نماز جمعه این هفته پاوه با حضور مردم متدین و مومن، در محل مسجد­ جامع این شهر و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد.

در ادامه متن کامل خطبه های نماز جمعه امروز آمده است:

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام‌جمعه پاوه؛ نمازجمعه این هفته ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ پاوه با حضور مردم مومن و متدین پاوه در محل مسجد­ جامع و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد

 متن کامل خطبه‌های نماز جمعۀ مورخۀ ۱۴۰۱/۱۲/۱۲ شهر پاوه

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب‌العالمین ثم الصلاة والسلام علی رسول‌الله و علی آله و صحبه و من والا و لا حول ولا قوة الا بالله

السلام‌علیکم و رحمة‌الله و برکاته

از خدای بزرگ و مهربان برای تک‌تک شما برادران و خواهران حاضر در مسجد و خانوادۀ محترمتان و تمامی کسانی که خطبه‌های ما را دنبال می‌کنند، درخواست توفیق، عزت، سربلندی و سلامتی را دارم. خداوند توفیق دهد بتوانم مطالبی را عرض کنم برای دین و دنیای ما مفید باشد.

عزیزان من امروز به‌صورت اختصار دو موضوع را همراه با دو یادآوری خدمتتان عرض می‌کنم. ۱- ترجمه مختصری از آیات ۲۸ و ۲۹ سورۀ احزاب در خصوص تذکر خداوند به همسران رسول‌الله (ص) ۲- حدیثی از پیامبر اکرم (ص) در خصوص طلاق ۳- دو یادآوری خیر

بحث اول: ترجمه مختصری از آیات ۲۸ و ۲۹ سورۀ احزاب در خصوص تذکر خداوند به همسران رسول‌الله (ص)

خداوند متعال درآیات ۲۸ و ۲۹ و چند آیۀ بعد سورۀ مبارکه احزاب به زنان رسول‌الله (ص) که ام‌المؤمنین و مادران مسلمانان هستند، هشدار داده است.

موقعیت پیامبر بزرگوار ما (ص) در مکه به نحوی بود تا خدیجه محترمه همسرش بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ تا اینکه آیه نازل شد و فرمود مردان می‌توانند در صورت نیاز چهار همسر داشته باشند و پیامبر اسلام می‌تواند به خاطر جذب اقوام و قلوب و فکر عشیره‌ها به اسلام بیش از چهار همسر داشته باشد. چون در فرهنگ عرب اگر کسی از طایفه‌ای همسری اختیار می‌کرد، آن طایفه از آن فرد به‌عنوان مهمان و داماد خود پشتیبانی می‌کردند. تمامی همسران پیامبر بزرگوار منهای حضرت عایشه (رض) که دختر بوده، همگی بیوه‌زن و گرفتار و نیازمند پشتیبانی بوده‌اند و پیامبر بزرگوار آن‌ها را به همسری برگزیده شاید طایفه‌ آن‌ها جذب اسلام شوند.

پیامبر عزیز ما در مدینه چند همسر داشت که ازنظر مالی و سیاسی و اجتماعی اوضاع سختی داشته‌اند. مدتی گذشت و مقداری وضع رفاهی و امنیتی و اجتماعی مناسب‌تر شد و همسران رسول‌الله (ص) شروع به بهانه‌های عجیب‌وغریب کردند. پیامبر بزرگوار (ص) از آنان ناراحت شد و فرمود: از این کار شما تعجب می‌کنم

مفسرین اصل قضیه را این‌گونه بیان می‌کنند؛ می‌فرمایند: در سال ۵ هجری کافران در جنگ احزاب شکست خوردند و مدینۀ منوره و اطراف آن از یهودیان مزاحم و خائن پاک و وضع غنائم و رفاه روزبه‌روز بهتر می‌شد ولی منزل پیامبر اسلام (ص) همچنان ساده و فقیرانه بود. روزی ۵ نفر از همسران پیامبر بزرگوار (ص) به خدمت ایشان رسیدند و بدون شرم عرض کردند: ای محمد (ص) شنیده‌ایم همسر قیصر روم و کسرای ایران در رفاه کامل به سر می‌برند و خدمه و نوکر دارند ما هم همسران تو هستیم «و نَحنُ عَلیٰ ما تَراهُ مِنَ الفاقَةِ والضیق» و همگی در سختی زندگی می‌کنیم و می‌خواهیم همانند همسران قیصر روم و کسرای ایران زندگی کنیم

پیامبر اسلام آه سردی کشید و فرمود: من نه قیصر هستم و نه کسریٰ؛ من سفیر و پیامبر و فرستادۀ پروردگارم باید در این دنیا زحمت تحمل کنیم تا در آن دنیا پاداش بگیریم؛ مدتی ناراحت شد و از همسرانش دوری گرفت. خدای بزرگ و مهربان از آسمان درد دل سفیر خود را درک کرد و ناراحت شد که چرا باید زنان پیامبر اسلام، درخواست یک زندگی همانند زندگی زنان کسرا و قیصر را داشته باشند؟

آیات ۲۸ و ۲۹ سورۀ احزاب نازل شد و فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لأزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلا وَإِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا» ای رسول و فرستادۀ ما؛ به همسرانت این پیام آسمانی را ابلاغ کن اگر مانند همسران قیصر و کسرا دنیا و لذات آن را می‌خواهید، من شمارا طلاق می‌دهم و حقوق شرعی شمارا پرداخت می‌کنم. من نمی‌توانم مانند قیصر و کسرا شمارا صاحب رفاه نمایم. اگر هم آخرت و خدا و رسول‌الله و قیامت را می‌خواهید، خداوند متعال برای شما پاداش خاصی آماده کرده است و در قیامت به شما پاداش می‌دهد. حال شما کدام را می‌خواهید؟ دنیا را می‌خواهید یا قیامت؟ بهشت را می‌خواهید یا دوزخ؟ رسول‌الله را می‌خواهید یا کسرا؟ زنانی که قبلاً مخالف بودند، بسیار محترمانه و مؤدبانه آمدند و گفتند: قربان؛ ما اشتباه کردیم ما الله و رسول‌الله و آخرت را دوست داریم و بر همه‌چیز ترجیح می‌دهیم و بدین ترتیب آرامش در منزل رسول‌الله حاکم شد.

بله برادران و ای عزیزان من، دلیل انتخاب این دو آیه مقدمه‌ای است برای بحث بعدی که عرض می‌کنم

نتیجۀ آیات ۲۸ و ۲۹ سورۀ مبارکۀ احزاب این است زندگی بین زن و مرد ممکن نیست الا با تحمل یکدیگر، مرد باید سخن زن و زن هم باید سخن مرد را تحمل کند و با همدیگر تفاهم و در زندگی قناعت داشته باشند و در وقت خوشی شاکر و در وقت ناراحتی صابر باشند و حقوق همدیگر را رعایت نمایند والا زندگی راحت میسور نخواهد بود.

طبیعت زن و مرد یکی نیست؛ زنان دوستدار زینت هستند و بعضی مردان نمی‌توانند این‌گونه زندگی را برای زن تأمین کنند لذا اگر بین زن و مرد تفاهم وجود نداشته باشد و اگر در عصر ما زنان قانع و مردان صابر نباشند، زندگی سخت خواهد بود. به این خاطر از خانوادۀ پیامبر بزرگوار مثال آوردم که عرض کنم ما امت آن پیامبر هستیم و باید ما هم هشیار باشیم.

بحث دوم: حدیثی از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در خصوص طلاق

بنده امروز بحثی را آورده‌ام که زیاد به بیان آن خوشحال نیستم. مردم شهرستان پاوه به اهالی فرهنگ و معرفت و عرفان و تدین و صاحب مساجد مشهورند؛ در شهرستان پاوه با ۶۴ هزار نفر جمعیت دارای ۱۰۲ مسجد و تکیه و خانقاه می‌باشیم؛ یعنی حدوداً هر ۶۵۰ نفر صاحب یک مسجد هستیم این مهم تنها در میان یک قوم متدین و بامعرفت و اهل دین ممکن است اما در بعضی جهات شایسته این تعریف نیستیم؛ ازجمله در مسئلۀ طلاق

ادارۀ محترم ثبت‌احوال پاوه همیشه آمار ماهانه زادوولد و ازدواج و طلاق را برای بنده می‌فرستد؛. در شهرستان پاوه در ماه بهمن گذشته ۶۶ نوزاد متولد شده‌اند و ۲۰ نفر هم فوت کرده‌ ۳۶ نفر ازدواج نموده و ۲۲ زوج از هم جدا شده‌اند. در تاریخ انقلاب به‌اندازۀ بهمن امسال اوضاع ازدواج و طلاق در منطقۀ ما بحرانی نبوده است درحالی‌که ۳۶ جوان ما توانسته‌اند تشکیل خانواده دهند، ۲۲ خانواده از هم جدا شده و مردان زنان را طلاق داده‌اند؛ چیزی نزدیک به هفتاد درصد؛ این مسئله را چگونه تأویل و توجیه می‌کنیم؟ این امر مصیبت است. علت چیست و چرا؟

علت‌ها زیادند و بنده به یک دلیل اشاره می‌کنم. خداوند متعال از طلاق بدش می‌آید. طلاق یک امر حلال است ولی پیامبر بزرگوار می‌فرماید: «ابغضُ الحلالِ الی اللهِ الطَّلاقُ» پس دلیل این‌همه طلاق چیست؟

در این خصوص هم زنان و هم مردان مقصرند و در عصر ما بیشتر زنان مقصرند. به چند نمونه اشاره می‌کنم.

بنده چندین سال است در دادگستری هستم؛ حتی علاوه بر پاوه مسئلۀ اختلاف و طلاق زوج‌های ثلاث و جوانرود و روانسر را هم بعضاً نزد من می‌فرستند و نزدیک به سه دهه است با زنان و مردان صحبت می‌کنم و به‌اندازۀ یک کارشناس آگاه هستم که مشکل کجاست؟

روزی خانمی به من مراجعه کرد و دو صفحه شکوائیه علیه شوهر خود نوشته بود؛ بنده به این خانم گفتم من یک‌طرفه قضاوت نمی‌کنم باید شوهرت هم حضور داشته باشد. این خانم همراه شوهرش به نزد من آمدند و حرف آن‌ها را شنیدم. اول خانم صحبت کرد و نوبت به مرد رسید و گفت: دو سال است با این خانم ازدواج کرده‌ام اجازه هیچ گونه ارتباطی را نداده است؛ زن گفت دروغ می‌گوید. با این حال طرف جوانی است که ازدواج کرده و زنی را به همسری گرفته است ولی دو سال است این زن اجازه نداده این مرد حتی در اتاقش یک‌بار بخوابد؛ این یک مصیبت است.

برادری دیگر که کارگر بود، نزد بنده آمد و گفت: همسری دارم شب‌ها مثل یک فرد بیگانه غذایی جلویم می‌گذارد و موبایلی به دست می‌گیرد و به اتاقش می‌رود و ۶ ماه است به اتاق من نیامده است. گفتم باید حرف‌های همسرت را هم بشنوم. همسر این فرد همراه با پدرش که درویش محترمی بود و ایشان را می‌شناختم نزد من آمدند. مرد گفت: این زن وقت شام که رسید لقمه نانی به من می‌دهد و به اتاقش می‌رود و در را هم از پشت می‌بندد و تا صبح نمی‌خوابد و با موبایل کار می‌کند و دارد معامله می‌کند. وقتی خانم این آقا دهان باز کرد، انگار با دشمنش دارد صحبت می‌کند و گفت: قبول داری همین است و قبول نداری خودت می‌دانی. بنده گفت: خانم؛ مگر شما همسر این آقا نیستی؟ گفت: بله همسر این آقا هستم اما من این‌گونه زندگی می‌کنم قبول دارد همین است و قبول ندارد مرا طلاق بدهد.

خانمی در دادگستری نزد من آمد و گفت: سه سال است ازدواج کرده‌ام و یک پسر داریم و همسرم صبح که از خانه بیرون رفت تا ۱۲ شب به منزل برنمی‌گردد و معلوم نیست چکار می‌کند و به کجا می‌رود و چه می‌خورد. پسرم دوست دارد در طول روز حداقل یک‌بار پدرش را ببیند. اما پدرش دریغ می کند

این مثال‌ها را به این خاطر آوردم که شما بدانید اوضاع زندگی در بر بعضی از خانواده‌ها واقعاً سخت می‌گذرد.

گاهاً برخی خواننده ها برای سر تا پای زنان ترانه می‌خوانند و از زیبایی چشمان و ابروان و گسیوانشان می‌گویند ولی وقتی با این زنان ازدواج کردند، حتی یک درصد هم احترام آنان را نگه نمی‌دارند و حقوق آن‌ها را رعایت نمی‌کنند.

بنده گه گاهی از خیابان فلسطین (دره باسام) پاوه رد می‌شوم و می‌بینم در مغازه‌های پارچه‌فروشی زنانه همیشه ۵، ۶ زن مشغول خریدند ولی احتمالاً مردان آن‌ها در طول دو سال یک‌بار لباس خریده باشند. شب و روز به‌اندازه تمام مناطق فارس نشین لباس رنگارنگ به منطقه ما و شهرستان‌های کوردنشین وارد می‌شود؛ این زنان این‌همه لباس‌های رنگارنگ را برای چه کسی می‌خرند؟

این‌همه لباس رنگارنگ و این‌همه خودنمایی برای این است که مردی آن‌ها را ببیند ولی وقتی ازدواج می‌کنند، شوهران خود را زجر می‌دهند. علت چیست؟ علت آن است با اخلاق اسلامی همسر انتخاب نمی‌کنیم و با اخلاق اسلامی مهریۀ آنان را تعیین نمی‌کنیم و به دستور اسلامی با آنان برخورد نمی‌کنیم خصوصاً در مناطق کردنشین مردسالاری حاکم است و ما مردان بر زنان خود حکومت می‌کنیم. زنان هم انسان‌اند و رفیق ما هستند اگرچه بنده معتقدم امروزه وضع زنان ما خوب نیست ولی زحمت آن‌ها بیش از مردان است.

پس عزیزان من؛ ماهواره و موبایل و فضای مجازی یکی از عوامل مشکلات خانواده‌های ما هستند به همین دلیل است در شهر مذهبی و متدین پاوه باید به خاطر وضع فقر و نداری جوانانمان از ۶۴ هزار نفر جمعیت ۳۶ زوج تشکیل خانواده دهند ولی از سویی دیگر به خاطر بهانه‌جویی زنان و بد برخورد کردن مردان و نداری و چشم‌وهم‌چشمی ۲۲ طلاق به وقوع پیوسته باشد. این ۲۲ نفر اگر صاحب فرزند نباشند، انسان زیاد غصه نمی‌خورد اما درد وقتی است که این‌ها دارای چند فرزند باشند و اگر نزد مادرشان باشند درد کمتر است اما مادران این عصر خیلی بی‌رحم هستند و اکثراً حاضر به پذیرش فرزندانشان نیستند و کاری به کارشان ندارند و پدر هم از ادارۀ اولاد عاجز است چون یا باید کار کند و یا بچه‌داری نماید پس این‌گونه بچه‌ها خوب تربیت نمی‌شوند و درس نمی‌خوانند و آیندۀ بدی در انتظار آنان است و ممکن است دزد و یا معتاد شوند و مشکلات برای خانواده و جامعه به وجود آورند.

قصد بنده این بود عرض کنم به خاطر خدا و به خاطر قرآن کریم، در خانوادۀ خود تجدیدنظر کنیم و زنان و مردان مقداری همدیگر را تحمل کنند. زنان قناعت داشته باشند چون مردان درامد ندارند و کار و شغل نیست. خلاصۀ کلام کمی صبر کنیم بدون شک خداوند در دنیا و آخرت به ما پاداش می‌دهد.

یادآوری اول: در خصوص قبر

در آثار آمده است، لحظه‌ای که ما را داخل قبر می‌گذارند، اولین شب قبر، ملائکه از سوی خداوند می‌آیند و ما را صدا می‌زنند و می‌گویند: این پیام خداوند است: «عبدی رجعوا و ترکوک و في التراب دفنوک وَ لو بقوا معک ما نفعوک و لم یبق لک الّا انا و انا الحی و لا یموت» ای عبد من؛ آیا می‌دانی که مرده‌ای؟ کجایند اقوام و فامیل و برادرانت؟ کجایند خانواده و همسر و فرزندانت؟ تو را داخل قبر نهاده و رویت خاک ریختند و درنهایت تنهایت گذاشتند. با خودت چه آورده‌ای؟ اگر خانواده و اقوامت با تو می‌ماندند، نمی‌توانستند از تو دفاع کنند و نفعی به تو برسانند. برای تو تنها الله رب‌العالمین مانده است و من پروردگاری حی و زنده هستم و مرگ برای من نیست باید در دنیا خوب کار می‌کردی و به فکر قبر بودی.

ان شاء الله حداقل در روز یک‌بار خداوند تبارک‌وتعالی این فکر را به من و شما عطا فرماید که بدانیم ما هم روزی در قبرستان دفن خواهیم شد. اگر این فکر را داشته باشیم آزار و اذیت ما کمتر خواهد بود. اللهم وفقنا

یادآوری دوم: بحث مسمومیت‌های اخیر دانش آموزان دختر در مدارس

ما هرروز در این مملکت شاهد یک جریان و بگیروببندهایی هستیم. زنان در جامعۀ ما هم مظلوم و هم محروم و هم محل احترام‌اند و دختران ما آبروی ما هستند

امروز سه‌هفته‌ای است یک نوع مواد و گاز در مدارس دخترانه در شهرهای مختلف سبب مسمومیت دانش آموزان دختر می‌شود و تاکنون در ۵۷ مدرسه ‌این مسمومیت‌ها حادث شده است.

می‌گویند نامه‌ای را به روستایی برده‌اند که اهالی آن روستا همه بی‌سواد بوده‌اند. ریش‌سفیدان روستا جمع شده‌اند و گفته‌اند: بیایید عقلاً فکر کنیم و عقلاً نامه را بخوانیم که نامه در مورد چه چیزی نوشته شده است؟ یکی از ریش‌سفیدان گفت: این نامه را کی و از جانب چه کسی آورده‌اند؟ گفتند: فلانی نامه را از جانب فلانی آورده است. گفت: نامه فرستاده‌اند که همۀ ما صبح زود برای جمع‌آوری علوفه فلان بیگ زاده عازم شویم و ازقضا همین‌گونه هم بود و در نامه هم این مطلب نوشته شده بود.

اگر کمی عاقلانه به این مسئله بنگریم، می‌فهمیم که مدارس در اختیار معلمین هستند. مگر غیر از معلمان و دانش آموزان کسی دیگر به مدرسه وارد می‌شود؟ اگر کسی وارد نمی‌شود پس جریان در خود مدارس است و اگر مدرسه نگهبان دارد، از کجا این اتفاقات در مدارس پیش می‌آید؟ یا در داخل است و احیاناً یک معلم یا یک محصل را تحریک کرده‌اند و یا از خارج مدرسه است علیه این ملت و فرزندان ما توطئه می‌کنند.

دو سال کرونا بود و فرزندان ما نتوانستند در مدرسه درس بخوانند و در این ۶ ماه اغتشاشات هم نتوانستند به‌خوبی درس بخوانند حال هم باید آنان را دچار دلهره و ترس نمایند. این مصیبت است بنده غصه می‌خورم که آن دختران بی‌گناه شب‌ها استرس دارند صبح به مدرسه می‌روند آیا به‌سلامت برمی‌گردند یا خیر؟ هر چه هست و هر کس هست و به هر نیتی باشد، این عمل کاری زشت و ناپسند و دور از اخلاق و دین ست و نزد ما محکوم است.

بنده به پدران و مادران محترم که دختر مدرسه‌ای دارند، عرض می‌کنم از این قضیه نترسند و هشیار باشند این چند روز سال هم بگذرد و مدارس تعطیل شوند تا ببینیم در سال جدید وضع چگونه است و از معلمین محترم درخواست می‌کنم هشیار باشند. آن بچه‌ها فرزندان شما هستند و شما پدر و یا مادر فرهنگی آن‌ها هستید. چگونه در کنار شما این گازها را در مدارس منتشر می‌کنند؟ پس شما چه‌کاره هستید؟ این مشکل یا از خارج است و یا از خود شما و یا آمریکا و نوکران امریکا هستند. هر چه هست ما از شما معلمان محترم خواهش می‌کنیم هشیار باشید. این بچه‌ها ازنظر نسبی فرزندان ما هستند ولی ازنظر فرهنگی و فکری فرزند شما هستند باید هشیار باشید.

از دانش آموزان عزیز هم درخواست می‌کنیم هشیار باشند و واهمه نداشته باشند. این قضیه هم تمام می‌شود ولی تردیدی نداریم مصیبت و مشکلات علیه جمهوری اسلامی تمام نمی‌شود.

خداوند فرزندان و پدران و مادران ما را از مشکلات محفوظ فرماید. ظاهراً این مشکل به کرمانشاه رسیده و معلوم نیست به پاوه هم وارد نشود، کمی هشیار باشید.

امروز هم پاسداران عزیز گردان ۱۱۲ ظفر از تیپ انصارالرسول در مسجد حضور دارند؛ ممنون سرهنگ شهبازی و همه عزیزان هستیم. خداوند به شما جزای خیر بدهد.

والسلام‌علیکم و رحمة‌الله و برکاته

این مطلب را به اشتراک بگذارید

نوشتن دیدگاه

نام

تصویر امنیتی جدید