روز سه‌شنبه مورخ 27/ ارديبهشت /1390در ادامه کلاسهای هفتگی ماموستا ملا قادر قادری در مسجد قباء پاوه درس يكصد و چهل   و پنجم از سلسله مباحث تاریخ ( درس پنجم قصص القرآن ) با موضوع حيات ذوالقرنين  ارائه شد.

در ادامه ، درس مذکور جهت استفاده دوستداران و علاقمندان مباحث تاريخي درج شده است .

                       مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون قصص قرآن

                      توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس يكصـــــد و چهل و پنجم از سـلـسه مبـــاحث تـــــــــاریخ
درس پنجم « حيات ذوالقرنين  »

*************

** موضوع درس **

حيات ذوالقرنين

قرآن كريم در سوره‌كهف به حيات عبد صالحي اشاره كرده است بنام ذوالقرنين و در اين امر كه ذوالقرنين چه كسي بوده است بين مورخين و مفسرين اختلاف وجود دارد. جمعي معتقدند مراد به ذوالقرنين اسكندرمقدوني است و طايفه‌اي نيز معتقدند يكي از پادشاهان يمن بوده و بعضي از تاريخ نويسان هم گفته‌اند مراد به ذوالقرنين كوروش‌كبير هخامنشي است. و قول مشهور ، با توجه به  صفات مطروحه و بيان شده در قرآن كريم و تاريخ بيشتر تعريف را مصداق اسكندر مقدوني ميدانند كه قبل از ولادت حضرت عيسي(ع) با لشكر مجرب و مجهزي توانست بر كره زمين معموره زمان خود از غرب تا شرق مسلط شود.

در اين خصوص چرا به ذوالقرنين(صاحب دو شاخ) ذوالقرنين گويند نظرات و ديدگاههاي مختلفي مطرح شده ، بعضي ميگويند چون در زمان حكومت خود دو نسل را ديده است و جمعي معتتقدند چون بر سر تاج وي دو شيء برآمده چون شاخ وجود داشته است و قول مشهور اين است چون بر شرق وغرب مسلط و حاكم بوده است ، لذا او را ذوالقرنين گويند.

قرآن كريم بصورت اجمال و در 15 آيه از آيه 83 تا 98 سوره كهف به حيات ذوالقرنين اشاره كرده است. آنچه از آيات قرآن كريم و تواريخ مكتوب در خصوص ذوالقرنين بجاي مانده است : اين است وي فردي موحد ، صالح ، هشيار ، عادل ، صابر و مردمي بوده است و خداوند متعال اسباب و وسائل پيشرفت و ترقي و دولتــداري را در اختيــار وي قرار داده و در مشرق زمين سد محكمي بجهت جلوگيري در برابر هجوم يأجوج و مأجوج احداث نمود كه به فرموده قرآن « فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا» ( بحدي مستحكم بود يأجوج و مأجوج توان بالا رفتن و يا سوراخ كردن آن را نداشتند)

چون قران كريم بعنوان درس و عبرت به حيات ذو القرنين اشاره فرموده ، درچند بند به نتيجه و درسهاي مؤثر درحيات اين بزرگوار اشاره ميكنم :

1- حسب آنچه در تاريخ آمده است چهار نفر بر كره زمين معمـــــوره عصر خود از شرق تا غرب حكومت كرده‌اند : 1-سليمــــان بــن داود(ع) 2- ذوالقــرنيـن 3- كــوروش هخـــــامنشي 4- نمــــــــرود.

2- اين سنت تغيير ناپذير الهي است كه بعضي را بر بعضي در قدرت و رزق ، و بعضي را بر بعضي ديگر در توان و استعداد ترجيح ميدهد و باز جزو سنت تغيير ناپذير الهي است كه هيچ كاري در دنيا بدون استفاده از اسباب ميسور نيست.

3- حاكم خداپرست بايد همتش قوي و در برابر مشكلات بردبار و شكيبا و در زندگي از اسباب مختلف در جهت ترقي جامعه استفاده نمايد و در كارها با مردم مشورت و در رفع مشكلات از ديدگاه مردم استفاده كند.

4- ذوالقرنين حاكم عادلي بوده است و معني عادل و عدالت يعني هر چيزي را در جاي خود نشاندن است. حاكم و مسئول جامعه اسلامي بايد مردم دار و مدافع مردم باشد و در حد توان و وسعش در جهت رفع ظلم و تأمين رفاه و ايجاد امنيت جامعه بكوشد.

5- در احداث سد توسط ذوالقرنين پيام مهمي نهفته است و آن اين است حاكم و مسئول در حكومت اسلامي بايد همواره در فكر امنيت شهروندان باشد و مرزهاي آسيب پذير را از نظر نظامي و مادي و معنوي سد كند و منفذ نفوذ دشمن را بگيرد.

6- آخرين پيام در حيات عبد صالح ذوالقرنين اين است حاكم در حكومت اسلامي بايد هم و غم و فكرش در راستاي ايجاد وحدت بين اقشار مختلف باشد. ذوالقرنين ملت و نيروي زير مجموعه خود را متحد و هماهنگ كرد و با توكل بخدا و همراهي مردم ، شرق وغرب را تسخير نمود و قرآن كريم در وصف او آورده است « إِنَّا مَكَّنَّـا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِـن كُـلِّ شَيْءٍ سَبَبًا » ( به ذوالقرنين قدرت و ثبات و نيرو و حكومت بخشيديم و به وي درايت و مديريت صحيح و قوت و لشكر و نيروي انساني و امكانات مادي داديم و در نتيجه بر شرق و غرب مسلط شد)

در اينجا نكته قابل تأمل اينست كه دين و دولت با هم متضاد نيستند ، اگر حاكم اهل توحيد و عادل باشد با عمل خود ميتواند جامعه را اصلاح و مردم را به خدا دعوت و تاريخ آبرومندي در عصر خود بنويسد و نام نيكش را در تاريخ ثبت كند مانند ذوالقرنين و لقمان .

ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه  وقنا عذاب النار

 « وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و اصحابه اجمعین »

این مطلب را به اشتراک بگذارید

نوشتن دیدگاه

نام

تصویر امنیتی جدید