين كرد كه در آن به عبادت مشغول شود و در نگهداري و طهارت بيت المقدس با سايرين همكاري نمايد حضرت زكريا بعضي از اوقات به مريم سركشي ميكرد آثار و مسائل عجيبي را  از قبيل ميوه تازه در محراب و حجره او ميديد و زماني كه از وي سؤال ميكرد اينها را از كجا آورده ايد مريم ميگفت اين نعمات از جانب خداوند به من عطا شده اند مريم كم كم درجه و مقام و جايگاهش ترقي كرد ملائكه از آسمان پيام آوردند يا مريم إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ ( اي مريم از طرف خداوند جايگاه خاصي به شما عطاء شده است شما عفيفه و پاكدامن و سر آمد تمامي زنان دنيا هستيد ( آيه 42 آل عمران ) اي مريم به ركوع و سجود مشغول شو و در انتظار پيام ديگري از جانب خداوند باشيد .

روز ديگري ملائكه الهي خدمت حضرت مريم آمدند و گفتند اي مريم عن قريب خداوند بشما فرزندي عطا خواهد كرد و نام او مسيح است ودر گهوراه با مردم صحبت خواهد كرد مريم با شنيدن اين مطلب متحير و شوكه و دچار قلق واسترس و ناراحتي شد و گفت من كجا و فرزند كجا، اينجانب دختر هستم ازدواج نكرده ام فرزند براي من چه معني دارد ملائكه گفتند اي مريم شما از قدرت و اراده خداوند صحبت نكنبد كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ  (آيه 47 آل عمران)

زماني از اين بحث و جدل گذشت يك روز حضرت مريم در حيات بيت المقدس تنها ايستاده بود حضرت جبرئيل به امر خداوند به نزد مريم آمد و بصورت مردي ظاهر شد مريم با ديدن وي وحشت كرد تصور كرد به قصد مزاحمت وارد شده است و گفت اي مرد بخداوند متعال قسمت مي دهم از محل خارج شو و براي من مزاحمت ايجاد نكن و خيلي دعا كرد خداوند او را در آن مرحله حساس نجات دهد حضرت جبرئيل فرمود نترس من براي مزاحمت نيامده ام من مأمورم ، من از سوي خداوند آمده ام من جبرئيل امين هستم خداوند به من مأموريت داده است بشما فرزندي بدهم حضرت مريم گفت: كيف يكون لي ولدً و لم يَمْسَسْنِي زوجَ و لستُ فاجرة ( يعني چگونه ممكن است من صاحب فرزند شوم در حاليكه هنوز شوهر نكرده ام و دختر پاكدامني هستم .

حضرت جبرئيل فرمود: قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ( اين عمل براي خداوند خيلي سهل و آسان است ) و خداوند ميخواهد با اين عمل معجزه اي در دنيا نشان دهد كه بشريت متحير شود و همچنانكه حضرت آدم (ع) را بدون پدر و مادر خلق كرد تصميم دارد فرزندي بدون پدر به شما عطا كند تا درس و عبرت و نشانه قدرت الهي باشد حضرت جبرئيل به مريم نزديك شد و به دهان مريم روح دميد و جبرئيل رفت و مدتي نگذشت مريم حامله شد و در نقطه دور دستي خلوت گزيد و خيلي ناراحت بود بخود ميگفت الهي من به مردم چه بگويم ودر مقابل حرف مردم چه دفاعي داشته باشم عاقبت در زير درخت خرمايي زايمان كرد وزماني كه فرزند خود را ديد گفت يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا ( آيه 23 مريم ) اي كاش قبل از اين حادثه مرگم ميرسيد و كاملاً فراموش شده بودم.

در اين ميان ندايي آمد اي مريم محزون نباش مشكل شما بقدرت خداوند حل و فصل خواهد شد چنانچه كسي بشما مراجعت نمود و از شما سؤال كرد به كسي جواب ندهيد و به آنان بگو من نذر كرده ام صحبت نكنم اگر سؤالي دارند از نوزاد شما بپرسند مسيح به آنان جواب خواهد داد و از شما دفاع خواهد كرد مريم در نهايت نوزاد را بغل كرد و به خانه پدر آمد.

قوم مريم دور مريم جمع شدند و با آه و حسرت و ناراحتي گفتند  يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ( اي مريم به حقيقت كار بسيار بدي انجام داده ايد پدر شما عارف و مادر شما عفيفه و خانواده ات پاك بودند و شما اين را از كجا آورده ايد مريم گفت ماجرا را از اين نوزاد سؤال كنيد قوم مريم گفتند مريم شوخي نكنيد چگونه ممكن است نوزاد صحبت كند عيسي (‌ع) زبان را باز كرد وگفت إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ  (من عبد و رسول خدا هستم ) بر من كتاب نازل خواهد كرد خداوند بمن امر فرموده است بمحض رسيدن به حد رشد تا آخرين روز حياتم بايد نماز بر پا كنم و زكات اموالم را اداء نمايم و به مادر پاكدامن خود نيكي كنم شماها اشتباه نكنيد.   

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ( آيه 33 مريم )

مردم ساكت و مبهوت شدند و محل را ترك كردند.

با اين تعريف كوتاه حضرت عيسي بدنيا آمد و مابقيه حيات اين بزرگوار را در درس هاي بعدي شرح خواهيم داد.

 « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و اصحابه اجمعین »

این مطلب را به اشتراک بگذارید

نوشتن دیدگاه

نام

تصویر امنیتی جدید