نمازجمعه این هفته پاوه با حضور مردم متدین و مومن این شهر و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد.
در ادامه متن کامل خطبه های نماز جمعه امروز آمده است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر امامجمعه پاوه؛ نمازجمعه این هفته ۱۴۰۲/۱۱/۲۰ با حضور مردم مومن و متدین پاوه در محل مسجد جامع و به امامت حاج ماموستا ملا قادر قادری اقامه شد
کامل خطبههای نماز جمعۀ مورخۀ ۱۴۰۲/۱۱/۲۰ شهر پاوه
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله حمداً حمداً والشکر لله شکراً شکراً ثم الصلوة والتحیة والسلام علی رسولالله و علیٰ آله و صحبه و من والاه و لا حول ولا قوة الا بالله
السلامعلیکم و رحمةالله و برکاته
از خداوند بزرگ و دانا و توانا برای شما و خانوادۀ محترمتان درخواست عزت، سربلندی، سلامتی و سعادت دارم.
عزیزان من؛ امروز در خطبهها به سه موضوع و دو یادآوری اشاره میکنم. ۱- آیۀ اول سورۀ مبارکۀ اسرا ۲- یک توصیه از حضرت خاتم (ص) در خصوص تربیت فرزندان ۳- جملهای از سلف صالح ۴- دو یادآوری (۱- تذکری به خود و همفکرانم ۲- ما و ۴۴ سال گذشته)
بحث اول: آیۀ اول سورۀ مبارکۀ اسرا
سیره نویسان نوشتهاند: همۀ روزهای حیات حضرت خاتم تا روز وفاتش مبارک و اسوه و الگو هستند. قرآن کریم میفرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رسولالله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
در میان روزهای حیات پیامبر اسلام (ص) که ۶۳ سال و چند ماه بوده است، ۵ روز مهمترند؛ ۱-ولادت پیامبر اسلام (ص) که ما سالانه آن را جشن میگیریم. ۲-روز بعثت ۳-روز هجرت ۴-روز وفات ۵-اسرا و معراج
این بزرگوار در سال ۵۷۰ میلادی بدون حضور پدر متولد شد و به یتیمی در منزل جدش عبدالمطلب و عمویش ابوطالب و همسرش خدیجۀ کبرا زندگی کرد. در سن ۳۶ سالگی خلوت را برگزید و در سال ۶۱۰ میلادی بعد از گذشت ۴۰ سال از عمر مبارکش حضرت جبرئیل آمد و فرمود: یا محمد «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» بخوان به نام پروردگارت؛ محمد فرمود: من درس نخواندهام و بیسواد هستم و کسی را نداشتهام به من درس بیاموزد. برای بار دوم فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» و حضرت فرمود: من بیسوادم. برای بار سوم محمد را در آغوش گرفت و ۵ آیه ابتدایی سورۀ علق را برایش خواند «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ» بعد از خواندن این آیات تغییراتی در حضرت (ص) ایجاد شد.
پیامبر بزرگوار ما (ص) به منزل آمد و میخواست استراحت کند، دوباره همان مأمور آمد و فرمود: «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» ای کسی که خود را در لحاف پیچیدهای، بلند شو، خواب و استراحت تمام شد. باید آستینها را بالا بزنی و از این تاریخ اسلام و دین را به تمام بشریت ابلاغ کنی.
این بزرگوار ۱۳ سال در مکه زحمت کشید و مورد آزار و اذیت قرار گرفت، شاگردانش را شهید کردند و یارانش را در قبال گفتن لا اله الا الله و محمدٌ رسولالله مجبور به ترک وطن نمودند و به مدینه و حبشه هجرت کردند. کافران معتقد بودند گفتن این جمله یعنی فساد و زنا و قتل و غارت و رباخواری ممنوع است. لذا خود را در خطر میدیدند و نمیخواستند تسلیم این پیام شوند.
در سال ۱۲ بعثت که بسیاری از یاران رسولالله به حبشه و مدینه هجرت کرده بودند، سه مصیبت بزرگ بر پیامبر ما (ص) وارد شد. ۱-عمویش ابوطالب که حامی سیاسی و اجتماعیاش بود، فوت کرد ۲-حامی عاطفی و مالی پیامبر اسلام (ص) همسر گرامیاش حضرت خدیجۀ کبرا فوت نمود. ۳-بعدازاینکه در مکه اجازۀ صحبت نیافت، به طایف هجرت فرمود به این امید که بتواند در آنجا اسلام را گسترش دهد اما مردم طایف با آن حضرت برخورد بیادبانهای داشتند و ایشان را سنگباران کردند و بدن مبارکش زخمی شد.
بعد از خروج از شهر طایف درجایی خوابید و در وقت سحر که دعا مستجاب میشود، با قلبی محزون و ناراحت دستها را بهسوی آسمان برد و فرمود: «اللهُمَّ إلَیکَ أشکو ضَعفَ قوَّتي» خدایا به تو پناه میبرم از اینکه ازلحاظ جسمی و فکری در سختی و تنگنا قرار گرفتهام. «إِنْ لَمْ یَکُنْ بِکَ عَلَیَّ غَضَبٌ فَلا أُبالي و لکِن عافیَتکَ أوسَعوا» همۀ مصائب و اهانتها را قبول میکنم به شرطی که تو از من ناراحت نباشی پروردگارا رحمت تو وسیع است از آن رحمت خود سهمی را به من عطا فرما تا به آرامش برسم.
بعد از مدتی به جهت دلجویی، خداوند متعال پیامبر اسلام (ص) را به سفر اسرا و معراج دعوت کرد. قرآن کریم میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» برای دلجویی و تقویت و نشان دادن قدرت پروردگار، در یکی از شبها پیامبر و سفیر خود را از زمین مکه به زمین فلسطین دعوت کردیم و در سورۀ نجم میفرماید: «وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَىٰ عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ» و از مسجدالأقصی هم طی یک سفر زمین به آسمان وی را به اعلا علیین و سدرة المنتهی بردیم.
ما مسلمانان بهعنوان مؤمن به این واقعه ایمان داریم و کاری به افرادی که نقد میکنند و میگویند این کار در خواب بوده نبوده، نداریم. ما معتقدیم که اسرا و معراج جسمی بوده و در یکشب از مکه به مسجدالأقصی و از مسجدالأقصی به اعلاعلیین و سدرة المنتهی صورت گرفته است.
دو روز پیش در جلسهای که بهعنوان بعثت در سپاه برگزار شد، خدمت دوستان عرض کردم در سال ۱۴۴۵ هجری قمری قرار داریم. یک سال قبل از هجرت پیامبر اسلام یعنی ۱۴۴۶ سال پیش پیامبر عزیز ما (ص) به سفر اسرا و معراج رفت و خداوند متعال بهواسطۀ این بزرگوار، مسجدالأقصی را به مسجدالحرام وصل نموده است. خاک فلسطین و مسجدالأقصی متعلق به مسلمانان است. امروز اگر اسرائیل و آمریکا و همراهان آنها نزدیک به ۲۸ هزار مسلمان فلسطینی و غزهای را شهید میکنند، به این دلیل است که شعار میدهند قدس و فلسطین از آن ما مسلمانان است. پیامبر عزیز ما در یکشب به قدس آمد و سپس بعدها خلفای راشدین با مصلحت خود آمدند و قدس را در اختیار گرفتند و صلاحالدین ایوبی قهرمان مسلمان کرد توانست قدس را از دست صلیبیها نجات دهد. امروز گناه مردم غزه چیست که در زمین خودشان هر روز بمباران میشوند و زنان و کودکان و مردان آنان شهید میشوند؟
تاریخ را نگاه کنید، در جنگ جهانی دوم وقتیکه در فلسطین اشغالی صهیونیستها را سرشماری کردند، تعدادشان به هزار نفر نمیرسید حال طبق آمار خودشان جمعیت صهیونیست فلسطین اشغالی ۷ میلیون نفر است که از این ۷ میلیون نفر ۲۵ درصد مسلمان و ۵ درصد هم متفرقه هستند و جمعیت یهودیان به ۶ میلیون نفر هم نمیرسد اما در اثر تفرقۀ ما مسلمانان که حدود دو میلیارد نفر هستیم، یهودیان با ما بازی میکنند.
بحث دوم: توصیهای از پیامبر اسلام (ص) در خصوص تربیت اولاد
رسول گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «أدِّبوا أولادَكُم على ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبيِّكُم و حُبِّ أهلِ بَيتِهِ و قِراءةِ القرآنِ» به فرزندانتان سه خصلت را بیاموزید تا در زندگی دچار اشتباه نشوند؛
۱-محبت و حب رسولالله (ص) که زحمت زیادی کشید تا دین را به اینجا رساند.
۲- حب و دوستی اهلبیت پیامبر اسلام، البته باید عرض کنم آقایان اهل تشیع اهلبیت را محدود میکنند ولی ما اهل سنت و جماعت به آن توسعه میدهیم و همسران رسولالله (ص) و فرزندان حضرات جعفر و حمزه را نیز جزو اهلبیت میدانیم و معتقدیم بهواسطۀ آنان بود که پیامبر اسلام توانست اسلام را در شبهجزیرۀ عربستان پیاده کرد و در مسجد مدینه شاگردانی را تربیت نمود که اسلام را به تمام نقاط معمورۀ آن زمان رساندند.
۳-خواندن و قرائت قرآن کریم چون تا قرآن در میان شما باشد عزیز و موفق خواهید بود و دشمن نمیتواند بر شما چیره شود.
بحث سوم: جملهای از سلف و بزرگان ما
سلف صالح ما میفرمایند: «الإخوانُ ثَلاثُ طَبَقاتٍ»؛ دوستان شما سهطبقه هستند :
«طَبَقَةٌ کالغَذاءِ لا یُستَغنیٰ عَنها» ما بدون بعضی از دوستان نمیتوانیم زندگی کنیم و دنیا و دین و مسئولیتهای ما در کنار این دوستان به نتیجه میرسد. اگر شما به جمعه نیایید، جمعه معنایی ندارد. اگر مسئولین ادارات کار نکنند و به وظیفۀ خود عمل ننمایند، مسئولیت آقای فرماندار معنایی ندارد. پس بعضی از افراد مثل خوراکاند و ما همیشه به آنان نیاز داریم.
«و طَبَقَةٌ کالدَّواءٍ یَحتاجُ الیهِ احیاناً» بعضی از دوستان هم مانند دارو هستند که در بعضی از اوقات به آنان نیاز پیدا میکنیم. الآن بحث انتخابات است. زمانی ما به خبرگان رأی دادهایم؛ دوست داشتیم یکی از نمایندگان خبرگان در طول این سالها به این مسجد میآمد و با مردم ما سلامعلیک میکرد و یا نماینده داشتهایم در طول دوران نمایندگی به ما سلام نکرده اما جمعی دیگر خود را کاندید کردهاند و میگویند: سلامعلیکم و از ما رأی میخواهند. امید است این دوستان مانند دوا برای جامعه مفید باشند.
«وَ طَبَقَةٌ کالدّاء لا یَحتاجُ إلیهِ أبَداً» بعضی از دوستان هم درد و مصیبت هستند و برای خود و خانوادهشان مضرند و ما هیچگاه به آنان احتیاج نداریم.
یادآوری اول: تذکر به خود و همفکرانم
باباطاهر همدانی میفرماید:
به گورستان گذر کردم کموبیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویشی به خاک بی کفن ماند
نه دولتمند برده یک کفن بیش
این عاقبت همۀ ماست پس قبل از آنکه به زیر خاک برویم، چیزی را برای قیامت خود بایگانی کنیم.
یادآوری دوم: ما و ۴۴ سال گذشته
۴۴ سال از عمر انقلاب گذشته و دو روز دیگر وارد چهل و پنجمین سال از عمر انقلاب میشویم.
۴۴ سال پیش در ایران انقلاب شد که در حقیقت عشق و علاقه و اللهاکبر و شادی را به ارمغان آورد. هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود در دیار ما در ۲۶ اسفند سال ۵۷ خبر دادند در سنندج درگیری در اطراف پادگان شروع شده است. یعنی از ۲۶ اسفند سال ۵۷ در منطقۀ کردنشین جنگ شروع شد و در ابتدای سال ۵۸ ما مقدمۀ جنگ دیگری را در پاوه دیدیم و در مرداد ۵۸ به مدت ۸ شبانهروز در پاوه جنگ بود ، ما هر گز جنگ مرداد ۵۸ پاوه را فراموش نمیکنیم.
یکی از دوستان در دو نوار کاست صدای یکشب از جنگ پاوه را ضبط کرده است که انسان از اینهمه سروصدا و شلیک اسلحه در آن شب تعجب میکند. هنوز آلام و آثار جنگ مرداد ۵۸ تمام نشده بود شهریور ۵۹ از راه رسید و به تحریک شرق و غرب ۸ سال صدام را به جان ما انداختند. ما در غرب در تیررس صدام و صدامیان بودیم و به انواع بلاها دچار شدیم. ۸ سال جنگ هم با شهدای بسیار و تخریب و ویرانی فراوان تمام شد.
هنوز در شهرستان ما به دلیل آثار جنگ بسیاری از روستاهای ما چون روستای دروله و روستای شوشمی و مرخیل نتوانستهاند به خانه و کاشانۀ خود بازگردند. بعد از جنگ نیز شاهد محاصرۀ اقتصادی دشمنان، ظهور داعش، جنگودعوای تندروی و منع حج و سفر به حرمین بودیم. والله دیشب از ساعت ۱۱ شب مکه مکرمه را به خانوادهام نشان دادم که جای یک نفر در اطراف کعبه نبود. گفتم به خدا باید آه بکشیم که چرا از این جمع دور هستیم.
کرونا هم آمد و دو سال ما را گرفتار کرد و ۶ ماه جمعه تعطیل شد و نتوانستیم در این مسجد نماز بخوانیم و به خاطر آنکه مردم مریض نشوند، جمعه را تعطیل کردیم. کرونا هم تمام شد و در سال ۱۴۰۱ شاهد اغتشاشات و اعتراضات در کشور بودیم که از ۳۹ شهر ایران شروع شد و عدۀ زیادی کشته شدند. شاید در شهری مثل شهر ما الحمدلله با درایت مسئولان خون از دماغ کسی نیامد ولی در جوانرود و سنندج و تهران و ... عدهای کشته شدند و ما غصه خوردیم.
الآن در موقعیتی هستیم اگر بررسی کنیم، از ۱۲ فروردین ۵۸ تاکنون ما مشکل داشتهایم. روز ۱۲ فروردین سال ۵۸ بنده برای صندوق روستای شمشیر تعیین شده بودم. ساعت ۱۱ شب جمعی به منزل ما آمدند و گفتند: نیروهای معاند تهدید کردهاند هر صندوقی را که به سمت نوسود برود، آتش میزنند و افراد همراه صندوق را هم به قتل میرسانند. گفتند: شما و جناب شیخ محمد را تعیین کردهایم شاید به احترام شما این کار را نکنند. شما دو نفر به سمت نوسود بروید. ما رفتیم اما در خروجی شهر پاوه به سمت نوسود نیروی مسلح معاند در یک جیب تا دوآب ما را تهدید کرد. از آن روز در منطقۀ ما آرامش نبوده است. امروز ما آرامش فکری نداریم و دشمنان با شبیخون فرهنگی قلب جوانان ما را نشانه رفتهاند. پس در یک جمله عرض میکنم از روزی که انقلاب پیروز شده است تا امروز مرزهای ما دچار مشکلات بودهاند. معهذا تا امروز آمدهایم و ایستادهایم و باید شاکر خداوند باشیم.
بنده امروز در خدمت شما هستم. اولاً خداوند متعال را شاکرم به ما صبر عطا فرموده ۴۴ سال است روی پای خود ایستادهایم.
یاد امام بزرگوار بانی جمهوری اسلامی و شهدای انقلاب اسلامی را گرامی میداریم و این عزیزان را هیچگاه فراموش نمیکنیم و برای مقام معظم رهبری نیز آرزوی توفیق و عزت داریم و امیدواریم دولت جناب آقای رئیسی هم موفق باشد. جملهای را هم به آقای حیدری فرماندار محترم عرض میکنم.
جناب آقای حیدری؛ بهدقت به سخنرانی شما گوش دادم دستت درد نکند ولی خدا را شکر در طول سال ۱۴۰۲ حتی یک ریال را برای کار فرهنگی و دینی خرج نکردهاید و نفرمودید در طول یک سال برای مسجدی سنگی را روی سنگی گذاشتهایم یا در مسجدی کلاس قرآن تشکیل دادهایم و یا به یک کار فرهنگی کمک کردهایم.
امروز هجمه به جمهوری اسلامی هجمۀ فرهنگی است. دولت قبلی اصلاحطلب بود و اصلاحطلبها در کار فرهنگی هزینه نمیکنند، اما این دولت اصولگراست باز هم پول هزینه نمیکند. چرا ۴ میلیون تومان برای امورات فرهنگی هزینه نمیکنید؟ اینهمه برای کارهای اجتماعی هزینه میکنید چه اشکالی دارد مبلغی را هم به کارهای فرهنگی اختصاص دهید؟ امروز جنگ با ما جنگ فرهنگی است نه جنگ مسلحانه.
انشاءالله در سال جدید شاهد هزینه برای مسائل دینی و فرهنگی هم داشته باشید؛ از زحمات آقای فرماندار و همکاران ایشان ممنونیم
امروز هم آقای ترکمانه همراه جمعی از قاریان مشهور و استاد بینالمللی آقای مهدی عادلی که چند آیه از قرآن کریم را قبل از خطبه برای ما به زیبایی تلاوت کردند، به مناسبت دهۀ فجر مهمان ما هستند. از طرف خود و مردم شریف پاوه به این عزیزان خوشآمد عرض میکنم.
بهعنوان آخرین جمله توصیۀ بنده این است روز ۲۲ بهمن امسال هم ما را همراهی بفرمایید و در این راهپیمایی حضور سبز داشته باشید.
مجدداً عرض میکنم ما در طول این ۴۴ سال در مرز آرامش نداشتهایم الآن پی میبرم چرا امام سجاد (ع) برای مرزداران دعا کرده و فرموده است: خدایا به مرزداران صبر و استقامت و آگاهی عطا و از بلا محفوظ فرما.
کسی که در تهران زندگی کرده مانند ما مرزداران دچار مشکل نبوده است چون از ۲۶ اسفند سال ۵۷ جنگ در منطقۀ ما شروع شد و در ۱۲ فرودین ۵۸ اجازه نمیدادند به جمهوری اسلامی رأی بدهیم و در مرداد ۵۸ جنگ مرداد پاوه را به مردم ما تحمیل کردند و در شهریور سال ۵۹ صدام جنگ ۸ ساله را علیه ملت ما شروع کرد.
بنده یکبار خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و عرض کردم مردم اصفهان و یزد و سمنان تنها فرزندان خود را از دست دادهاند ولی ما در جنگ علاوه بر فرزندانمان، خانهها و باغات و اموال خود را از دست دادهایم و زمینهایمان مینگذاری شدهاند و نسبت به مرکزنشینان ضربات بیشتری دیدهایم.
امیدواریم مسئولین محترم حداقل چشمی به این مردم داشته باشند چون چشم به این مردم چشم به انقلاب است.
والسلامعلیکم و رحمةالله و برکاته
• لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
• نظرات شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت منتشر خواهد شد.
• در صورتی که نظر شما نیاز به پاسخ دارد، پاسخ خود را در ذیل همان موضوع دنبال فرمایید.
• از نوشتن دیدگاهایتان با حروف فینگلیش جدا" خودداری کنید .