«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه
«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه

نماز جمعه این هفته پاوه با حضور مردم متدین و مومن، در محل مسجد­ جامع این شهر و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد.

در ادامه متن کامل خطبه های نماز جمعه امروز آمده است:

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام‌جمعه پاوه؛ نمازجمعه این هفته ۱۴۰۱-۰۷-۱۵ پاوه با حضور مردم مومن و متدین پاوه در محل مسجد­ جامع و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد

 متن کامل خطبه‌های نماز جمعۀ مورخۀ ۱۴۰۱-۰۷-۱۵ شهر پاوه

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدلله حمداً حمداً و الشکر لله شکراً شکراً ثم الصلاة والتحیة والسلام علی رسول‌الله و علی آله و اصحابه و من والا و لا حول و لا قوة الا بالله

السلام‌علیکم و رحمة‌الله و برکاته

از خدای تبارک‌وتعالی درخواست عزت، سربلندی، سلامتی و سعادت دنیا و آخرت را برای تک‌تک شما و تمامی کسانی که صدای بنده را می‌شنوند، خواهانم.

عزیزان من؛ بنده امروز به‌صورت اختصار ۲ موضوع را همراه با ۳ یادآوری خدمتتان عرض می‌کنم. «۱- بعثت رسول‌الله (ص) ۲-حدیثی از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در خصوص اینکه درهرحال باید از اسلام دفاع کنیم. ۳- سه یادآوری (۱-بیست روزی که در مملکت ما گذشت. ۲-چه باید کرد؟ ۳-هفتۀ نیروی انتظامی)»

بحث اول: بعثت رسول‌الله (ص)

برای بار دوم میلاد رسول‌الله (ص) را به شما عزیزان تبریک عرض می‌کنم. رسول گرامی اسلام در سن ۴۰ سالگی به پیامبری مبعوث شد و از جانب پروردگار مأموریت یافت مردم را ارشاد و راهنمایی نماید.

بعثت در لغت به معنی انقلاب، قیام، تغییر و بیدار شدن از خواب غفلت است و به‌عبارت‌دیگر بعثت پیامبر اسلام یعنی انقلاب فکری، عقیدتی، اجتماعی و فرهنگی و در اصطلاح به معنی این است خداوند از میان بندگان خود، شخصی را که شایستگی دارد به‌عنوان رسول و حبیب و سفیر خود انتخاب می‌کند و به او مأموریت می‌دهد که مردم را به توحید و خداپرستی دعوت و ارشاد نماید.

آیا جامعه آن روز نیاز به پیامبر داشت؟ مگر مردم خودشان نمی‌دانستند و خیر و شر را جدا نمی‌کردند؟ چه نیازی به پیامبر داشتند؟ قبول است مردم عقل داشتند اما بسیاری از همان مردم در مسیر درستی که خداوند دوست داشت و به درد دنیا و قیامت می‌خورد، حرکت نمی‌کردند.

روزی که پیامبر ما مبعوث شد، ۶ قرن تمام بعد از حضرت عیسی (ع) هیچ پیامبری مبعوث نشده بود و مردم معلم و مربی و رهنما نداشتند و اگر هم بودند، دچار مشکلات روزگار شده بودند.

در روزهایی که پیامبر اسلام (ص) مبعوث شد، تمام چراغ‌های توحیدی خاموش شده بودند و ادیان آسمانی پیش از اسلام، دستخوش امیال شده بودند و رهبران دینی ۲ فرقه شدند. گروهی که بیشتر با پروردگار خود در ارتباط بودند و جامعه را غرق در فساد و بی‌بندوباری می‌دیدند، به داخل غارها و دیرها رفتند و جمعی هم به خدمت حکام وقت رفتند و کسی در جامعه نبود که از دین موسی و عیسی و ابراهیم و ... دفاع کند و مردم مطابق میل خود رفتار می‌کردند.

در جامعه‌ای که پیامبر ما مبعوث شد، ظلم، استبداد، بی‌قانونی، فساد، شراب‌خواری، قماربازی، زنا حاکم بود و بی‌رحمی نسبت به فقرا، فروش زنان و زنده‌به‌گور کردن دختران یک امر طبیعی بود و جامعه واقعاً نیاز به تغییر داشت. خداوند تبارک‌وتعالی در شبه‌جزیرۀ عربستان که سنگ در آنجا به‌جای خدا حاکم بود و بت را پرستش می‌کردند، حضرت محمدالمصطفی را مبعوث فرمود و با ظلم و استبداد و خشونت مبارزه کند و در جای ظلم، عدل و در جای فساد اجتماعی و بداخلاقی و بدخویی و انحراف فکری، صداقت و محبت و خداپرستی و برادری و فرهنگ توحیدی را حاکم کند.

پیامبر عزیز ما در شبه‌جزیرۀ عربستان که بیش از هر جای دیگر آلوده به هر فسادی بود و افتخارشان این بود بیش از ۱۰۰ بت را در کعبه نگهداری می‌کردند و برای آن‌ها سجده می‌کردند، تغییری ایجاد کرد و در جای شرک، توحید و در جای ظلم، عدل و در جای بداخلاقی، تسلیم و عبادت را جایگزین کرد.

جمعۀ گذشته عرض کردم در سن ۸ سالگی محمد (ص)، عبدالمطلب فوت کرد و ابوطالب، سرپرستی او را عهده‌دار شد. در سن ۱۲ سالگی همراه عمویش ابوطالب برای تجارت به شام رفت. کاروان در راه شام بین ظهر و عصر به بصریٰ رسیدند. (بصری شهری است در شمال سوریۀ فعلی)

بزرگ دینی شهر که بَحیرا نام داشت در بام کلیسای شهر در رفت‌وآمد بود کاروان را دید که به سمت شهر می‌آید و بر سر آن‌ها تکه ابری همانند یک چتر درحرکت است. از حرکت غیرطبیعی این ابر خیلی تعجب کرد.

کاروان در ۲۰۰ الی ۳۰۰ متری کلیسا اُتراق کردند. بحیرا به میان آنان رفت و گفت: همه شما امشب مهمان من هستید.

این کلیسا هنوز وجود دارد و تعمیر شده است و ما جمعی چندنفره چند سال پیش به یاد روزهایی که پیامبر عزیز ما همراه با قریشیان در آن استراحت نموده بود، به داخل آن رفتیم و از آن تاریخ یادی کردیم.

وقتی‌که تمام افراد به منزل بحیرا رفتند، از آن‌ها سؤال کرد آیا همۀ افراد حضور دارند؟ جمعیت گفتند: یک بچه‌ مانده که نزد وسایل گذاشته‌ایم. بحیرا گفت: من با آن بچه کاردارم باید او را هم بیاورید. محمد را آوردند. بحیرا پرسید این بچه، فرزند کیست؟ ابوطالب گفت: فرزند من است. بحیرا گفت: فرزند تو نیست. گفتند: یتیم است. در آخر بحیرا گفت: اجازه می‌دهید پشت گردن این جوان را نگاه کنم؟ ابوطالب موافقت کرد و بحیرا پشت گردن محمد (ص) را تماشا کرد و رو به ابوطالب کرد و گفت: از این جوان مواظبت کن مبادا یهود به او ضربه بزنند. این بچه آیندۀ روشنی دارد.

در سن ۲۵ سالگی، خدیجه که تاجر مشهور مکه بود محمد عزیز را همراه غلامش مَیسره به جهت تجارت به شام فرستاد و این بار خدیجه چندین برابر از تجارت خود سود برد. وقتی دلیل را از مَیسره پرسید، گفت: بعضی خصلت‌ها را که از محمد دیده‌ام، از کسی دیگر ندیده‌ام. خدیجه که یک زن تاجر و عاقل بود و دو بار نیز ازدواج کرده بود، گفت: دوست دارم با این جوان ازدواج کنم. محمد مسئلۀ ازدواج خود با خدیجه را با عمویش ابوطالب مطرح کرد و حسب عرف و برنامۀ آن روز، خدیجۀ کبری با پیامبر اسلام که آن زمان هنوز به مقام نبوت نرسیده بود، در عمر ۲۵ سالگی ازدواج کرد.

روزی بزرگان مکه جلسه‌ای را به نام حلف‌الفضول (پیمان بزرگان) تشکیل دادند. پیامبر عزیز ما که به آن جلسه دعوت نشده بود، رفت و نشست تا بداند آن‌ها چه می‌گویند؟

کعبه در اثر سیل تخریب شده بود و به‌زحمت آب زمزم را پیدا کردند؛ چهار طایفه دیوارهای کعبه را بالا بردند تا به محل نصب حجرالأسود رسیدند. هر طایفه‌ای دوست داشتند حجرالأسود را در محل خود بگذارند و افتخار نصب حجرالأسود را نصیب خود نمایند و نزدیک بود جنگی اتفاق بیفتد. در بین خود توافق کردند اولین نفری که وارد محل شود در میان آن‌ها داوری کند که چه کسی حجرالأسود را در مکان خود قرار دهد. در این فاصله حبیب خداوند محمد وارد شد و خیلی حکیمانه فرمود: جانمازی بیاورید و حجرالأسود را داخل آن قرار دهید و هر طایفه‌ای گوشه‌ای از آن را بگیرید و من هم آن را در محل مخصوصش قرار می‌دهم.

سن رسول‌الله به ۳۶ سال رسید روزی به خدیجه فرمود: من با این فرهنگ فساد و بداخلاقی نمی‌توانم زندگی کنم و می‌خواهم از جامعۀ مکه دورباشم و خلوت کنم و غار حرا را برای خلوت خود انتخاب کرد.

از ۳۶ سالگی تا ۴۰ سالگی بین ۳۰ روز تا ۴۰ روز در سال در غار حرا خلوت می‌کرد. غار حرا درس‌های زیادی دارد.

یک‌بار بنده همراه چند روحانی به غار حرا رفتیم. پلیس سعودی به ما اجازۀ ورود را نمی‌دادند و می‌گفتند: غار حرا نه ارکان و نه واجب و نه نسک است. بنده با زبان عربی گفتم: ما هم می‌دانیم غار حرا نه ارکان و نه واجب است. ما مسلمانیم و غار حرا مدرسه پیامبر عزیز ما بوده و در آنجا مبعوث شده است دوست داریم آن مدرسه را ببینیم. گفت: اگر با این فکر بروید مشکلی نیست. ما به داخل غار رفتیم. این غار پنجره‌ای دارد که مناره‌های کعبه در آن نمایان است. چنین به نظر می‌رسد خداوند این غار را به پیامبر اسلام نشان داده تا چشم و سر و فکرش به کعبه باشد.

یک روز صبح که از غار بیرون آمده بود تا آفتاب بگیرد، یک شخص را دید که به سویش می‌آید. این شخص را تا آن زمان ندیده بود. آن شخص جلو آمد و خطاب به محمد (ص) فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» بخوان به نام پروردگارت؛ محمد (ص) فرمود: من درس نخوانده‌ام و بی‌سواد هستم. برای بار دوم تکرار کرد و باز فرمود من بی‌سوادم. برای بار سوم محمد را در آغوش گرفت و ۵ آیه ابتدایی سورۀ علق را برایش خواند «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ» و بعد از خواندن این آیات رفت.

پیامبر بزرگوار ما (ص) از غار حرا خارج شد و به منزل آمد و به حضرت خدیجه فرمود: مرا بپوشان حضرت خدیجه علت را جویا شد. حضرت فرمودند: موجودی در شکل انسان من را دچار یک نوع تشویش و اضطراب کرده و می‌ترسم جنی و یا موجودی مضر بوده باشد. حضرت خدیجه فرمودند: هیچ موجود مضری نمی‌تواند به تو ضرر برساند چون تو بااخلاق و باکرامت و حامی زنان بی‌سرپرست و دستگیر کنندۀ یتیمان و مدافع مظلومان هستی.

خدیجه به نزد ورقه بن نوفل که در انجیل مطالعات زیادی داشت، رفت. پیامبر اسلام می‌فرمایند: شاید خدیجه (رض) ۵۰ متر دور نشده بود، همان فرد که در غار حرا او را دیده بودم، آمد و گفت: «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ» ای کسی که خود را در لحاف پیچیده‌ای، بلند شو، خواب و استراحت تمام شد. از این تاریخ تو پیامبر هستی و باید مردم را ارشاد کنی.

بله؛ پیامبر عزیز ما به این شیوه در سال ۶۱۰ میلادی مبعوث شد و لباس نبوت را بر تن نمود. خدیجه می‌فرماید: نزد پسرعمویم ورقه رفتم او گفت: من پیر شده‌ام و چشمانم نمی‌بیند اما تو را مژده باد که محمد، پیامبر خداست چون من در انجیل و تورات مطالعه کرده‌ام ولی افسوس که نمی‌توانم در خدمت او باشم.

پیامبر ما ۱۳ سال در مکه زجر کشید و سپس هجرت فرمود و اگر عمر باقی باشد در هفتۀ آینده در این خصوص صحبت خواهم کرد.

بحث دوم: حدیثی از پیامبر خاتم (ص)

پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الأَخلاق أو صالِحَ الأَعمال» خداوند بزرگ من را فرستاده در میان جامعه اخلاق نیکو را پیاده کنم معنای این حدیث این است که آن مردم اخلاق و ازدواج و شادی و شیون و مرگ‌ومیر داشته‌اند اما اکثرشان با توحید و آیین اسلام مخالف بوده‌اند. پیامبر ما فرهنگ را اصلاح کرده و به‌جای بت‌پرستی ما را به خداپرستی امر کرده است.

پیامبر عزیز ما ۱۳ سال در مکه زحمت کشید و تبلیغ نمود تا توانست اسلام را به من و شما در اورامانات برساند و شاگردانش اسلام را به چین و استانبول و چچن و بخارا و سمرقند رساندند اما چکار کنیم آن دین پاک که پیامبر عزیز ما آن را برایمان به ارمان آورده، امروز پیروانش از تمام انسان‌ها وضعیت بدتری دارند و هرروز شاهد انفجار و انتحار و کشتار هستند و دنیای اسلام امروز بدترین وضع را در تاریخ دارد. اگرچه دیگر پیامبری نخواهد آمد ولی به حقیقت جامعه اسلامی ما نیاز به پیامبری دارد.

یادآوری اول: ۲۰ روزی که بر مملکت ما گذشت

۲۰ روز است شرق تا غرب مملکت ما از بلوچستان تا اشنویه و از رشت و تالش تا اسلام‌آباد و پاوه، وضع عادی ندارد. ما در این ۲۰ روز شاهد سروصدا و شعار و هیاهوی ضد امنیتی و ضد جمهوری اسلامی بودیم و در کنار این شعارها هر نوع تخریب و تهدید و اهانت را چه در داخل و چه در خارج دیدیم و شنیدیم و هر کس نسبت به جمهوری اسلامی ذره‌ای ناراحتی در دل داشت، به شیوه‌های مختلف ابراز کرد و در این میان به دین و قرآن و مقدسات و اهل ایمان و حجاب زنان ما نیز اهانت شد.

در هیچ کجای دنیا مردم ناراضی رموز دینی خود را آتش نمی زنند و به آن اهانت نمی‌کنند اما در مملکت ما این رموز را آتش زدند؛ حتی در چند کشور اروپایی زنان خود را کاملاً لخت کردند و گفتند: ما این را می‌خواهیم. دیروز در یکی از شبکه‌ها دیدم که زنان موی سر خود را به پشتیبانی از خانم امینی می‌بریدند؛ با خود گفتم: اگر این مو بریدن و این حمایت غربی‌ها از خانم مهسا امینی و پشتیبانی صادقانه از کورد بود، می‌بایست به آن‌ها آفرین می‌گفتیم اما والله و بالله و تاالله دروغ می‌گویند دشمنی آن‌ها با دین ماست و مرحومه خانم امینی را وسیله کرده‌اند.

یک مطلب را عرض می‌کنم؛ در ۶۰ سال از عمرم اطلاع و آگاهی دقیق دارم و مرتب اخبار کردستان را رسد می‌کنم یاد دارم وقتی کوردها در سال ۱۳۵۴ در عراق شکست خوردند، مرحوم ملا مصطفی بارزانی به ایران آمد و سپس به آمریکا رفت، من در بانه طلبه بودم و هر شب به اخبار لندن و اسرائیل گوش می‌دادم حتی زمانی که رادیو اسرائیل به ملت کورد اهانت کرد به آن‌ها نامه تندی نوشتم و به اسرائیل فرستادم و جواب اهانت آن‌ها را دادم و رادیو اسرائیل در دو هفته وقیحانه جواب نامۀ مرا داد مع‌هذا از آن روز تا به امروز ملت کورد برای آمریکا و غرب کف می‌زند ولی به خدا هیچ کاری برای کورد انجام نداده‌اند و مبرهن است که آمریکا و غرب دروغ می‌گویند.

در جمعه گذشته ناپاکان تندرو در یک انفجار در افغانستان ۲۰ دختر دبیرستانی را که در حال آموزش بودند کشتند و نزدیک به ۳۹ نفر را هم به‌شدت زخمی کردند؛ اما در طول هفتۀ گذشته ۵۰ نفر در کل دنیا از آن بدبخت‌ها دفاعی نکردند

خطاب به این مدعیان دروغین می گوییم ؛ آقایان غربی؛ اگر مسئلۀ شما دفاع از زن است این‌ها هم زن بودند و اگر دفاع از انسان است این‌ها هم انسان بودند و اگر دفاع از زلف و موست آن‌ها هم زلف و مو داشتند.

عزیزان من؛ این‌ها همه بهانه است. تاریخ هم نشان خواهد داد که آن‌ها دنبال کار خودشان هستند ولی ما را وسیله می‌کنند.

یادآوری دوم: چکار باید کرد؟

از همان روزی که حرکت علیه جمهوری اسلامی شروع شد، عقلای ایران می‌دانستند این حرکات منتج به نتیجه نخواهد بود ولی کشتار و تخریب و آه و فغان پدران و مادران را در پی خواهد داشت.

چرا بی‌نتیجه بود؟ چون کسانی که به میدان آمدند اکثراً جوانان بی‌تجربه ای بودند که بین ۱۵ تا ۲۵ سال سن داشتند و رهبر و هدف واحد نداشتند و هر شهری برای خود سازی می‌زدند تنها علیه اسلام و جمهوری اسلامی شعار واحدی داشتند و دلیل آخرهم اینکه بدنۀ ملت ایران با آنان همراه نبود؛ بخصوص مشوق آنان غربی‌ها و رادیوهای بیگانه بودند.

در روز یازدهم مهر مقام معظم رهبری در دانشگاه افسری امام حسن با حکمت و صلابت و حکیمانه و قاطعانه و شجاعانه قضیه را روشن کرد و ظاهراً جریانات بیرون تمام شد.

جمعۀ گذشته گفته‌ام و حالا هم عرض می‌کنم، هم برای جوانانی که از امنیت کشور دفاع کردند و خودشان را فدای امنیت کردند و هم جوانانی که دچار احساسات شده و آنان هم خود را قربانی احساسات کردند، از زاهدان تا اشنویه و سقز و اسلام‌آباد و کرمانشاه و پاوه ناراحتم؛ بخصوص برای قضیۀ زاهدان خیلی متأثر شدم.

برای کسانی که در راه امنیت ایران جان خود را فدا کردند و شهید شدند و همچنین برای این جوانانی که احساسات باعث شده خونشان به زمین ریخته شود و پدر و مادرانشان عزادارند، متأسفم و تسلیت عرض می‌کنم .

از علمای کورد در منطقۀ کوردنشین و علمای اهل تشیع در شهرهای مرکزی و روحانیون محترم بلوچ جناب مولوی عبدالحمید، مولوی نذیر احمد سلامی، مولوی ملازهی و تمامی کسانی که دارای نفوذ هستند، درخواست می‌کنم مردم را آرام کنند تا دوباره مردم ضربه نبینند.

می‌بایست حادثۀ زاهدان رخ نمی‌داد اما پیش آمد. ما از خدای تبارک‌وتعالی درخواست صبر می‌کنیم اکثر والدین این جوانان راضی به این جریانات نبودند و نیستند ولی فرزندانشان به حرف آن‌ها توجه نمی‌کنند و غم و غصه برای پدران و مادرانشان می‌ماند.

عزیزان بدانید جریان تمام نشده است؛ مسئولان محترم جمهوری اسلامی تصور نکنند که قضیه تمام شده است. ظاهر موضوع بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری تمام شده است اما مردم در درون باز معترض هستند و دانشگاه‌ها و مدارس ما همچنان اعتراض دارند چون گرانی و بیکاری و نداری بر آنان فشار آورده است. اجناس هرروز در این شهرها گران می‌شود کسی نیست سؤال کند و بگوید چرا؟ مردم ندارند و اگر با زبان الکن خود شعارمی دهند، دلیل بر این نیست جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند، شاید عده کمی این‌گونه باشند اما دلیل این است که زندگی آن‌ها سخت است و گرفتار سختی معیشت‌اند.

این وضعیتی که گذشت، برای مسئولان پیام دارد که ای مسئولین بشنوید و به مردم برسید.

امیدوارم مسئولان محترم جمهوری اسلامی پیام را شنیده باشند و انتظار داریم تجدیدنظر کنند و به اوضاع سروسامان دهند در غیر این صورت همه ضرر می‌کنیم.

از خانواده‌های محترم دانش آموزان و مدیران آموزش‌وپرورش خواهش می‌کنم فرزندانشان را نصیحت کنند تا برای شبکه های روداو، ایران اینترنشنال و کلمه خوراک نسازند؛ این شبکه‌ها به برداشتن روسری ۵ دختر افتخار می‌کنند؛ لذا کاری نکنند دشمنان به عمل ما خوشحال شوند.

از مسئولان قضایی و امنیتی پاوه هم درخواست می‌کنم کسانی را که در پاوه بازداشت کرده‌اند، عمل آن‌ها را بررسی کنند اگر واقعاً مرتکب تخریب و ضرر و زیان شده‌اند با آن‌ها به‌صورت قانونی برخورد کنند؛ اما اگر تنها ۴ شعار داده‌اند دو هفته بازداشت برایشان کافی است و آن‌ها را با گرفتن وثیقه و تعهد آزاد کنند. این به صلاح است.

یادآوری سوم: هفتۀ نیروی انتظامی

نیروی انتظامی خیلی مورد هجمه قرار گرفت. اگر یکی از شما رئیس یک کلانتری باشد و ۳۰ الی ۴۰ نفر به آن حمله کنند و بگویند باید خلع سلاح شوید و اسلحه‌هایتان را تحویل دهید باید چکار کنید؟ یا باید اسلحه‌ها را تحویل دهید و خلع سلاح شوید که بعداً ساختمان را هم آتش می‌زنند یا باید از خود دفاع کنید. اگر از خود دفاع کنید خون ریخته می‌شود و اگر از خود دفاع نکنید، احتمالاً کشته شوید؛ پس واقعاً کار نیروی انتظامی کاری سخت و پرزحمت است.

لذا بنده هفتۀ نیروی انتظامی را به کارکنان این نیرو تبریک عرض می‌کنم و به آنان خسته نباشید می‌گویم و از دوستان نیروی انتظامی پاوه و سپاه پاسداران و ادارۀ امنیتی که با مردم پاوه آرام و حکیمانه برخورد کردند، تشکر می‌کنم.

خلاصۀ کلام اغتشاشات اخیر احساساتی بود مردم به خیابانها آمدند تصورشان این بود جمهوری اسلامی تمام شد. چند شب پیش برای نماز عشاء به مسجد قبا رفتم. همیشه در نماز عشا و صبح جمعیت بیشتری به مسجد قبا می‌آیند اما آن عشاء برای نماز عشا ۵ نفر به مسجد آمده بودند و با بنده ۶ نفر شدیم. به آن جمع گفتم مردم ما بد فکر می‌کنند؛ چرا برای نماز نمی‌آیند؟

گفتم تردید نکنید نه جمهوری اسلامی به آخر رسیده و نه نماز تمام می‌شود و نه مشکل کورد با این کارها حل می‌شود حداقل برای نمازها به مسجد بیایید.

رئیس‌جمهور مریض آمریکا برای ایران پیام فرستاده جلسات برجام از سر گرفته شود و اجازه داده ۷ میلیارد دلار طلب ایران از کرۀ جنوبی به ایران مسترد شود اما از طرف دیگر جوانان ما را ترغیب می‌کند که جمهوری اسلامی را سرنگون کنند؛ سوال اینجاست اگر رئیس‌جمهور امریکا با کشورمان دشمن است که هست، چرا این پول را فرستاده است؟!؟

پس مردم ما گرفتار سیاست غلط آمریکا نشوند؛ قبول دارم وضع اقتصادی ما خوب نیست و باید مسئولان محترم ما فکری بکنند اگر به فکر نباشند، همه ما ضرر می‌کنیم.

والسلام‌علیکم و رحمة‌الله و برکاته

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

نوشتن دیدگاه

• از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .
تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید


اطلاعات تماس با دفتر

استان کرمانشاه ، شهرستان پاوه ، خیابان امام محمد غزالی، دفتر امام جمعه پاوه

شبکه های اجتماعی

Template Design:Dima Group