«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه
«ماموستا» پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه پاوه

کلاس تاریخ

از آذرماه سال 1386 تاکنون سه شنبه هر هفته بعد از نماز عشاء مسجد قبای شهر پاوه شاهد حضور بیش از 250 نفر از علاقمندان مباحث دینی ، اخلاقی است. در این شب ها به تناسب زمان توسط حاج ماموستا ملا قادر قادری هر شب دو درس ارائه میشود یک درس تفسیر قرآن کریم و درس دیگر سیره نبوی ، تاریخ اسلام ، تاريخ انبيا و قصه هاي قرآني ،  است .

در این بخش درسهای مربوط به سیره نبوی و تاریخ اسلام ، تاريخ انبيا(ع) و قصه هاي قرآن ارائه شده در این کلاسها را جهت استفاده دوستداران و علاقمندان به تاریخ درج میکنیم. باشد که مورد رضایت حی سبحان و استفاده شما دوستان عزیز قرار گیرد و. انشاء الله 

كلاس تاريخ در تاريخ 4مرداد ماه 1390 با پايان دور اول كلاسها در سال 1390 ،‌ پايان يافت و مقرراست در دور جديد در كنار درس تفسير قرآن ، درس جديدي ارائه شود


**************************


مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس هفدهم

تاریخ : 28/12/86

موضوع  درس :

ادامه غزوه بنی المصطلق

 

توضیح درس :

در درس قبل به علت شروع و انگيزه و همچنين توفیق مسلمانان در غزوه بنی المصطلٍق اشاره کردیم و عرض شد با تــوجه به توفیقات مسلمانان ، منافقین حاضر در جبهه نبرد به شدت عصبانی شـدنــد و به دو شیوه در صدد تضعیف اراده یاران صادق رسول خدا و تشویش فکر پیامبر رحمت در آمدند ، شیوه اول ایجاد فتنه قومی و اختلاف منطقه‌ای و صنفی بین مهاجرین و انصار با شعار یا للمهاجرین و یا للانصار ، مقدمه جنگ خونینی بین مهاجرین ، شاگردان رسول الله (ص) و انصار حامیان دین خداوند را فراهم کردند و زمانی این طرح نفاق با حکمت و اقدام پیامبر اسلام (ص) خنثی گردید طرح دوم اجرا گردید و منافقین توطئه افک و افتراء نسبت به همسر پاک و زوجه گرانقدر رسول گرامی را طی برنامه خاصی طراحی نمودند و اینک اصل ماجرا و شیوه دوم طراحی شده جهت استحضار و اطلاع .

حسب آنچــه در تاریخ و سیره نبوی آمده است در غزوه بنی مصطلق دو نفر از همسران رسول الله به نامهای ام سلمه و عائشه (رض) پیامبر اسلام (ص) را همراهی کردند و در زمان برگشت و در حین حرکت به مدينه با توجه به خستگی و دوری راه و گرمای شدید در محلی خیمه زدند و شب هنگام خیلی زود حرکت به مدینه را شروع کردند ، قبل از حرکت حضرت عائشه (رض) به قصد قضای حاجت از کاروان خارج شد و در مسیر راه فهميد زیور آلات وی مفقود گردیده و زمان برگشت در محل استراحت زیور آلات را ندید و مجدداً به محل قضای حاجت برگشت شاید زیور آلات خویش را پیدا کند در فاصله رفت و برگشت کاروان حرکت کرده بود و مسئول کجاوه حضرت عائشه (رض) بدون تحقیق کجاوه را بر پشت شتر نهاد و در جلو شتر راه میرفت و تصورش این بود که زوجه رسول الله (ص) در کجاوه است و سوار شتر و با توجه به صغر سن و وضع جسمانی و مستور بودن کجاوه و مسئله حجاب زنان در عصر نبوت کمترکسی به خود اجازه ميداد به شتری که حضرت عائشه بر آن سوار بود نظر کند و غفلت نگهبان شتر باعث شد کاروان تا نزدیک ظهر هیچگاه به محموله شتر نگاهی نکردند . و زمانی حضرت عائشه همراه صفوان فرزند معطل مخبرکاروان را دیدند انظار و اذهان همه متوجه حادثه شد و هر کس از خود سوال میکرد یعنی چه و همراهی عائشه و صفوان  پديده‌ جديدي شد و این قصه جای سوال شد و زمينه شايعه‌ فراهم شد.

حضرت عائشه حسب حدیث صحیح به روایت امام بخاری چنين ميفرمايد : « زمانی که به محل کاروان برگشتم خود را تنها دیدم و شب تاریک بود و از مسیر کاروان بی اطلاع بودم به فکر افتادم بهترین راه این است در محل استراحت کنم که به محض طلوع آفتاب مسئول شتر و کاروان موضوع را خواهند فهمید و به دنبالم می‌آیند » . در حدود طلوع آفتاب صفوان که مخبر قافله و در چند کیلومتری عقبه کاروان نگهبان و دیده بان بود به محل رسید و محل کاروان را بررسی کرد که شاید وسایلی از کاروان به جا مانده باشد ، یکدفعه انسانی را دید در حال استراحت و خواب فوراً جلو رفت و حضرت عائشه را شناخت و از ماجرا مطلع و بدون فوت وقت عائشه را بر شتر خود سوار و به دنبال کاروان به راه افتادند ، در نزدیکی ظهر به کاروان رسیدند و کاروان با مشاهده عائشه و صفوان دچار تحیر شدند حضرت عائشه می فرماید: زماني صفــوان مرا دید گفت « انا لله و انا الیه راجعون » و والله ما تکلمنا بکلمه و لا سمعتُ منه کلمه غیر استرجاعه ( قسم به خدا باوی صحبت نکردم و غیر از کلمه استرجاع مطلبی از صفوان نشنیدم ) .

معهذا عبد الله بن ابی سلول رئيس منافقان همراه سه نفر، دو مرد و یک زن به نامهای مِسطح و حسان و حنتمه با برنامه ویژه ای شروع به افتراء کردند و در بین مردم شایع نمودند که همراه شدن صفوان و عائشه عمدی و به خاطر مسائل خلاف اخلاق بوده است و قصه افک را شایع کردند و به محض وصول به مدینه شایعه را بزرگ و مسئله را به تمامی خانه ها رساندند ، حضرت عائشه فرموده است : به محض رسیدن به مدینه مریض و بستری شدم و هیچ اطلاعی از قضیه افک نداشتم ولی هرروز پیامبر اسلام را نسبت به روز قبل کم لطف تر می دیدم یک روز از پیامبر اسلام اجازه گرفتم به منزل پدرم مراجعت و در منزل پدرم استراحت کنم بدون هیچ مخالفتی اجازه فرمودند و بیش از یک ماه از غزوه بنی مصطلق و مریضی‌ام گذشت یک شب همراه امُ مِسطح به قصد قضای حاجت به خارج منزل رفتم در مسیر راه مادر مسطح به فرزندش اهانت کرد و دشنام داد حضرت عائشه ناراحت شد و فرمود: « مسطح از اصحاب بدر است اهانت به ایشان روانیست »ام مسطح گفت مگر از قضیه مسطح و همفکران وی اطلاع ندارید گفتم خیر ، کل ماجرا را برایم بیان کرد ناراحتی و مریضیم دوبرابر شد و آن شب تا صبح گریه کردم. و در این مدت پیامبر اسلام با چند نفر از اصحاب و یاران و رفقاء زندگی حضرت عائشه در خصوص حضرت عائشه سوال و تحقیقاتی فرموده بود بعضی گفته بودند یا رسول الله (ص) عائشه همسر شماست و همسر شما بری از هر اتهامی است و بعضی گفته بودند چرا ناراحت هستید قحط النساء که نیست ! و زنان همکار وی شهادت داده بودند غیر از خیر چیزی از وی ندیده اند.

 حضرت یک روز روی منبر رفت و فرمود « احدی در اثر افک و افتراء موجب ناراحتی من و خانواده‌ام شده است والله  من صفوان را فردی صالح و زوجه خود را طاهر و پاک میدانم آیا از بین شما کسی نیست جلو این همــه ناروائی و افتراء را بگیرد»

یک دفعه سرو صدا و غوغایی در مسجد برپا شد سعد بن معاذ گفت اگر آنکس روح شما را آزار می دهد از مهاجرین است و یا انصار اجازه فرمایید تا گردنش را با شمشیر بزنیم ، پیامبر اسلام با حسرت و آهی اجازه برخورد فیزیکی را نداد و غوغا و سرو صــدای مسجــد را آرام کرد سپس عازم منزل ابوبکر صدیق (رض) شد و بعد از یک ماه برای بار اول  ازحضرت عایشه عیادت فرمود و با حضور والدین مکرمش پیامبر اسلام برای اولین بار ماجرای افک را از وی سوال کرد حضرت عائشه به پدر و مادرش گفت شما جواب بدهید ابوبکر صدیق و مادرش خانم ام رومان گفتند ما جوابی نداریم حضرت عایشه فرمود « من میدانم تبلیغات سوء شماها را نسبت به من دچار شک و گمان کرده‌ است تا جایی که اگر بگویم بی گناهم شاید برای شما باور کردنی نباشد  و اگر بگویم گناهکارم شاید شما فوراً با توجه به جو حاکم باور کنید اما خداوند متعال شاهد و گواه است که من بی گناهم و فقط شعار حضرت یعقوب (ع) را به صلاح خود و شماها می دانم « فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون » و بعد از این جمله عائشه محل را ترک و در گوشه‌ای از منزل خود را زیر لحافی کرد در این میان و با فاصله کمی از گذشت جلسه از آسمان و از اعلا علیین و از جانب خداوند نازل کنـــنده قرآن ، آیاتی در تبیین حادثه و کشف واقعه و برائت عائشه و کذب اتهام وارده نازل شد و خداوند بزرگ و غفار و ستار اعلام فرمود : « ان الذین جاءو بالافک عصبه منکم الی آخر الایه ... » افتراء کنندگان جمعی از خودتان هستند از آیه 11 سوره نور تا آیه 20 جمعاً ده آیه در خصوص پاکی حضرت عائشه (رض) نازل شد و حضرت آنرا بالاي منبر برای یارانش تلاوت و سپس 3 نفر از فراهم کنندگان را به نامهای مسطح بن اثاثه و حسان بن ثابت و حنتمه بنت جحش را به اتهام افترا، و نسبت زناي بدون دلیل و سند هریک هشتاد ضربه تازیانه زد. و بلحاظ برنامه خاص خود از ضرب شلاق عبدالله بن ابي چشم پوشي نمود !

 

نتیجه درس :

1-از نظر فقهی در غزوه بنی المصطلق حضرت (ص) اجازه عزل و جلوگیری از اولاد و تنظیم خانواده را صادر فرمود.

 

2- از نظر دینی و اخلاقی تعصب و بیان مطالب نژاد پرستانه و بروز فتنه قومی ، محکوم و پیامبر اسلام فتنه نژادپرستی را از دسایس شیطان معرفی فرمود .

 

3- از نظر تربیتی برای رهبران دینی هر نوع انتساب اتهام و تبلیغ سوء و افتراء نسبت به شخص رهبرونزدیکان وی امکان پذیر  است تحمل و صبر و توکل به خدا بهترین درمان است و حادثه افک برای بیت نبوت و بیت ابوبکر صدیق از این نمونه ها است .

 

4- از نظر عقیدتی آنچه مسلم است جریان افک و قطع وحی در حدود بیش از یکماه بدون رضایت و مشیت الهی نبوده و نتیجه اصلی آن این است که پیامبران هم بشرند اما به نسبت سایرین ممتازند و مختار و باید فهمید آگاهی و دانش و حدود برنامه نبوت و رسالت آنها محدود و تمامی توان و قدرت آنها در اختیار خداوند علیم و حکیم می باشد .

 

5- در باب حدود باید بدانیم افتراء و اتهام زنا به دیگران یک جرم خطرناک است و در صورت عدم ثبوت 80 تازیانه شرعی به مرتکب آن زده خواهد شد اللهم احفظنا یا رب العالمین . و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و صحبه و ازواجه خاصه السیده الطاهره عائشه (رض) .

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس شانزدهم

تاریخ : 21/12/86

موضوع  درس :

 1- بحث غزوه و درگیری ذات الرقاع               2- غزوه بنی مصطلق

 

توضیح درس :

چند ماهی از سال چهارم هجرت گذشت به پیامبر اسلام خبر رسیدکه طایفه بنی ثعلب قصد جمع آوری نیرو  و هجوم به مدینه را دارندپیامبر اسلام (ص)ابوذر غفاری را در جای خود در امر نماز و اداره مسجد تعیین  فرمود و سپس همراه جمعی در حدود 400 نفر از مهاجرین و انصار (رض) بقصد رساندن پیام دین و توجیه دشمنان  به منطقه نجد و محل شهادت 70 نفر از یاران مظلوم و قاری القرآن رفت ، قبل از رسیدن سپاه اسلام به منطقه مردان قوم همگی از ترس غدر خود محل را ترک و تنها زنان باقی مانده بودند جمعی به محل سکونت آنان مراجعت و چند نفری از زنان را با خود به جهت تحقیق و بررسی آوردند و با شنیدن این خبر مردان قبیله که به کوهها پناهنده شده بودند در اطراف سپاه اسلام جمع شده بودند وتا حدی ترس و واهمه مستولی شد حضرت (ص) در وقت نماز با توجه به اوضاع خاص محل نماز را به صورت صلاه الخوف اقامه نمود و قوم ثعلب مقاومتی نشان ندادند وبدون در گیری و نزاع خاصی به مدینه منوره برگشتند قابل ذکر است رقاع نام درختان خاصی است و ذات الرقاع یعنی دارا و صاحب درختان رقاع .

غزوه بنی المصطلق

بنی المصطلق نام طایفه کوچکی بود از طایفه بزرگ خزاعه که در منطقه مُِریسیع در حوالی جحفه بین مکه و مدینه زندگی می کردند در شعبان سال پنجم هجری به پیامبر اسلام (ص) خبر رسید که بزرگ قوم بنی المصطلق به نام حارث خزاعی جمع زیادي از ابناء طایفه اش را جهت مبارزه با اسلام و رسول الله (ص) جمع آوری و قصد حمله به مدینه را دارد ، پیامبر اسلام (ص) زید بن حارثه را در جای خود به جهت اقامه نماز و اداره مسجد و شهرتعیین فرمود و همراه جمعی از مهاجرین و انصار (رض) عازم محل شد و از بین همسران خود حضرات عائشه و ام سلمه (رض) را همراه خود برد ، پرچم مهاجرین را به حضرت ابوبکر صدیق (رض) و پرچم انصار را به دست سعد بن عباده سپرد و به محض رسیدن به محل درگیری شروع شد یکی از اصحاب شهید و بسیاری از مشرکین کشته و اسیر شدند و نتیجه به نفع مسلمانان تمام شد در این غزوه جمعی از منافقین شرکت کرده بودند و توانستند فتنه ها و ترفندها و آشوب برپا کنند از جمله در بالای چشمه مریسیع ، غلام حضرت عمر (رض) به نام جهجاه بن سعید با احدی از انصار به نام سنان بن وبر جهنی درگیر شدند ، جهجاه فریاد  یا مهاجرین و سنان فریاد یا انصــار را سر زدند ، عبدالله بن ابی رئیس منافقین به طرفداری از سنان انصاری شروع به بیان مطالب ناصوابی کرد از جمله گفت : ما مانند آن قصه مشهور هستیـــم که معـــروف است « سمن کلبک یاکلک » یعنی سگت را چاق کن تا شما را بخورد و قسم به خدا به محض برگشت به مدینه ما اهل شرف مدینه ضعیفان و ذلیلان را اخراج خواهیم کرد مراد وی به ذلیل و ضعیف پیامبر اسلام و مهاجرین بود ، جمله عبدالله بن ابی به گوش مهاجرین رسید حضرت عمر (رض) خدمت پیامبر اسلام (ص) رفت و فرمود اجازه فرمایید یکی از مهاجرین سرش را از بدن جداکند حضرت (ص) موافقت نکرد فرمود صحیح نیست فردا شایع خواهد شد محمد (ص) اصحاب خود را به قتل می رساند معهذا پیامبر اسلام خیلی ناراحت شد در یک وقت نامناسب محل را ترک و به طرف مدینه به راه افتاد یک شبانه روز بدون وقفه به راه خود ادامه داد در این فاصله سوره منافقون نازل و به منافقین اعلام شد  « العزه لله و لرسوله و للمومنین و لکن المنافقین لا یعلمون »

و چون یک شبانه روز استراحت نکرده بودند شب بعد همگی به خواب رفتند و هنوز هوا تاریک بود محل را ترک کردند.  فتنه دوم منافقین افک و افتراء نسبت به ام المومنین حضرت عائشه (رض) بود زمانی که کاروان در تاریکی شب راهی مدینه شد حضرت عائشه از کاروان عقب افتاد و زمانی خود را تنها دید به خواب رفت وقتی که هوا روشن شد نگهبان و مخبر قافله به نام صفوان سلمی به محل رسید ، عائشه را دید ناراحت شد و ماجرارا پرسید  و حضرت عائشه علت تاخیر خود را بیان کرد ، صفوان مودبانه عائشه را بر شتر خود سوار کرد و آرام آرام به دنبال نیروها رفتند و در حدود ظهر به قافله رسیدند عبدالله بن ابی رئیس منافقین زمینه افک را علیه حضرت عائشه  فراهم نمود و جریان در شهر مدینه پیچید و بیت نبوت و منزل خلا فت مورد هجوم بی رحمانه دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه قرار گرفت ( توضیح و نتیجه این قسمت به درس بعد موکول میشود)

 

نتیجه درس :

1-با توجه به فراست و هشیاری پیامبر بزرگوار اسلام(ص) که در برابر اقدام قوم بنی ثعلب و بنی المصطلق فوراً اقدام نمود بر ما لازم است همواره هشیار باشیم و اقتدار خود را حفظ و قبل از اقدام دشمن باید اقدام خائنانه آنها را خنثی نمائیم و الا مغلوب خواهیم شد .     

 

2- چون در غزوه ذات الرقاع نماز خوف اقامه شد طریق و شیوه آنرا به عنوان نتیجه سفر ذات الرقاع عرض میکنم . عنایت به اینکه نماز جماعت و امامت رسول الله (ص) در نماز هردو مهم بوده اند در زمانی که دشمن در طرف قبله نیروهای مسلمانان مستقر بوده است مسلمانان نماز جماعت را به دوشیوه اقامه کرده اند.

الف) گروه اول با پیامبر اسلام (ص) دو رکعت اول را با جماعت اقامه میکردند و با نیت خروج از نماز جماعت از جماعت جدا می شدند و دورکعت باقیمانده را با عجله می خواندند و فوراً سلام نماز را می دادند و در جای گروه بعدی مسلحانه نگهبانی می دادند و گروه با قیمانده در رکعت سوم یا چهارم به پیامبر اسلام (ص) اقتدا میکردند و سپس  بعد از سلام پیامبر اسلام (ص) بقیه نماز خود را فرادا می خواندند .

ب) شیوه دوم گروهی با پیامبر اسلام جماعت را شروع و در تشهد و التحیات دوم اگر نماز چهار رکعتی یا سه رکعتی بود قبل از سلام پیامبر اسلام با نیت خروج از جماعت خارج و از جماعت فارغ می شدند و پیامبر اسلام (ص) مقداری تشهد و التحیات را طولانی میکرد تا گروه دوم اسلحه ها را به گروه اول تسلیم می کردند و همگی اقتداء و با سلام پیامبر اسلام آنها بقیه نماز خود را فرادا می خواندند و مهمترین بخش این درس اهمیت جماعت در اسلام و امامت شخصیت رسول الله (ص) است .       

 

                         

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس پانزدهم

تاریخ : 14/12/86

موضوع  درس :

1- قضیه یوم الرجیع          2- بئرمعونه          3- غزوه بنی نضیر

 

توضیح درس :

مقدمه : رجیع نام آب و چشمه ای بوده است در بین منطقه عسفان و مکه که محل زندگی قوم هذیل بوده است. و بئر معونه محل زندگی طایفه ای از اعراب در حوالی نجد بوده است و بنی نضیر طایفه‌ای بودند يهودي در نزدیکی قباء ، حلیف و هم پیمان پیامبر اسلام (ص) و هریک از این سه موضوع بحث جداگانه ای دارند که در ذیل به شرح و توضیح آنها خواهیم پرداخت .

 

1-قضیه یوم الرجیع

حسب آنچه در احادیث و سیره نبوی آمده است بعد از واقعه احد و در آخر سال سوم هجری ، جمعی از طایفه عُضَل و قاره که اظهار اسلام و تبعیت داشتند به خدمت پیامبر اسلام (ص) آمدند و درخواست چند نفر قاری و معلم قرآن نمودند به جهت تعلیم افراد طایفه خود و قوم لحیان ، پیامبر اسلام (ص) با پیشنهاد موافقت نمود و 6 نفر از بهترین قاریان قرآن را به سرپرستی حضرت عاصم بن ثابت (رض) به محل فرستاد که در محلی به نام رجیع آنان را محاصره و 4 نفر از آنان شهید و 2 نفر دیگر به نامهای خبیب بن عدی و زید بن دثنیه اسیر و به مشرکان مکه در مقابل ثمن ناچیزی معامله کردند و مشرکان مکه در مدت 2ماه محرم و صفر آنان را شکنجه و آزار دادند و در ماه ربیع الاول سال چهارم هجری در تنعیم شهید کردند و قبر منور آنها در کنار جاده مکه- مدینه محفوظ است.

2- بئر معونه:

در ماه صفر سال چهارم ، چهار ماه بعد از واقعه احد و چند ماه بعد از جنایت قوم عضل و قاره و لحیان و به دنبال حادثه دردناک رجیع ، ابو براء عامر بن مالک عامری، خدمت پیامبر اسلام (ص) آمد و مدعی شد اسلام را قبول کرده  و خیلی ظاهر سازی نمود و درخواست کرد چند نفر قاری القرآن و معلم آگاه به جهت تعلیم افراد قبیله اش به میان طایفه وی اعزام فرماید .، پیامبراسلام (ص) جنایت یوم الرجیع و جنایت به شهادت رساندن معلمین قرآن را متذکر شد و اعلام تردید نمود . عامر بن مالک ، اعتماد و اطمینان داد و چون در علم الهی شهادت این افراد تحقق یافته بود پیامبر اسلام (ص) در حرکت به مشهد شهیدان همراهی و اجازه فرمود 70 نفر از قراء لایق و معلم قرآن به نجد عازم شوند . امریه رسول الله (ص) به افراد ابلاغ و عازم محل شدند  و در محل بئر معونه آنان را محاصره و همه را به شهادت رساندند به غیر از یک نفر به نام  عمروبن امیه و شهادت این جمع شدیداً پیامبر اسلام را محزون و ناراحت و علیه آنان دعا کرد .

 

3- غزوه بنی نضیر

عمرو بن امیه که از جنایت و غدر بئر معونه نجات یافته بود در مسیر با دونفر از مشرکین مواجه شد ، تصور کرد از طایفه بنی عامرند و به انتقام دوستانش هر دو نفر را به قتل رسانید و سپس مشخص شد اشتباه کرده است و پیامبر اسلام (ص) پا در میانی کرد و قرار شد دیه آنان را پرداخت نماید و به جهت جمع آوری دیه دونفر مورد اشاره در ماه ربیع الاول سال چهارم هجری روز شنبه عازم قباء شد و بعد از دو رکعت نماز در مسجد قباء همراه چند نفر به میان طایفه بنی نضیر رفت ، در سایه دیواری نشست و علت سفر را بیان فرمود و اظهار داشت شما حلیف و هم پیمان ما هستید در قضیه جمع آوری دیه ما را مساعدت نمائید ، به ظاهر قبول کردند و سپس به پیامبر اسلام غدر و خیانت نمودند و تصمیم گرفتند احدی را به نام عمرو بن جحاش بفرستند بالای دیواري كه پيامبر اسلام در زير آن نشسته بود رفته و سنگ سنگینی را با یک ضربه شدید برسر پیامبر اسلام (ص) وارد کند و کار او را یکسره نمايد ، خداوند  متعال مکر یهود بنی نضیر و نقشه آنها را افشاء و خنثی نمود و به پیامبر اسلام (ص) اطلاع داد که محل را سریع ترک کند ، پیامبر  اسلام (ص) فوراً و بدون اظهار نظر محل را ترک و در مسیر راه مدینه موضوع را برای همراهان توضیح داد و به محض وصول به مدینه اعلام آماده باش فرمود و به طایفه بنی نضیر  خبر فرستاد محل را ترک و یا آماده باشند برای رویارویی   ، یهود بنی نضیر با توطئه و تحریک منافقین مقاومت کردند و در نهایت آنان را محاصره و بعد از چند روز مقاومت همگی را اخراج و منطقه را از لوث خائنان و غدر کنندگان به امر خداوند پاک کرد ، توضیح و تفسیر و شرح واقعه در سوره مبارکه حشر ذکر شده است .

 

نتیجه درس :

1-دعوت و تبلیغ دین و کار فرهنگی ، صبر و خون و شهادت را لازم دارد .

 

2-بعد از حادثه شهادت قراء در بئر معونه پیامبر اسلام (ص) به شدت ناراحت شد و مدت یکماه در قنوت نماز صبح علیه اهل غدر و خیانت یوم الرجیع و بئر معونه با ذکر نام دعا کرد ، در این قضیه درس تربیتی وجود دارد .

 

3- در شهادت حضرات خبیب و زید در تنعیم مکه درس ثبات و محبت و اخلاص و غیرت خاصی نهفته است باید مد نظر باشد. 

 

4- جمع آوری دیه و اصلاح ذات البین و دفاع از محروم و ضعیف از اخلاق رسول الله(ص) است خداوند این اخلاق را به همه ما عطافرماید انشاء الله .                               

                           

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس چهاردهم

تاریخ : 7/12/86

موضوع  درس :

1- عهد شکنی یهود     2- غزوه احد و نتایج آن

 

توضیح درس :

در درس یازدهم گفتیم پیامبر اسلام (ص) با یهودیان قراردادی امضاء فرمود که طرفین حقوق یکدیگر را رعایت کنند و به همدیگر تجاوز ننمایند و در صورت تجاوز ثالثي  به آنها حامی همدیگر باشند و مال و ناموس آنها محفوظ با شد . قریب به دو سال از تاریخ این عهدنامه و پیمان گذ شت، یک روز زنی مسلمان به بازار زرگران یهودی جهت خرید و معامله مراجعت و در کنار یک زرگر نیمه نشسته مشغول معامله بود یهودی کوشید به صورت وی نظر کند ولی زن عفیفه و مسلمان صورت خود را پوشاند ، یهودی مغرض دامن پیراهن زن مسلمان را گرفت و به طرف بالا بلند کرد و عورت زن مسلمان نمایان شد و حضار اورا مسخره کردند و زن مظلوم مسلمان داد و فریاد زد ای مسلمانان دارم هتک حرمت میشوم . یک مرد مسلمان در حوالی محل بود و به یهود هتاک حمله کرد و او را به قتل رساند و فیمابین مسلما نان و یهود نزاعی در گرفت و پیامبر اسلام (ص) قوم بنی قینقاع را محاصره کرد و به خاطر هتک حرمتی که انجام داده بودند و عهدی را که شکسته بودند آنها را از محل به منطقه اذرعات اخراج نمود. نكته قابل توجه اين است كه ما مسلمانان بايد دشمني یهود و حقد آنان نسبت به اسلام و حجاب زنان مسلمان و غیرت پیامبر اسلام و یاران وی را مد نظر داشته و فراموش نكنيم.

 

 قسمت دوم :‌ غزوه احد

اُحد نام کوهی است در شمال مدینه منوره ، سابقاً فاصله مدینه تا احد 3 کیلومتر بوده است وفعلاً جزء شهر مدینه است . قریشیان مشرک بعد از شکست مفتضحانه در بدر آنانکه به مکه برگشتند عهد کردند انتقام کشته شدگان خود را بگیرند. پول کاروان را به عنوان سرمایه و ابوسفیان را به عنوان فرمانده و سه هزار نیروی مجهز را آماده و عازم مدینه شدند.

فاصله مکه تا مدینه قریب به 500 کیلومتر است که به صورت پیاده و سواره حدود 10 روز در راه بودند تا به مدینه رسیدند.  پیامیر اسلام(ص) قبل از حرکت مشرکین از نیات و تصمیمات آنها باخبر شد و طی جلساتی با اصحاب خود مشورت فرمود: بعضی بر بقاء در مدینه رای دادند و اکثر به خروج از مدینه و در نهایت رأی دوم مورد قبول پیامبر اسلام قرار گرفت.

اسلحه کامل را پوشید و همراه یکهزار نفر در روز شنبه هفتم شوال سال سوم (یعنی در سی و نهمین ماه هجرت) از مدينه خارج شدند، در فاصله بین احد و مدینه عبدالله بن ابی منافق و همفکران وی که حدوداً 300 نفر بودند به بهانه های واهی به مدینه برگشتند . بازگشت و مخالفت این گروه منافق در روحیه مسلمانان اثر منفی گذاشت و پیامبر بزرگوار اسلام مسلمانان صادق را دلگرمی داد و همراه با 700 نفر از صادقین و مخلصین در زیر کوه احد خیمه زدند ( به نحوی كه مدینه در قبله آنها واقع شده بود) . سپس امر فرمود 50 نفر به فرماندهی عبدالله بن جبیر در بالای تپه‌اي که مشرف به دشت احد بود مستقر شوند و بدون دستور حق خروج از محل را ندارند و به این جمع رمات (تیر اندازان) و کوه محل استقرار آنها را جبل الرمات (کوه تیر اندازان) ميگویند. مشرکین در قسمت غربی کوه احد و خیمه گاه مسلمانان مستقر شدند ، جنگ نابرابری شروع شد در ابتداء مشرکین دچار شکست فاحشی شدند و به صورت عمد یا تاکتیک عقب نشینی کردند، به خیال تیراندازان ، جنگ به نفع مسلمانان خاتمه یافته است از تپه پایین آمدند و به دستور رسول‌الله(ص) و فرمانده‌شان ابن جبیر بی توجهی کردند ، سپاه کفر زمانی تپه  را خالی دیدند از پشت به مسلمانان حمله کردند و مسلمانان از دو جهت مورد هجوم قرار گرفتند و دچار شکست مهمی شدند و بیش از 70 نفر از آنان از جمله حضرت حمزه( سید الشهداء)شهید شدند و سیمای پیامبر عزیز ما زخمی و بدترین مصیبت را شاهد شدند .

 خبر شهادت پیامبر اسلام به مدینه رسید همه جا گریه و زاری و آه و فغان بود و در این فاصله منافقان بخصوص عبدالله بن ابی شروع به پخش شایعه و تشویش اذهان کردند و کفار هم به نفع خود شروع به شعار اعلی هبل ( پیروزی برای هبل ) کردند و مسلمانان شعار الله اعلی و اجل گفتند و ظاهراً جنگ به ضرر مسلمانان تمام شد ... فانا لله و انا الیه راجعون ....

 

نتیجه درس :

1-نباید هیچگاه حقد یهود نسبت به اسلام و قرآن و مسلمانان را فراموش کنیم بخصوص کینه یهود نسبت به حجاب زنان مسلمان و باید ما هم چون پیامبر اسلام و یاران باغیرتش نسبت به ناموس و حجاب خواهران دینی خود با غیرت و حساس باشیم .

 

 2- از روز تاریخ ولادت اسلام ، کفار و منافقین همواره دشمن اســـــلام بوده‌انــــد و این دشمنی ثـــابت و همیشگی است و لا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ...... آنان دست بردار نیستند تا شما را از عقیده دینی منحرف نکنند .

 

3- پیروزی نظامی بعد از توکل به خداوند ممکن نیست مگر در سایه حفظ تاکتیک و اطاعت و هشیاری آگاهانه .  

 

4- انسان نباید بعد از پیروزی مغرور شود ، غرور همواره عامل شکست بوده است . مسلمانان در غزوه بدر موفق شدند و بعضاً مغرور ولی دیدیم به سبب عدم رعایت نظم و دستور در احد شکست خوردند.

                            

 5- در غزوه احد دهها درس و عبرت وجود دارد. به یک نکته اشاره میکنم ، زمانی خبر شهادت رسول الله به مدینه رسید بسیاری از زنان مدینه خود را به احد رساندند یکی از این زنان نسیبه یا هند بود که خیلی ناراحت بود در احد خبر شهادت پدر و برادر و شوهرش را شنید مرتب می گفت : ترا به خدا محمد (ص) را به من نشان دهید  زمانی پیامبر اسلام را دید با چشمان پر از اشک گفت ای رسول خدا حال که شما زنده هستید هر آنچه بر سرم آمده است قبول دارم و صابر و شاکرم .. فسلام الله علیها فی الدنیا و الا خره...

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس سیزدهم

تاریخ : 30/11/86

موضوع  درس :

غزوه بدر کبری و نتایج آن

 

توضیح درس :

پیامبر اسلام(ص) و یاران گرانقدر مهاجرش درکنار برادران مخلص انصار خود ،حدود یکسال و اندی به زندگی ادامه دادند،دراین یکسال آیه امر جهاد نازل شدو آنگاه روزه ماه مبارک رمضان فرض گردید. در رمضان سال دوم حدود 15 ماه بعد از تاریخ هجرت، به پیامبر اسلام(ص) خبر رسید ابوسفیان بزرگ قریش همراه کاروان مجهزی از شام عازم مکه است و  ازکنار مدینه منوره گذر میکند.

 پیامبر اسلام با جمعی از یاران خود که تعداد آنها 313 نفر بودند بعد از مشورت از مدینه خارج شدند به این امید که جلو قافله را بگیرند و به عنوان گروگان، تا آزادی زن وفرزندان مهاجرین در مکه آنان را نزد خود حفظ و نگهداری کنند . مسلمانان تا مسیر بدر که حدوداً در یک مرحله‌ای غرب مدینه واقع است رفتند، کاروان خبر کمین اصحاب پیامبر را فهمید و مسیر خود را تغییر داد و به مکه خبر فرستاد که اصحاب رسول الله(ص) در صدد دستگیری آنان و مسلط شدن برکاروان قریش هستند ، سران قریش که سرمایه خود را در خطر میدیدند با اعلام یک بسیج عمومی (سواره و پیاده) از زن و مرد حدوداً 950 نفر با تجهیزات روز از مکه خارج و در مسیر راه نرسیده به چشمه بدر کاروان را دیدند . ابوسفیان از آنان تشکر کرد و خواستار بازگشت شد ، ابوجهل و ولید و غیره از سران قریش گفتند باید به چشمه بدر برویم و در آنجا شادی کنیم و زنان برای ما به شادی نجات کاروان رقص کنند تا عالم قدرت قریش را درک کند.

پیامبر اسلام (ص) خبر نجات کاروان و حضور مجهز قریشیان را دریافت کرد با اصحاب مهربانش مشورت فرمود و اعلام کرد خداوند به من وعده یک پیروزی را داده است ،تسلط بر کاروان قریش و یا غلبه بر قریشیان و در خواست اظهار نظر فرمود. اصحاب از مهاجرین و انصار اعلام رضایت و اطاعت کردند و سپس عازم بدر شدند و در خارج چشمه خیمه زدند یکی از اصحاب محل را از نظر نظامی مناسب ندید و مستقیم به بالای چشمه بدر رفتند و در صبح جمعه 17 رمضان المبارک سال دوم ، سپاه قریش با غرور و خودخواهی و خودنمایی خود را نشان داد . پیامبر اسلام(ص) در تپه مشرف بر میدان قرار گرفت و فرمود : الهی اگر این گروه شرور که به قصد نابودی رسالت محمد(ص) و دین خدا آمده اند موفق شوند موحدی و خداپرستی روی کره زمین نخواهد ماند « اللهم وفقنا یا مغیث » آنگاه مشرکین در چند صد متری مسلمانان خیمه زدند و اعلام کردند: ای محمد قهرمانان خود را به میدان روانه کن تا حق و باطل روشن شود ، سپس از طرف مشرکین عتبه، شیبه و ولید سواره در میدان حاضر شدند ، پیامبر اسلام(ص) 3 نفر از انصار را به نامهای عوف و معاذ فرزندان حارث و عبدالله بن رواحه را برای مقابله فرستاد مشرکان گفتند : اینها طرف ما نیستند ، بستگان خود را روانه کن . پیامبر اسلام(ص) فرمود: یا حمزه قم ( بلند شو) یا علی قم . و یا عبیده بن الحارث قم .. هر سه نفر فوراً به میدان رفتند و در کمترین زمان حضرت حمزه ، شیبه و حضرت علی، ولید و سپس حضرت عبیده، عتبه را به درک واصل کردند و صدای تکبیر در دره بدر طنین انداز گردید و سپس دو سپاه ، جنگ تن به تن را شروع و خداوند متعال با امداد غیبی و با اعزام پنج هزار ملائکه پیامبر اسلام را پیروز فرمود اگر چه جمعی از اصحاب در این غزوه شهید شدند ولی کفار مغرور با دادن 70 کشته و 70 اسیر، مغلوب میدان و ذلیلانه محل را ترک و مسلمانان با سر بلندی و کسب یکی از پیروزیهای وعده داده شده به مدینه برگشتند، زنان و مردان مدینه با سرود و شعر و تکبیر از آنان استقبال شایسته نمودند.

پیامبر اسلام (ص) در مورد اسراء فرمود : آنانکه اهل سواد هستند هریک چند نفر از جوانان مسلمان را با سواد کنند ، آنگاه آزاد هستند و ميتوانند به دیار خود مراجعت نمایند.

 

نتیجه درس :

1- غزوه و جنگ بدر ، یک جهاد دفاعی بوده است و در دین ما دفاع از اموال و اعراض و شرف و کیان اسلامی واجب است .

 

2- مشورت در اسلام یک اصل مهم و موثر و خداپسند است و خداوند پیامبر اسلام را به مشورت با اصحاب ملزم فرموده است .

 

3- تاثیر دعا در پیروزی و تسهیل امور یک امر دینی است و به همین دلیل است که پیامبـــــــر اسلام (ص) فرموده است «الدعاء سلاح المومن» دعا اسلحه برنده مومن است.

 

4- امداد و حمایت های غیبی یک امر مسلم در دین ماست و نمونه بارزآن در غزوه بدر به نص قرآن ثابت است.

 

5- توجه پیامبر اسلام (ص) به علم و دانش و سواد تا جائیکه اخذ دانش از غیر مسلمان را مجاز شمرده شده است .

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس دوازدهم

تاریخ : 23/11/86

موضوع  درس :

1- احداث مسجد نبوی (ص)

2- ایجاد اخاء و برادری بین مهاجرین و انصار

3- امضاء عهدنامه بین مسلمانان و یهود مدینه

 

توضیح درس :

در درس قبل بیان شد پیامبر اسلام (ص) به محض ورود به مدینه و استقرار در منزل ابوایوب انصاری اقدام به خرید قطعه زمینی نمود به قیمت ده دینار و سپس درآن مسجدی به ابعاد طول 35 متروعرض 30 متر جمعاً 1050 متر مربع با سنگ و آجر و چوب به صورت غیرمسقف و ساده ساختند. این مسجد مرکز نماز ، ذکر ، درس ، اجتماع ، بسیج مردم و محل دیدار وفود و فرماندهی جنگ گردید.

در سال هفتم هجری با فتح خیبر جمعیت مسلمانان بیشتر شد و مسجد به دستور پیامبر اسلام(ص) توسعه یافت و طول و عرض آن مساوی50×50 و جمعاً مساحت مسجد 2500 متر مربع شد. این مسجد در طول تاریخ مرکز هدایت ، نور و جهاد بوده‌ است.

پیامبر اسلام(ص) میفرماید: هر رکعت نماز درمسجدالنبی یک هزار برابر مساجد دیگر اجر و ثواب دارد ، این مسجد که سومیـن مسجــد بعد از مسجدالحرام و مسجدالاقصی است درطول 15 قرن مرتب تعمیر و توسعه یافته است و مساحت فعلی داخل مسجد بدون حیاط و اطراف بیش از 160 هزار متر مربع است و هر ساله میلیون ها نفر به جهت حضور در مسجدالنبی و اقامه نماز در روضه مبارک و عرض سلام به محضر پیامبر اسلام(ص) عازم مدینه ميشوند.

بعد از احداث مسجد با توجه به وضعیت خاص مسلمانان از نظر عِده و عُده و به لحاظ کمی تعداد و امکانات و در جهت حفظ و تقویت آنها بین انصار و مهاجرین پیمان اخوت قولي را به تأیید رساند که در طول حیات برادر، همفکر و حامی یکدیگر و بعد از موت از هم ارث ببرند واین پیمان و عهد اخلاقی و عقیدتی بین مهاجرین و انصار در روند جهاد و مقاومت اثر مثبتی داشت ، زیرا این وحدت رمز پیروزی شد و محبت و علاقه به حدي رشد كرد که انصار هر چه داشتند با مهاجرین بالسویه تقسیم میکردند. روزی یکی از انصار خدمت پیامبر اسلام رسید و اظهار داشت یا رسول الله(ص) من هرچه داشتم با برادر مهاجرم تقسیم کردم اگر اجازه بفرمایید دو زن دارم یکی از آنها را طلاق دهم برای برادر مهاجرم ، تا به خاطر دوری از زن و بچه هایش روزگار را به سختی سپری نکند.  پیامبر اسلام(ص) تشکر کرد ولی اجازه نداد. سپس بین مسلمانان وغیر مسلمانان مدینه عهد نامه‌ای در 14 ماده به امضاء رساندند كه مفاد این 14 ماده ، حفظ حقوق طرفین ، زندگی مسالمت آمیز ، تفاهم در زندگی روزمره ، حفظ مرز عقیده ، دوری از فتنه وفریب نسبت به همدیگرو همکاری با یکدیگر در صورت تجاوز دشمن به هریک از آنان بود.

مسلمانان مفاد یکایک بندهاي عهد نامه را رعایت کردند اما یهودیان چندین بارعهدنامه را زیر پا گذاشتند وبا دشمنان اسلام  و قرآن همکاری کردند بخصوص درجنگ احزاب و اُحُد . واین امر باعث شد با اذن خداوند متعال پیامبراسلام(ص) با آنان برخورد کرد که تفصیل آن بعداً خواهد آمد.

 

نتیجه درس :

1-مسجد در اسلام مرکز دین تربیت وتعلیم وآگاهی و فرماندهی و محل تصميمات لازم بوده،اهتمام به مسجد اهتمام به دین و روش رسول الله(ص) و اصحاب پیامبر گرامی است.

 

2-وحدت وبرادری واخلاص بین مسلمین دین ، عزت ، پیروزی و استقلال است و تفرقه نشانه‌ی بدبختی ، ذلت ، شکست و حاکمیت دشمن است.

 

3-زندگی مسالمت آمیز حتی با دشمنان دین جزء برنامه‌ی پیامبر ما بوده است.پیامبر اسلام (ص)زمان دعوت را به مراحل خاص و به شيوه‌ي ذيل تقسیم کرده است:

1-تربیت 2-بیعت 3-امر به معروف و نهی از منکر  4-اصلاح  5-تنظیم  6-جهاد  7-نگهداری و حفاظت از رسالت با عبادات ، دعا , ذکر و هوشیاری

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس یازدهم

تاریخ : 16/11/86

 

موضوع  درس :

1- ورود پیروزمندانه به قباء

2- احداث مسجد قباء

3- اولین جمعه به امامت حضرت  رسول (ص) در مسجد جمعه

4- ورود به یثرب و استقبال گرم مردم و تغییر نام یثرب به مدینه الرسول

5- خرید زمین برای احداث مسجد نبوی شریف

 

توضیح درس :

همچنان که  در 10 درس سابق اشاره شد پیامبر بزرگوار ما حدود 13 سال شب و روز در سفر و حضر و در مکه و  خارج مکه بدون وقفه و احساس خستگی و ابراز منت و انتظار تشکر و قدردانی  از سوی مردم بلکه به امر یزدان و توکل به ذات رحمان به تبلیغ دین و دعوت مردم به اسلام مشغول بود و در این راه پر خطر و مملو از فراز و نشیب جمعی از دوستان را از دست داد و شهید شدند همچون آل یاسر و به جهت حفظ عقيده  عزیزانی را به حبشه فرستاد تا دین و جسم آنها از فرهنگ کفر و آزار کفار مصون باشد و در نهایت و زمانی که  حتی اجازه زندگی فردی و خانوادگی را نداشت با اذن رب العالمین همراه رفیق صدیقش مکه موطن و وطن عزیز را ترک و در 12 ربیع الاول  سال 13 بعثت وارد سرزمین قباء شد که در آن محله قوم عَمربن عوف ساکن بودند و چند نفر از آنها تازه اسلام آورده بودند به دعوت مردم محل روزهای سه شنبه(13)وچهار شنبه(14)وپنچ شنبه (15)ربیع الاول مهمان محله قباء بودند و در این چند روز و مدت کوتاه مسجدی که به ظاهر ساده و در باطن منور و پر از معنویت بود ساختند و نام آن را مسجد قبــــــــاء نهادند که در آیه 108 سوره توبه ( لمسجد اسس علی التقوی ) در تعریف آن نازل شده است  و روز پنچ شنبه 15 ربیع الاول حضرت علی (رض) همراه جمعی از همفکران و بستگان رسول الله(ص) وارد قباء شد و به هم شاد شدند و صبح جمعه 16 ربیع الاول عازم یثرب شدند که در 3 کیلو متری شرق محله قباء بود و حدود یک کیلومتر به طرف یثرب حرکت کردند و در محله سالم بن عوف جلو آنان را گرفتند و مخلصانه و متواضعانه  از پیامبر و یاران وی دعوت کردند تا ظهر مهمان آنان باشند حضرت (ص) دعوت را قبول کرد و ظهر جمعه مهمان آنان بود و در وقت کمی که به ظهر باقیمانده بود  محلی را برای اداء نماز جمعه فراهم نمودند و اولین نماز جمعه به امامت پیامبر اسلام و با شرکت حدود 20 نفر اقامه شد و سپس درآن محل  مسجدی ساختند به نام مسجد جمعه که فعلاً با سبک جدید تعمیر و بناء شده است.

بعد از ظهر جمعه عازم یثرب شد مردم یثرب به استقبال عزیز و استاد و مرشد و رسول خود آمدند و زمانی که در ثنیه الوداع (تپه خداحافظی که شبیه ترمینال شهر بود ) صورت مبارکش ظاهر شد، زنان و مردان و جوانان با شور و عشق و علاقه و دف زنان به استقبال رفتند و با سرود : « طلع البدر علینا من ثنیات الوداع وجب الشکر علینا  ما دعا لله الداع ایهاالمبعوث فیناجئت بالامرالمتاع » از وي تجليل نمودند آنگاه پیامبر عازم شهر شد و مردم  نام یثرب را به احترام رسول و قائد خود  به مدینه الرسول  تغییر و اعلام کردند هر چه داریم پیشکش شما  باد ای رسول الله . در مسیر راه خیلی ها از وی دعوت کردند در جواب آنها فرمود شتر من مامور است  هر جا ایستاد  مهمان آن محل هستم  با اراده رب العالمین درکنار بیت ابوایوب انصاری شتر ایستاد و منزل ابوایوب  به عنوان محل اقامت تعيين گردید و سپس زمینی را که درکنارمنزل ابو ایوب بود خریداری نمود و  در آن محل  مسجد نبوی (ص) ساخته شد .

 

نتیجه  درس :

 

1- اگر با دقت هجرت مورد ملاحظه قرار گیرد قدم به قدم آن درس و حکمت و برنامه و تاکتیک و ایثار و گذشت و اخلاص و صداقت و محبت و توکل است .

 

2- بالاترین درس هجرت صداقت است که در (لیله المبیت) حضرت علی (رض) در محل خواب رسول الله خوابید و در همراهی حضرت ابوبکر (رض) معلوم شد در آن لیالی و ایام سخت غار ثور و مسیر مکه و مدینه و سایر اعضاء خانواده ابوبکر صدیق که مالاًو جاناً خود را فدای رسالت پیامبر اسلام نمودند.

 

3- اخلاص امت و صداقت طرفداران برای رهبر اساس کار است  اگر در امت صداقت نباشد و ظاهر و باطن انسان هماهنگ نباشد بالاترین مصیبت و آسیب است .

 

4- مسجد در اسلام سنگر دین و جهاد و دانش و فکر و خودسازی و خدا پرستی است و باید این سنگران توحید و عبادات را با عبادات و صلوات و ذکر خدا منور کنیم .     

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس دهــم

تاریخ : 9/11/86

 

موضوع  درس :

هجرت رسول الله (ص)

 

توضیح درس :

بعد از مهاجرت اکثر بالاتفاق اصحاب رسول الله(ص) به یثرب و تشديد فشار قريش ، روزی حضرت ابوبکرصدیق (رض) خدمت رسول الله رسید و اذن مهاجرت را درخواست نمود . پیامبراسلام(ص) فرمود : صبر کنید شاید خداوند اذن سفر را به من هم بدهد . قوم قریش سخت ناراحت و در فکر فرو رفتند که چه کار کنند بیش از این فکر محمد (ص) رشد نکند و به فکر جلوگیری از مهاجرت رسول الله در آمدند . در دارالندوه ( سالن اجتماعات قریش) گردهم آمدند و به بحث و گفتگو نشستند و در نتیجه قرار گذاشتند از هر قبیله‌ای جوانی انتخاب تا یک شب مخفیانه در منزل ، پیامبر اسلام را ترور کنند.

حضرت جبرئیل در وقت ظهر وارد شد و قصه و ماجرا را بیان و فرمود دستور رب العالمین است باید امشب مکه را ترک و به مدینه مهاجرت کنید .

پیامبر اسلام(ص) بدون فوت وقت به منزل ابوبکر صدیق رفت و فرمود : الهجره . سپس منزل را خلوت نمودند و طرح هجرت را کشیدند و قرار شد بعد از غروب از مکه خارج شوند. حضرت ابوبکر فرمود : یا رسول الله (ص)  به خداوند قسم از روزی که خدمتتان آمدم و اذن هجرت را درخواست کردم و فرمودید صبرکنید شاید توفیق رفیق شود ، دو نفر شتر را آماده‌کرده‌ام و سپس تصمیمات لازم اتخاذ گردید و به منزل بازگشت و به حضرت علی(رض) فرمود: امشب  شب حساس و خطیری است لازم است در جای من بخوابید تا مشرکان تصور کنند در منزل هستم و فردا تمامی اماناتی که قریش نزد من گذاشته‌اند را به صاحبان آنها مسترد نمایبد و بعد از چند روز دیگر شما هم همراه خانواده هجرت نمایید.

جوانان مشرک و خون آشام قریش در موعد مقرر اطراف منزل پیامبر اسلام را محاصره و پیامبر اسلام با استعانت خداوند متعال از منزل خارج و در منزل حضرت ابوبکر صدیق به اسماء بنت ابوبکر فرمودند نان و آب برای آنها بیاورد و به عامر چوپان ابوبکر صدیق دستور دادند صبح ها گله را به محل غار ثور بیاورد که هم جای پای آنها را پاك کند و هم شترها را که در نزدیکی غار ثور رها خواهند کرد همراه گله نماید و به عبدالله بن ابوبکر دستور داده شد روزها در مکه گوش به زنگ باشد و هر آنچه از کلمات و اخبار میشنود شب هنگام آنرا به غار ثور منتقل نماید . سپس عازم غار ثور شدند قبل از ورود به غار ابوبکر صدیق وارد غار شد و آنرا تمیز و تطهیر نمود و سپس وارد غار شدند. در آخر شب جوانان قریشی که اطراف بیت رسول را در محاصره خود گرفته بودند براي آنها مشخص شد کسی که در جای پیامبر اسلام خوابیده است حضرت علی(ع) بوده است و توطئه آنان به امر خداوند خنثی گردید.

پیامبر اسلام و یار غارش در اولین روزی که در غار ثور مستقر بودند مشاهده نمودند کفار تا نزدیکی درِ غار رسیدند ابوبکر صدیق(رض) ناراحت و محزون شد پیامبر اسلام (ص) فرمود ناراحت و محزون نباش خداوند یار و همراه ماست(توضیح موضوع در آیه 40 سوره توبه آمده است )

سپس از جانب خداوند به عنکبوت الهام شد تا در قسمت پایین در غار با تارهای خود در غار را بتنند و کبوتران مرتب از قسمت بالای درِ غار آمد و رفت نمایند تا هر ناظری از وجود موجود در غار مأیوس شود.

مدت سه شبانه روز در غار ثور ماندند و سپس یک نفر را به نام عبــدالله پسر اریقط که کاملا با مسیر مکه و مدینه آشنـــایی داشت کرایه کردند و به یاری خداوند عازم مدینه شدند و در روز دوازدهم ربیع الاول به قباء رسیدند و در ایامی‌که در قباء بودند حضــرت علی و اعضای خانواده رسول الله (ص) به آنها ملحق شدند .

 

نتیجه  درس :

نتیجه این درس چهار مطلب ذیل میباشد .

1-در نهضت و سفر هجرت نقش مثبت حضرات ابوبکر ، علی ، اسماء ، عبدالله ، عامر و عبـــدالله بن اریقط هـــر یک در جــای خود قابل بحث و تامل است.

 

2- برنامه ریزی و استفاده از تاکتیک سازنده در پیشرفت امور یک امر ضروری است ( چون مشورت رسول الله در بیت ابوبکر و واگذاری مسئولیتها به حضرات علی و عبدالله  و اسماء و عامر که هریک در پیشرفت هجرت خیلی مهم و موثر بودند )

 

3- اگر انســــان صادقانــــه با خدا باشد خداوند اورا یار ی خواهد داد و با کوچکترین مخلوقات خود چه عنکبوت و کبوتر او را کمک خواهد کرد .

 

4- در تاریخ حیات رسول الله (ص) سه روز خیلی مهم اند میلاد و بعثت و هجرت و باید ما هم به عنوان امت آن بزرگوار تمامی روزهای حیات پیامبر اسلام را گرامی بداریم ( بخصوص سه روز مورد اشاره)  

 

 

 

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس نهم

تاریخ : 2/11/86

 

موضوع  درس :

1-   بحث ملاقات رسول الله (ص) با اهل یثرب در زمان مراسم حج

2-   ایمان بیش از هفتاد نفر مردان و زنان یثرب و فراهم شدن مهاجرت باقیمانده اصحاب به یثرب

 

 

توضیح درس :

در درس قبل گفتیم یکی از فلسفه های اسراء و معراج راهنمائی و دریافت برنامه جدید و تاکتیک تازه بود و طبق این رهنمود در سال 11 و 12 بعثت در ایام حج پیامبر اسلام (ص) با واردین به مکه در محلهای خاصی تماس و ملاقات میکرد و آنها را به اسلام و توحید دعوت می نمود و جمله مشهور و معروف وی در این ملاقاتها  این بود « ایها الناس قولوا لا اله الا الله تفلحوا و تملکوا بها العرب و تذل لکم العجم »  ای مردم بگویید  لا اله الا الله و در سایه قبول واقعی معنی این کلمه در بین اعراب حاکم و قوم عجم در مقابل شما تسلیم خواهد شد . گروهی از مشرکین این دعوت را زیر سوال میبردند از جمله ابولهب مرتب به دنبال پیامبر اسلام می رفت و در خاتمه صحبت وی به حاضرین می گفت : ای مردم لا تطیعوه از وی پیروی نکنید انه صابئ کاذب ( یعنی محمد از دین آباء و اجداد خود منحرف و یک فرد دروغگو است از او پیروی نکنید )

در اولین ملاقات در عقبه اول در منی  دوازده نفر از حجاج یثرب ایمان آوردند و زمان برگشت پیامبر اسلام (ص) مصعب بن عمیر را به عنوان معلم قرآن به یثرب فرستاد سال بعد مصعب در ایام حج با جمع زیادی از تازه مسلمانان برگشتند این گروه بعد از اتمام مناسک حج در ایام التشریق در محل عقبـــــه ثانی ( محل دوم رجم شیطان) پیامبر اسلام را ملاقات و یکی از اصحاب به نام کعب بن مالک می فرماید : محرمانه وعده ملاقات را نیمه شب تعیین کردیم و بعد از اینکه یک سوم شب گذشت به صورت مخفیانه از خیمه و چادر خود خارج شدیم و در دره کوچکی نزدیکی عقبه دوم منتظر پیامبر اسلام ماندیم و جمعیت ما 72مرد و 2 زن بودند به نامهای نُسیبه دختر کعب و اسماء دختر عمرو بن عدی.

مدتی نگذشت پیامبر اسلام همراه عمویش عباس بن عبد المطلب که تا آن زمان اسلام را قبول نکرده بود آمدند بعداز بحث کوتاهی قرآن برای ما تلاوت فرمود و ما را دعوت و تشویق فرمود و سپس همگی بیعت کردیم که پیامبر اسلام را حمایت کنیم و از وی چون اولاد و خانواده خود دفاع نمائیم . سپس 12نفر را به عنوان معلم و رهبر و سرپرست بقیه تعیین فرمود : 9نفر از قوم خزرج و 3 نفر از قوم اوس  یک نفر مشرک شرور ناگاه از محل گذر کرد و افراد را دید و موضوع را فاش کرد بعد از اینکه راز ملاقات فاش شد آزار و اذیت و تعقیب  مسلمانان بیشتر شد تا جائیکه اصحاب رسو ل الله(ص) از فرط تعقیب و آزار به خدمت رسول الله شکایت بردند و اجازه هجرت را خواستند پیامبر اسلام (ص) فرمود: از جانب خداوند به من الهام و اجازه هجرت به یثرب را فرموده است هرکس علاقه به هجرت دارد می نواند هجرت کند . اولین کسی که هجرت به مدینه را شروع کرد ابو مسلمه بن عبد الاسد و آنگاه عامر بن ربیعه و همسرش و سپس یکی بعد از دیگری بصورت مخفیانه مهاجرت کردند غیر از حضرت عمر (رض) در خصوص هجرت حضرت عمر در اسد الغابه به نقل از حضرت علی (رض) آمده است : زمانی که عمر بن الخطاب تصمیم بر هجرت گرفت  شمشیرش در دست و خود را کاملاً مسلح به کعبه رفت  اول هفت بار طواف نمود و سپس در مقابل سران قریش که در مسجد الحرام بودند ایستاد و اعلام کرد من مهاجر به مدینه هستم هرکس می خواهد زنش بی سرپرست و فرزندانش یتیم شوند می تواند اینجانب را دنبال کند و چند ماه مهاجرت ادامه داشت تا جایی که غیر از پیامبر اسلام و حضرات ابوبکر و علی و چند نفر زن مریض و زندانی کسی در مکه باقی نماند .

 

نتیجه  درس :

نتیجه این درس چهار مطلب ذیل میباشد .

1-داعی و مبلغ دین نباید احساس خستگی کند به نسبت زمان و مکان و افراد باید پیام خود را به بندگان خداوند برساند

 

 2-تشکیلات و تنظیمات و حفظ اسرار یک امر مهم در دین است باید مسلمانان و دعات دین از روش پیامبر اسلام (ص) درس و عبرت و سرمشق بگیرند( بخصوص در این ایام )

 

 3-زنان در نهضت  رسو ل الله (ص) نقش اساسی داشته اند امثال خدیجه و سمیه و نُسیبه كه در رشد و استحکام نهضت محمدی نقش مهمی داشته اند

 

 4-وجود یک معلم و رهبر آگاه  مانند حضرت مُصعب در هر زمان می تواند موثر باشد خداوند توان اصحاب و فهم یاران و عقلانیت شاگردان رسول الله را به ما عطا فرماید.   انشاء الله

 

 

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

مجموعه درسهای ارائه شده پیرامون سيرت و حيات رسول الله (ص)

توسط حاج ماموستا ملا قادر قادري

درس هشتم

تاریخ : 25/10/86

سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

 

موضوع  درس :

 معجزه اسراء ومعراج رسول الله(ص) علت و نتیجه آن

 

توضیح درس :

اسراء در لغت به معنی کسی را در شب راه بردن است و معراج از عروج و بالا رفتن از پله و نردبان آمده است و در تاریخ حیات رسول الله(ص) اسراء یعنی مسافرتی در یک شب از مکه به قدس و معراج یعنی سفر از قدس به اعلا علیین و این دومسافرت یعنی اسراء و معراج از نظر جمهور علما و فقها بصورت جسمی بوده و جزو معجزات رسول الله می باشند .

 بعد از عام الحزن و بعد از سفر طائف وآن همه مصائب و ناراحتی که دچار پیامبر عظیم الشان اسلام گردید بخصوص برخورد ناجوانمردانه اهل طائف و آن همه ناراحتی و زحماتی که در برگشت به مکه دچارش شد که همه و همه نشانه‌ای هستند که حیات رسول الله (ص) پراز محنت وآزار و اذیت بوده و نمونه بارز آن را در دعای طائف بیان فرموده و از خداوند بزرگوار درخواست عافیت را نموده‌اند که خدای بزرگ به جهت تسکین روح و تجدید قوت و خسته نباشید و ارائه راه جدید و تاکتیک قویتر سفیر و نماینده خود را به  دو سفر زمین به زمین و زمین به آسمان دعوت فرمود که در قدس به دیدار پیامبران رفت ودر سفر معراج به اعلا علیین رفت به جهت مشاهدات قدرت و عظمت لا یزال پروردگار .

پیامبر اسلام در توضیح سفر این چنین می فرماید : یک شب در منزل ام هانی دختر ابوطالب، بین خواب و بیداری بودم درِ منزل زده شد ، در را باز کردم جبرئیل (ع)را دیدم ، فرمود : آماده شوید امشب مهمان هستید زمانی که بیرون آمدم در کنار جبرئیل (ع) حیوانی را دیدم از نظر جسمی کوچکتر از یک خر اهلی بود جبرئیل فرمود : این موجود براق نام دارد و وسیله مسافرت شما است و به دستور و راهنمایی جبرئیل بر آن سوار شدم و مدتی گذشت در محلی جبرئیل فرمود : اینجا قدس است پیاده شدم و فرمود: پیامبران پیشین همگی حاضرند و به قدس وارد شدم بعد از اداء  نماز به روش ابراهیمی (ع) برای حاضرین به صورت جماعت و دیدار با پیامبران (علیهم السلام ) جبرئیل فرمود: وقت ما تمام شد و آنگاه بیرون آمدیم و سپس سوار براق شدم و به کرات مورد نظر سفر کردیم تا اینکه به جایی رسیدیم که جبرئیل فرمود : دیگر من اجازه ورود ندارم آنگاه به تنهایی ادامه دادم  و گفتم : التحیات لله و شنیدم به من گفته شد : السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته ، سپس مسائل مهمی را از آثار بهشت و دوزخ و نتیجه و جایگاه نیکوکاران و بدکاران را به من نشان دادند و به من ابلاغ شد باید خود و امتم در شبانه روز در 5 نوبت ( 17 رکعت) نماز فرض اقامه نماییم و آنگاه به مکه برگشتم و صبح آن روز قصه اسراء و معراج را بیان کردم ، با دو دیدگاه با من برخورد شد ، گروهی به شدت قصه و سفر را رد و تکذیب نمودند و جمعی از اهل ایمان آنرا تایید و ابوبکر صدیق (رض) در تصدیق موضوع اسراء و معراج به من خیلی کمک کرد. 

فصلواه الله علی صاحب الاسراء و المعراج و رضی الله تعالی عن الصدیق ابی بکر و سائر الصحابه من المهاجرین و الانصار .

 

نتیجه  درس :

1- اسراء به نص قرآن در اولین آیه سوره اسراء ثابت است و معراج به حدیث صحیح امام بخاری و مسلم و اشاره چند آیه در سوره نجم ثابت است و این مسافرت به نظر جمهور فقهاء و محدثین و متکلمین و مورخین با جسم و روح در یک شب بوده است .

 

2- انگیزه اسراء و معراج تجدید قوت و ارائه تاکتیک جدید و یک تشکر الهی و تشویق به صبر بیشتر و توکل زیادتر به خداوند متعال بود .

 

3- دست آورد اسراء و معراج ، نماز پنجگانه است و ما مسلمانان باید هم اسراء و معراج و هم دست آورد سفر را جدی بگیریم .

 

4- سفر اسراء و معراج را اگر با عقل عادی و علم روز بررسی کنیم به نتیجه نخواهیم رسید و اگر آن را با معیار ایمان به معنویت و ایمان به معجزه و آنرا به عنوان یک معجزه بررسی کنیم تأييد آن امري عادی است در حالیکه یک جن (عفریت) می تواند در یک طرفه العین تخت و میز سلطنتی بلقیس را در فاصله چند دقیقه از صنعاء یمن به قدس حمل کند و ما این اقدام را معجزه حضرت سلیمان (ع) می دانیم  بلاشک معجزه خاتم الانبیاء نيز خاتم سایر معجزات است و اسراء برای خداوند و پیامبرش یک امر عادی است .

 

 

 

 

« وصلی الله علی سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعین »

 

 

اطلاعات تماس با دفتر

استان کرمانشاه ، شهرستان پاوه ، خیابان امام محمد غزالی، دفتر امام جمعه پاوه

شبکه های اجتماعی

Template Design:Dima Group